Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
threshing floor
U
زمین خرمن کوبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
threshing machine
U
ماشین خرمن کوبی
threshing
U
از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes
U
از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
thresh
U
از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed
U
از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
roof boarding
U
سطح توفال کوبی شده یا تخته کوبی شده زیر پوشش بام
shocked
U
خرمن
harvests
U
خرمن
harvested
U
خرمن
harvest
U
خرمن
shocks
U
خرمن
shock
U
خرمن
stacks
U
خرمن
stacked
U
خرمن
stack
U
خرمن
coronas
U
خرمن خورشید
kirn
U
اخر خرمن
shocks
U
خرمن کردن
coronagraph
U
خرمن نگار
thrasher
U
خرمن کوب
ingathering
U
خرمن برداری
corona
U
خرمن خورشید
ingether
U
خرمن برداشتن
shock
U
خرمن کردن
harvest mouse
U
موش خرمن
harvest man
U
خرمن جمع کن
harvest home
U
اخر خرمن
harvestman
U
خرمن بردار
shocked
U
خرمن کردن
binders
U
ماشین خرمن کوب
binder
U
ماشین خرمن کوب
hay mow
U
خرمن علف خشک
hand staff
U
دسته خرمن کوب
ingather
U
انباشتن خرمن برداشتن
thresher
U
ماشین خرمن کوب
Make hay while the sun shines.
<proverb>
U
تا آفتاب مى تابد خرمن کن.
wheat stack
U
خرمن کومه گندم
harvest
U
هنگام درو وقت خرمن
flailed
U
شلاق زدن خرمن کوب
flailing
U
شلاق زدن خرمن کوب
harvest home
U
محل جمع اوری خرمن
flail
U
شلاق زدن خرمن کوب
rucks
U
توده خرمن انبار حبوبات
flails
U
شلاق زدن خرمن کوب
harvests
U
هنگام درو وقت خرمن
harvested
U
هنگام درو وقت خرمن
ruck
U
توده خرمن انبار حبوبات
lath work
U
تخته کوبی
lath work
توفال کوبی
variolation
U
ابله کوبی
hammer-beam
U
خرپا کوبی
boarding
U
تخته کوبی
juck work
U
میخ کوبی
hip
U
شیروانی کوبی
inoculation of vaccine
U
ابله کوبی
shingle
U
تخته کوبی
lath
توفال کوبی
lining of the ceiling
U
لمبه کوبی
lathing
U
توفال کوبی
flail mower
U
ماشینگندم کوبی
staking
U
میخچه کوبی
inoculations
U
مایه کوبی
inoculation
U
مایه کوبی
wainscots
U
تخته کوبی
wainscot
U
تخته کوبی
thrashes
U
کوزل کوبی
thrashed
U
کوزل کوبی
thrash
U
کوزل کوبی
vaccination
U
ابله کوبی
tattoos
U
خال کوبی
piling
U
شمع کوبی
tattoo
U
خال کوبی
tattooing
U
خال کوبی
tattooed
U
خال کوبی
panel work
U
تخته کوبی
tatoo
U
خال کوبی
picoid
U
دار کوبی
furring
U
تخته کوبی
studding
U
توفال کوبی
wainscoting
U
تخته کوبی
stomp
U
لگد کوبی کردن
stomping
U
لگد کوبی کردن
lathing
U
تخته کوبی تراشکاری
stomped
U
لگد کوبی کردن
stomps
U
لگد کوبی کردن
dwarf wainscoting
U
تخته کوبی کوتاه
vaccination card
U
دفترچه مایه کوبی
vaccination cards
U
دفترچه های مایه کوبی
lath
توفال کوبی کردن
vaccine point
U
سوزن ابله کوبی
dancing
U
پای کوبی رقص
stamping mill
U
اسیاب سنگ کوبی
stamp mill
U
اسیاب سنگ کوبی
inoculated
U
مایه کوبی کردن اغشتن
colonial siding
U
[روکش کوبی با تخته عریض]
clap-board
U
[تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
picketing of aligment
U
میخ کوبی مسیر کار
to panel a wall
U
دیواری را تخته کوبی کردن
to stake off
U
مساحتی را میخچه کوبی کردن
immunization
U
واکسن زدن مایه کوبی
nagasan concrete
U
بتن قابل میخ کوبی
inoculates
U
مایه کوبی کردن اغشتن
tack hammer
U
چکش میخ کوبی کوچک
inoculating
U
مایه کوبی کردن اغشتن
tat
[American E]
U
خال کوبی
[اصطلاح روزمره]
tatt
U
خال کوبی
[اصطلاح روزمره]
inoculate
U
مایه کوبی کردن اغشتن
embossed sculpture
U
برجسته سازی با چکش کوبی
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
combining
U
ترکیب کردن ماشین درو وخرمن کوبی کمباین
pasteurism
U
مایه کوبی پاستوری جلوگیری از ترش شدن شیر
combines
U
ترکیب کردن ماشین درو وخرمن کوبی کمباین
inoculum
U
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
combine
U
ترکیب کردن ماشین درو وخرمن کوبی کمباین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
shingle
U
توفال چوبی یاسیمانی وغیره توفال کوبی کردن
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
partial pressure
U
[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
tellus
U
زمین
terrain
U
زمین
lackland
U
بی زمین
ground line
U
خط زمین
real estate
U
زمین
grazes
U
زمین
grazed
U
زمین
graze
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
norland
U
زمین
land n
U
زمین
earthing
U
زمین
acres
U
زمین
this earthly round
U
زمین
soil
U
زمین
floors
U
کف زمین
floored
U
کف زمین
ground
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
soiling
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
acre
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
globe
U
زمین
soils
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
rooter
U
زمین کن
land
U
زمین
floor
U
کف زمین
earth
U
زمین
ground
U
زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com