Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
speculation
U
زمین خواری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
geophagy
U
گل خوری زمین خواری
Other Matches
usury
U
تنزیل خواری حرام خواری
abjection
U
خواری
abjectly
U
به خواری
abjectness
U
خواری
abasement
U
خواری
despicableness
U
خواری
despicability
U
خواری
contempt
U
خواری
dbasement
U
خواری
necrophagia
U
مردار خواری
malleability
U
چکش خواری
bribery
U
رشوه خواری
mycophagy
U
قارچ خواری
khowar
U
زبان خواری
phagocytosis
U
بیگانه خواری
mycophagy
U
سماروغ خواری
contemptibility
U
پستی خواری
abasement
U
خواری طلبی
coprophagia
U
مدفوع خواری
coprophagy
U
مدفوع خواری
corruptness
U
رشوه خواری
cottuptness
U
رشوه خواری
scatophagy
U
نجاست خواری
ignominy
U
افتضاح خواری
bacteriophagy
U
باکتری خواری
anthropophagy
U
ادم خواری
cannibalism
U
همنوع خواری
phagocytosis
U
یاخته خواری
phagocytosis
U
سلول خواری
corruption
U
رشوه خواری
histoloysis
U
بافت خواری
binge
U
شراب خواری
binges
U
شراب خواری
gombeen
U
حرام خواری
herbivorous
U
گیاه خواری
Pica
[disorder]
U
هرزه خواری
[پزشکی]
to kiss the dust
U
به خواری وپستی تن دادن
malleability
U
قابلیت چکش خواری
anthropophagous
U
مربوط به ادم خواری
forgeable
U
قابلیت چکش خواری
malleability
U
خاصیت چکش خواری
mallcability
U
قابلیت چکش خواری
ductility
U
قابلیت چکش خواری
malleability
U
باخاصیت چکش خواری نرمی
bribery
U
رشوه خواری پاره ستانی
phagocytize
U
در اثر بیگانه خواری تحلیل رفتن
incorruptibly
U
با ازادگی رشوه خواری بطور غیر قابل تطمیع
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
muck rack
U
کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
genet
U
جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
corrupted
U
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupt
U
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupting
U
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupts
U
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
ground line
U
خط زمین
earths
U
زمین
grazes
U
زمین
earthing
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
soils
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
acres
U
زمین
land
U
زمین
rooter
U
زمین کن
grazed
U
زمین
soiling
U
زمین
graze
U
زمین
soil
U
زمین
acre
U
زمین
geodetically
U
زمین
land n
U
زمین
lackland
U
بی زمین
norland
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
floors
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
domains
U
زمین
domain
U
زمین
real estate
U
زمین
globe
U
زمین
ground
U
: زمین
floor
U
کف زمین
cinder tracks
U
زمین دو
ground
U
کف زمین
cinder track
U
زمین دو
terrain
U
زمین
floored
U
کف زمین
ground
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
this earthly round
U
زمین
fielded
U
زمین
field
U
زمین
globes
U
زمین
fields
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
tellus
U
زمین
earth
U
زمین
foreland
U
زمین جلوامده
landfall
U
ریزش زمین
end
U
زمین حریف
emblements
U
حاصل زمین
emblements
U
محصول زمین
elevated ground
U
زمین بلند
field hockey
U
زمین هاکی
earthwards
U
بطرف زمین
crusts
U
پوسته زمین
crust
U
پوسته زمین
ended
U
زمین حریف
ends
U
زمین حریف
feature line
U
خط عوارض زمین
flat ground
U
زمین تخت
geology
U
زمین شناسی
field of play
U
زمین بازی
geological
U
زمین شناسی
geological
U
زمین شناختی
flat ground
U
زمین مسطح
floor
U
محدوده زمین
floors
U
محدوده زمین
lairds
U
صاحب زمین
geotropism
U
زمین گرایی
laird
U
صاحب زمین
borderlands
U
زمین سرحدی
glebe
U
زمین وقف
glebe
U
زمین خاک
borderland
U
زمین سرحدی
graben
U
فرو زمین
greenside
U
در مجاورت زمین
gridiron
U
زمین فوتبال
gridition
U
زمین فوتبال
earth socket
پریز زمین
soccer field
U
زمین فوتبال
ground conection
U
اتصال زمین
ground cushion
U
بالشتک زمین
bog
U
زمین باطلاقی
geotaxis
U
زمین گرایی
bogs
U
زمین باطلاقی
geochemistry
U
زمین شیمی
geodesy
U
زمین سنجی
floored
U
محدوده زمین
geoid
U
زمین وار
earthwards
U
سوی زمین
geoid
U
زمین دیسه
geoisotherm
U
همدمای زمین
geotherm
U
همدمای زمین
isogeotherm
U
همدمای زمین
geolatry
U
زمین پرستی
paralysis
U
زمین گیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com