Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cohesive soil
U
زمین چسبناک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
muculent
U
چسبناک
sticky
U
چسبناک
sticking
U
چسبناک
slabs
U
چسبناک
slab
U
چسبناک
viscid
U
چسبناک
dauby
U
چسبناک
viscose
U
چسبناک
tacky
U
چسبناک
glaireous
U
چسبناک
cohesive
U
چسبناک
gooey
U
چسبناک
viscous
U
چسبناک
resinous
U
چسبناک
limy
U
چسبناک
adhesives
U
چسبناک
inviscid
U
چسبناک
pasties
U
چسبناک
stick
U
چسبناک
sizy
U
چسبناک
self-adhesive
U
چسبناک
adhesive
U
چسبناک
goo
U
چسبناک
adhesive force
U
چسبناک
cloggy
U
چسبناک
pasty
U
چسبناک
sticky slag
U
شلاکه چسبناک
string
U
چسبناک دراز
sticky
U
چسبناک کردن
cohesive soil
U
خاک چسبناک
thready
U
نازک چسبناک
sticky slag
U
سرباره چسبناک
stringy
U
نخ مانند چسبناک
cloggy snow
U
برف چسبناک
grume
U
مایع چسبناک
jammy
U
چسبناک لوچ
smeary
U
چرب چسبناک
stick-on
U
چسبنده چسبناک
lime
U
چسبناک کردن اغشتن
limes
U
چسبناک کردن اغشتن
gliadin
U
قسمت چسبناک و لزج گلوتن
sloshing
U
غذای چسبناک مشروب لزج
sloshes
U
غذای چسبناک مشروب لزج
slosh
U
غذای چسبناک مشروب لزج
glairy
U
مثل سفیده تخم مرغ چسبناک
slime
U
چیز چسبناک لجن مال کردن
gley
U
خاک رس چسبناک وخاکستری مایل به ابی
Band-Aids
U
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aid
U
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
gunk
U
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
lackland
U
بی زمین
ground line
U
خط زمین
terrain
U
زمین
floor
U
کف زمین
floored
U
کف زمین
earth
U
زمین
geodetically
U
زمین
earths
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
soils
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
cinder tracks
U
زمین دو
cinder track
U
زمین دو
acres
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
acre
U
زمین
norland
U
زمین
ground
U
: زمین
ground
U
زمین
rooter
U
زمین کن
field
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
fielded
U
زمین
fields
U
زمین
domain
U
زمین
domains
U
زمین
earthing
U
زمین
globes
U
زمین
tellus
U
زمین
land
U
زمین
soil
U
زمین
soiling
U
زمین
land n
U
زمین
real estate
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
graze
U
زمین
globe
U
زمین
ground
U
کف زمین
grazed
U
زمین
this earthly round
U
زمین
floors
U
کف زمین
grazes
U
زمین
paralysis
U
زمین گیری
crusts
U
پوسته زمین
measuring rod
U
گز زمین پیمایی
measurement ofland
U
زمین پیمایی
ended
U
زمین حریف
geology
U
زمین شناسی
floor
U
محدوده زمین
nutation
U
اهتزاز زمین
crust
U
پوسته زمین
occident
U
مغرب زمین
neutral earth
U
زمین خنثی
natural ground
U
زمین طبیعی
floors
U
محدوده زمین
floored
U
محدوده زمین
mool
U
زمین خشک
mixed graze
U
توام زمین
ends
U
زمین حریف
mid court
U
وسط زمین
end
U
زمین حریف
oblique compartment
U
زمین مورب
bog
U
زمین باطلاقی
rolling country
U
زمین پوشیده
rootle
U
زمین راباپوزکندن
rear court
U
انتهای زمین
rammer
U
زمین کوب
punner
U
زمین کوب
west
U
مغرب زمین
punner
U
زمین سفت کن
ground level
U
سطح زمین
ground level
U
تراز زمین
public domain
U
زمین خالصه
public d.
U
زمین خالصه
protective earthing
U
زمین محافظ
grounding
U
زمین کردن
grounding
U
ایجاد زمین
pronely
U
روبه زمین
profile line
U
نیمرخ زمین
shells
U
قشر زمین
shelling
U
قشر زمین
panhandle
U
زمین باریکه
panhandled
U
زمین باریکه
panhandles
U
زمین باریکه
panhandling
U
زمین باریکه
site building
U
زمین ساختمانی
site building
U
زمین زیربنا
scrub land
U
زمین بایر
science of geology
U
زمین شناسی
savanna
U
زمین هموار
saturated ground
U
زمین سیراب
sandy soil
U
زمین ماسهای
territories
U
زمین ملک
territory
U
زمین ملک
route
U
به زمین نشاندن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com