English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dead group U زمین بیروح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dead ground U زمین واقع در زاویه بیروح
Other Matches
inanimately U بیروح
arid U بیروح
taming U بیروح
tamest U بیروح
exanimate U بیروح
tames U بیروح
pedestrian U بیروح
tame U بیروح
tamed U بیروح
uninspired U بیروح
insipid U بیروح
tamer U بیروح
vapid U بیروح
life less U بیروح
pedestrians U بیروح
prosish U بیروح
dead area U منطقه بیروح
dead group U زاویه بیروح
meek U بیروح خونسرد
defilade U زاویه بیروح
dead area U زاویه بیروح
stagnate U بیروح شدن
stagnated U بیروح شدن
stagnates U بیروح شدن
stagnating U بیروح شدن
dead zone U زاویه بیروح
in defilade U در زاویه بیروح
defilade U درزاویه بیروح قرار دادن
dead space U زاویه بیروح فضای کور
inert U فاقد نیروی جنبش بیروح
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
floor U کف زمین
earth U زمین
floored U کف زمین
lackland U بی زمین
floors U کف زمین
rooter U زمین کن
land n U زمین
extra terrestrial U زمین
grass roots U کف زمین
cinder track U زمین دو
ground line U خط زمین
ground surface U کف زمین
soils U زمین
fields U زمین
earthing U زمین
soiling U زمین
norland U زمین
domains U زمین
soil U زمین
fielded U زمین
earths U زمین
field U زمین
terrain U زمین
domain U زمین
graze U زمین
tellus U زمین
ground U کف زمین
acres U زمین
acre U زمین
floor U کف زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
globes U زمین
ground U : زمین
ground U زمین
aerospace U جو زمین
this earthly round U زمین
grazes U زمین
geodetically U زمین
grazed U زمین
globe U زمین
real estate U زمین
land U زمین
cinder tracks U زمین دو
ends U زمین حریف
floors U محدوده زمین
measuring rod U گز زمین پیمایی
geology U زمین شناسی
plant U در زمین قراردادن
quick ground U زمین سست
mool U زمین خشک
mid court U وسط زمین
laird U صاحب زمین
mixed graze U توام زمین
speculation U زمین خواری
bogs U زمین باطلاقی
nutation U اهتزاز زمین
plants U در زمین قراردادن
salle d'armes U زمین شمشیربازی
goring U زمین سه گوش
lairds U صاحب زمین
losse earth U زمین خوره
neutral earth U زمین خنثی
marchland U زمین مرزی
natural ground U زمین طبیعی
floor U محدوده زمین
mallet field U زمین چوگان
low land U پستی زمین
paralysis U زمین گیری
floored U محدوده زمین
marsh land U زمین ماندابی
low land U زمین پست
ended U زمین حریف
bog U زمین باطلاقی
gored U زمین سه گوش
gores U زمین سه گوش
crust U پوسته زمین
crusts U پوسته زمین
measurement ofland U زمین پیمایی
end U زمین حریف
lowland U زمین پست
territories U زمین ملک
west U مغرب زمین
plat U تکه زمین
ground level U سطح زمین
ground level U تراز زمین
planned chart U کروکی زمین
grounding U زمین کردن
grounding U ایجاد زمین
physical characteristics U خصوصیات زمین
sideline U خط کنار زمین
sidelined U خط کنار زمین
sidelines U خط کنار زمین
sidelining U خط کنار زمین
pervious ground U تراوا زمین
playing area U محدوده زمین
playing court U زمین بازی
predial or prae U وابسته به زمین
territory U زمین ملک
route U به زمین نشاندن
routes U به زمین نشاندن
punner U زمین کوب
punner U زمین سفت کن
public domain U زمین خالصه
public d. U زمین خالصه
shell U قشر زمین
rammer U زمین کوب
shelling U قشر زمین
protective earthing U زمین محافظ
pronely U روبه زمین
rear court U انتهای زمین
profile line U نیمرخ زمین
permeable ground U زمین تراوا
permeable ground U تراوا زمین
terrestrial U زمین خاکی
basements U زیر زمین
upland U زمین بلند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com