Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
geosphere
U
زمین سپهر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sky
U
سپهر
hydrosphere
U
اب سپهر
spheres
U
سپهر
sphere
U
سپهر
skies
U
سپهر
heaven
U
سپهر
heavens
U
سپهر
barysphere
U
گردان سپهر
chromosphere
U
فام سپهر
phytosphere
U
گیاه- سپهر
troposphere
U
زیرین سپهر
thermosphere
U
گرما سپهر
photosphere
U
نور سپهر
magnetosphere
U
مغناطیس- سپهر
mesosphere
U
میان- سپهر
pedosphere
U
خاک- سپهر
lithosphere
U
خاک سپهر
biogenosphere
U
زیست سپهر
stratosphere
U
لایه- سپهر
ecosphere
U
بوم سپهر
centrosphere
U
گردان سپهر
biosphere
U
زیست سپهر
ionosphere
U
یون- سپهر
oceanic troposphere
U
گرم - سپهر اقیانوس
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grazed
U
زمین
grazes
U
زمین
earth
U
زمین
graze
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
geodetically
U
زمین
earthing
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
earths
U
زمین
cinder tracks
U
زمین دو
acre
U
زمین
acres
U
زمین
floors
U
کف زمین
tellus
U
زمین
floored
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
lackland
U
بی زمین
rooter
U
زمین کن
norland
U
زمین
cinder track
U
زمین دو
ground line
U
خط زمین
soil
U
زمین
soiling
U
زمین
soils
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
land n
U
زمین
this earthly round
U
زمین
land
U
زمین
terrain
U
زمین
field
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
domains
U
زمین
fielded
U
زمین
ground
U
زمین
real estate
U
زمین
fields
U
زمین
globes
U
زمین
ground
U
: زمین
domain
U
زمین
ground
U
کف زمین
globe
U
زمین
geology
U
زمین شناسی
lowland
U
زمین پست
orients
U
مشرق زمین
mallet field
U
زمین چوگان
marchland
U
زمین مرزی
ends
U
زمین حریف
ended
U
زمین حریف
measuring rod
U
گز زمین پیمایی
paralysis
U
زمین گیری
floor
U
محدوده زمین
floors
U
محدوده زمین
natural ground
U
زمین طبیعی
crust
U
پوسته زمین
crusts
U
پوسته زمین
mool
U
زمین خشک
mixed graze
U
توام زمین
mid court
U
وسط زمین
floored
U
محدوده زمین
measurement ofland
U
زمین پیمایی
marsh land
U
زمین ماندابی
end
U
زمین حریف
neutral earth
U
زمین خنثی
low land
U
پستی زمین
low land
U
زمین پست
fault
U
شکست زمین
faulted
U
شکست زمین
faults
U
شکست زمین
grass
U
زمین چمن
grasses
U
زمین چمن
land reclamation
U
عمران زمین
land reclamation
U
ابادانی زمین
boggy
U
زمین باطلاقی
links
U
زمین گلف
land of promise
U
زمین موعود
land measurer
U
زمین پیما
land grading
U
تسطیح زمین
land capacity
U
کاراوری زمین
land alide
U
لغزش زمین
laigh
U
زمین پست
lacrosse field
U
زمین لاکراس
land restoration
U
بازسازی زمین
land tax
U
مالیات زمین
losse earth
U
زمین خوره
quick ground
U
زمین سست
loose ground
U
زمین سست
orienting
U
مشرق زمین
playground
U
زمین بازی
orient
U
مشرق زمین
geological
U
زمین شناسی
geological
U
زمین شناختی
levelling rod
U
زمین پیمایی
level land
U
زمین مسطح
lared of the covenant
U
زمین موعود
field hockey
U
زمین هاکی
landfall
U
ریزش زمین
landfalls
U
ریزش زمین
palsy
U
زمین گیری
landed a
U
ملک زمین
land tax
U
مالیات بر زمین
fens
U
زمین ابگیر
territories
U
زمین ملک
playing area
U
محدوده زمین
plat
U
تکه زمین
planned chart
U
کروکی زمین
grounding
U
زمین کردن
grounding
U
ایجاد زمین
sideline
U
خط کنار زمین
sidelined
U
خط کنار زمین
sidelines
U
خط کنار زمین
sidelining
U
خط کنار زمین
physical characteristics
U
خصوصیات زمین
pervious ground
U
تراوا زمین
terrestrial
U
زمین خاکی
permeable ground
U
زمین تراوا
landward
U
بسوی زمین
permeable ground
U
تراوا زمین
ground level
U
تراز زمین
ground level
U
سطح زمین
territory
U
زمین ملک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com