Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pudding
U
زمین بسیار خیس
puddings
U
زمین بسیار خیس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hyperborean
U
ساکن دورترین نقطه شمالی زمین بسیار سرد
Other Matches
vlsi
U
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
U
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-
U
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
ultra high frequency
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f.
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
state-of-the-art
U
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
much
U
بسیار
beastby
U
بسیار
lousy
<adj.>
U
بسیار بد
lot
U
بسیار
sopping
U
بسیار
an abundance of
U
بسیار
desperate
U
بسیار بد
terrible
<adj.>
U
بسیار بد
far
U
بسیار
precious
U
بسیار
so mush
U
بسیار
by far
U
بسیار
awfully
U
بسیار
sorely
U
بسیار
abundant
U
بسیار
rotten
<adj.>
U
بسیار بد
powerfully
U
بسیار
numerous
U
بسیار
parlous
U
بسیار
many
U
بسیار
thousand and one
U
بسیار
all
U
بسیار
all-
U
بسیار
overly
U
بسیار
very
U
بسیار
plenty
U
بسیار
galore
U
بسیار
multifarious
U
بسیار
sadly
U
بسیار بد
multiplicity
U
بسیار
awful
<adj.>
U
بسیار بد
unco
U
بسیار
detestable
U
بسیار بد
very little
U
بسیار کم
out and a way
U
بسیار
mickle
U
بسیار
mickle or muckle
U
بسیار
muckle
U
بسیار
not a lettle
U
بسیار
ever so
U
بسیار
no end of
U
بسیار
clinking
U
بسیار
far and away
U
بسیار
oftentimes
U
بسیار
seldom
U
بسیار کم
multiped
U
بسیار پا
lashongs
U
بسیار
longeval
U
بسیار زی
immortally
U
بسیار
whacking
U
بسیار عظیم
monstrosities
U
شرارت بسیار
elongated
U
بسیار بلندولاغر
overrefinement
U
تصفیه بسیار
main
U
بسیار مهم
herculean
U
بسیار دشوار
thoroughgoing
U
بسیار دقیق
peracute
U
بسیار حاد
gelid
U
بسیار سرد
colossal
U
بسیار بزرگ
oliguresis
U
پیشاب بسیار کم
ogygian
U
بسیار کهنه
primal
U
بسیار قدیمی
pianissimo
U
بسیار اهسته
all right
<idiom>
U
بسیار خوب
whackings
U
بسیار عظیم
priceless
U
بسیار پر قیمت
priceless
U
بسیار گران
lots
U
بسیار فراوان
perfervid
U
بسیار باحرارت
peracute
U
بسیار سخت
pleophagous
U
بسیار خوار
overripe
U
بسیار رسیده
multitudes
U
گروه بسیار
monstrosity
U
شرارت بسیار
excessive
U
بسیار یا بزرگ
superb
U
بسیار خوب
much was said
U
بسیار چیزهاگفته شد
much rain
U
باران بسیار
regiments
U
گروه بسیار
regiment
U
گروه بسیار
much pleased
U
بسیار خوشتود
meticulosity
U
دقت بسیار
many persons
U
مردمان بسیار
many books
U
کتابهای بسیار
hairline rule
U
خط بسیار نازک
overweening
U
بسیار مغرور
heart break
U
اندوه بسیار
heavy poll
U
ارا بسیار
high strung
U
بسیار حساس
hunky dory
U
بسیار خوب
inappreciable
U
نامحسوس بسیار کم
superbly
U
بسیار خوب
multangular
U
بسیار گوشه
multidentate
U
بسیار دندان
tiny
U
بسیار کوچک
tiniest
U
بسیار کوچک
tinier
U
بسیار کوچک
terrible
U
بسیار بد سهمناک
of great importance
U
بسیار مهم
multocular
U
بسیار چشم
well-to-do
<idiom>
U
بسیار ثروتمند
be unable to say boo to a goose
U
بسیار ترسو
multivincular
U
بسیار پیوند
multitudinously
U
با گروه بسیار
multisonant
U
بسیار صدا
multisonous
U
بسیار صدا
wary
U
بسیار محتاط
polygraphs
U
بسیار نویس
polygraph
U
بسیار نویس
multiform
U
بسیار شکل
infernality
U
زشتی بسیار
point device
U
بسیار درست
dammit
U
فحش بسیار
crucial
U
بسیار سخت
crucially
U
بسیار سخت
multitude
U
گروه بسیار
abyss
U
بسیار عمیق
abysses
U
بسیار عمیق
precisionist
U
بسیار دقیق
prepotency
U
نفوذ بسیار
abysm
U
بسیار عمیق
precipitancy
U
تعجیل بسیار
stunning
U
بسیار خوب
chasms
U
فرق بسیار
damn
U
فحش بسیار
devilish
U
بسیار بد اهریمنی
polystome
U
جانور بسیار
diaphoresis
U
خوی بسیار
precipitance
U
تعجیل بسیار
the d. is in him
U
بسیار شروراست
thank you very much
U
بسیار ممنونم
chasm
U
فرق بسیار
addition polymer
U
بسیار افزایشی
addition resin
U
بسیار افزایشی
at full lick
U
بسیار تند
prepotent
U
بسیار توانا
at railway speed
U
بسیار تند
dateless
U
بسیار قدیم
d. stupid
U
بسیار کودن
sizzler
U
بسیار گرم
bulimy
U
حرص بسیار
punctuality
U
دقت بسیار
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com