English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4295 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bog U زمین باطلاقی
bogs U زمین باطلاقی
boggy U زمین باطلاقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
badland U زمین سنگلاخ یا باطلاقی
Other Matches
marshy U باطلاقی
boggy U باطلاقی
quaggy U باطلاقی
queachy U باطلاقی
miriness U حالت باطلاقی
bog iron ore U سنگ اهن باطلاقی
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
acre U زمین
norland U زمین
rooter U زمین کن
aerospace U جو زمین
acres U زمین
geodetically U زمین
earth U زمین
earthing U زمین
globe U زمین
extra terrestrial U زمین
graze U زمین
this earthly round U زمین
earths U زمین
real estate U زمین
grass roots U کف زمین
fields U زمین
terrain U زمین
grazes U زمین
tellus U زمین
land n U زمین
floor U کف زمین
soil U زمین
soiling U زمین
soils U زمین
domain U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
floored U کف زمین
floors U کف زمین
ground surface U کف زمین
land U زمین
floor U کف زمین
field U زمین
ground U زمین
cinder tracks U زمین دو
ground U کف زمین
globes U زمین
cinder track U زمین دو
lackland U بی زمین
ground line U خط زمین
fielded U زمین
grazed U زمین
domains U زمین
ground U : زمین
earth excavating U حفاری زمین
soccer field U زمین فوتبال
cohesive soil U زمین چسبناک
earth socket پریز زمین
basement U زیر زمین
earthing U اتصال زمین
earth's crust U پوسته زمین
terrain U زمین عملیات
earth terminal U ترمینال زمین
earth's axis U محور زمین
earth's attraction U ربایش زمین
earth science U زمین شناسی
earthing strap U تسمه زمین
isogeotherm U همدمای زمین
terrain U عوارض زمین
geotropism U زمین گرایی
geotaxis U زمین گرایی
geostrategy U زمین شناسی
geosphere U زمین سپهر
geolatry U زمین پرستی
geoisotherm U همدمای زمین
geoid U زمین دیسه
glebe U زمین وقف
landward U بسوی زمین
ground detector U اشکارساز زمین
ground detector U تستر زمین
ground cushion U بالشتک زمین
ground conection U اتصال زمین
gridition U زمین فوتبال
gridiron U زمین فوتبال
greenside U در مجاورت زمین
graben U فرو زمین
glebe U زمین خاک
geoid U زمین وار
terrain U زمین ناحیه
key terrain U زمین مهم
emblements U حاصل زمین
emblements U محصول زمین
elevated ground U زمین بلند
earthwards U بطرف زمین
earthwards U سوی زمین
earthward U بطرف زمین
earthward U بسوی زمین
earthmoving U حرکت زمین
feature line U خط عوارض زمین
geotherm U همدمای زمین
geodesy U زمین سنجی
geochemistry U زمین شیمی
terrain U نوع زمین
foreland U زمین جلوامده
flat ground U زمین مسطح
flat ground U زمین تخت
field of play U زمین بازی
earthling U اهل زمین
bad soil U زمین سست
earthquakes U زمین لرزه
earthquake U زمین لرزه
surveyors U زمین پیما
surveyor U زمین پیما
landed U زمین دار
playgrounds U زمین بازی
above the earth U بالای زمین
above the earth U در روی زمین
backfall U زمین خوردگی
axis of earth U محور زمین
auger U زمین سوراخ کن
artificial ground U زمین مصنوعی
alkaline earth U زمین قلیایی
alkali earth U زمین قلیایی
abuttals U زمین مجاور
abuttals U زمین همسایه
abuttals U زمین سرحدی
abuttal U زمین مجاور
playground U زمین بازی
speculation U زمین خواری
lairds U صاحب زمین
geology U زمین شناسی
ends U زمین حریف
ended U زمین حریف
end U زمین حریف
crusts U پوسته زمین
crust U پوسته زمین
floors U محدوده زمین
floored U محدوده زمین
floor U محدوده زمین
grasses U زمین چمن
grass U زمین چمن
faulted U شکست زمین
fault U شکست زمین
palsy U زمین گیری
landfalls U ریزش زمین
landfall U ریزش زمین
field hockey U زمین هاکی
geological U زمین شناختی
geological U زمین شناسی
paralysis U زمین گیری
earth electrode U الکترد زمین
Recent search history Forum search
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1چندمین
2معنی اسم تیتان چیست؟
1من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
0coopling
0او در حالیکه پا به زمین میکوبید گفت:
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com