Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
grid
U
زمین فوتبال
grids
U
زمین فوتبال
playing field
U
زمین فوتبال
playing fields
U
زمین فوتبال
gridiron
U
زمین فوتبال
gridition
U
زمین فوتبال
soccer field
U
زمین فوتبال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
punt
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punted
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punts
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
team area
U
محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
touchline
U
خط اطراف زمین فوتبال
yard line
U
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker
U
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
The football field must be marked out.
U
زمین فوتبال را باید خط کشی کرد
Other Matches
football
U
توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
footballs
U
توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
soccer
U
فوتبال
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
elevens
U
تیم فوتبال
soccer
U
بازی فوتبال
football game
U
بازی فوتبال
canadian football
U
فوتبال کانادایی
left for ward
U
در فوتبال پیشرو چپ
kick about
U
فوتبال هردمبیل
soccer fan
[soccer supporter]
[American English]
U
طرفدار فوتبال
pigskin
U
توپ فوتبال
football
توپ فوتبال
footballers
U
فوتبال بازی کن
eleven
U
تیم فوتبال
boot
U
کفش فوتبال
football fan
[British English]
U
طرفدار فوتبال
football
U
بازی فوتبال
association football
U
اتحادیه فوتبال
football club
[British Englisch]
U
باشگاه فوتبال
footballs
U
بازی فوتبال
footballer
U
فوتبال بازی کن
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
kick off
U
شروع مسابقه فوتبال
football hooligan
U
خرابگر پر سر و صدای فوتبال
American football
U
فوتبال آمریکایی
[ورزش]
football fan
[American English]
U
طرفدار فوتبال آمریکایی
goalkeepers
U
دروازه بان فوتبال
soccer ball throw
U
پرتاب توپ فوتبال
six man football
U
فوتبال دو تیم 6 نفره
indoor soccer
U
فوتبال داخل سالن
to play soccer
U
فوتبال بازی کردن
to finish the ball into the net
U
با توپ گل زدن
[فوتبال]
signal caller
U
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
to play football
U
فوتبال بازی کردن
water polo
U
بازی فوتبال ابی
goalkeeper
U
دروازه بان فوتبال
rules of football
U
قوانین یا قواعد فوتبال
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
scrummage
U
نوعی بازی فوتبال راگبی
scrum
U
نوعی بازی فوتبال راگبی
hockey
U
چوگان بازی با اصول فوتبال
scrums
U
نوعی بازی فوتبال راگبی
speedball
U
نوعی بازی شبیه فوتبال
Playing football is not my idea of fun .
U
فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
lateral pass
U
پاس توپ فوتبال از پهلو
I have lost my interest in football .
U
دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
uprights
U
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
football cleats
U
کفش گل میخ دار فوتبال آمریکایی
short ball
U
شوت کردن کوتاه توپ
[فوتبال]
low ball
شوت کردن پائین توپ
[فوتبال]
high ball
U
شوت کردن بالا توپ
[فوتبال]
to keep the ball moving
U
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
flag football
U
نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
to let the ball do the work
U
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
long ball
U
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
he is a novice in football
U
در بازی فوتبال تازه کار است
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
movement off-the-ball
U
بازی بدون توپ
[تمرین ورزش فوتبال]
fielder
U
بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
grey cup
U
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
Football pool
[British English]
U
قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
yardage
U
تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
broomball
U
نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
lineup
U
اماده ومجهز کردن ترتیب جای بازیکنان فوتبال طرز قرار گیری
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
groundhopper
[British English]
U
طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور
[از خانه]
تیم خود را دیدار میکند.
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
touch football
U
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
I am stiff with football.
U
بعد از بازی فوتبال بدنم چوب شده ( خشک شده )
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
football
U
توپ فوتبال آمریکایی
[توپ بیضوی]
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grazes
U
زمین
grazed
U
زمین
graze
U
زمین
land
U
زمین
tellus
U
زمین
terrain
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
this earthly round
U
زمین
globe
U
زمین
acre
U
زمین
soil
U
زمین
soiling
U
زمین
soils
U
زمین
floors
U
کف زمین
floored
U
کف زمین
acres
U
زمین
rooter
U
زمین کن
cinder track
U
زمین دو
floor
U
کف زمین
cinder tracks
U
زمین دو
norland
U
زمین
earth
U
زمین
earthing
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
domains
U
زمین
domain
U
زمین
real estate
U
زمین
ground
U
: زمین
geodetically
U
زمین
land n
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
lackland
U
بی زمین
earths
U
زمین
ground line
U
خط زمین
fields
U
زمین
field
U
زمین
floor
U
کف زمین
ground
U
کف زمین
globes
U
زمین
ground
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
fielded
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
rolling country
U
زمین پوشیده
rootle
U
زمین راباپوزکندن
ground plate
U
صفحه زمین
ground potential
U
پتانسیل زمین
emblements
U
حاصل زمین
ground effect
U
اثر زمین
ground detector
U
تستر زمین
ground conection
U
اتصال زمین
geological
U
زمین شناسی
ground cushion
U
بالشتک زمین
end
U
زمین حریف
ended
U
زمین حریف
ends
U
زمین حریف
geology
U
زمین شناسی
salle d'armes
U
زمین شمشیربازی
sandy soil
U
زمین ماسهای
emblements
U
محصول زمین
faults
U
شکست زمین
earthling
U
اهل زمین
playing area
U
محدوده زمین
protective earthing
U
زمین محافظ
pronely
U
روبه زمین
earthward
U
بسوی زمین
playing court
U
زمین بازی
field hockey
U
زمین هاکی
grass
U
زمین چمن
landfall
U
ریزش زمین
landfalls
U
ریزش زمین
ground wire
U
سیم زمین
profile line
U
نیمرخ زمین
palsy
U
زمین گیری
earthward
U
بطرف زمین
earthwards
U
سوی زمین
public d.
U
زمین خالصه
earthmoving
U
حرکت زمین
earthing strap
U
تسمه زمین
elevated ground
U
زمین بلند
rear court
U
انتهای زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com