English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
land grant U زمین اعطایی دولت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
identic notes U منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
dative U حالت مفعولی اعطایی
retorsion U عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
open market operation U عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state U دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
federal state U دولت متحده یا دولت اتحادی
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
exchange control U نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
stating U دولت
government U دولت
powers U دولت
powering U دولت
powered U دولت
respublica U دولت
power U دولت
states U دولت
mammon U دولت
state U دولت
state- U دولت
governments U دولت
stated U دولت
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
war state U دولت جنگی
Kremlin U دولت شوروی
chief of state U رئیس دولت
loyalists U دولت دوست
loyalist U دولت دوست
totaliarian state U دولت توتالیتر
quirinal U دولت ایتالیا
public debt U بدهی دولت
public servant U مستخدم دولت
vassal atate U دولت پوشالی
ambassador U ماموررسمی یک دولت
Warsaw U دولت لهستان
Downing Street U دولت انگلیس
puppet government U دولت پوشالی
mafia U دولت ستیزی
cabinet U هیات دولت
stateless U بی دولت بی وطن
buffer state U دولت حایل
state property U دارائی دولت
govt U government دولت
state government U دولت مرکزی
Whitehall U دولت انگلیس
territory of state U قلمرو دولت
the body politic U ملت و دولت
the policy of the government U رویه دولت
the policy of the government U سیاست دولت
office-holders U کارمند دولت
office-holder U کارمند دولت
mafias U دولت ستیزی
cabinets U هیات دولت
government stock U سهام دولت
forfeit to the state U ضبط دولت
mandatary U دولت قیم
state U دولت استان
state- U دولت استان
stated U دولت استان
states U دولت استان
military government U دولت نظامی
stating U دولت استان
lese majestyodhkj &odhkj fvqn U پادشاه یا دولت
nation state U دولت ملی
government expenditures U هزینههای دولت
official U کارمند دولت
officer U کارمند دولت
public officer [American E] U کارمند دولت
state budget U بودجه دولت
government budget U بودجه دولت
civil servant [British E] U کارمند دولت
head of the state U رئیس دولت
government treasury U خزانه دولت
nation-states U دولت ملی
nation-state U دولت ملی
government department U وزارتخانه دولت
national state U دولت ملی
pillars of the state U ارکان دولت
enemy state U دولت دشمن
Ottawa U دولت کانادا
ambassadors U ماموررسمی یک دولت
money bag U دارایی دولت
independent state U دولت مستقل
mandatory powers U اختیارات دولت قیم
office-holder U صاحب منصب دولت
office-holders U صاحب منصب دولت
subsidy U کمک بلاعوض دولت
federalist U طرفدار دولت فدرال
government transfer payments U پرداختهای انتقالی دولت
family allowances U کمک دولت به خانوارها
peculation U دستبرد در مال دولت
federalism U اصل دولت ائتلافی
vassal atate U دولت دست نشانده
colonial government U دولت یا حکومت مستعمراتی
cabinets U کابینه هیئت دولت
welfare state U دولت بهبود بخش
bounties U کمک اقتصادی دولت
protected state U دولت تحت الحمایه
plateform U اعلامیه سیاست دولت
interpellate U استیضاح کردن دولت
civil servants U مستخدم یا کارمند دولت
most favoured nation U دولت کامله الوداد
dependent state U دولت غیر مستقل
federal council U مجلس دولت متحده
federal authorities U قدرت دولت متحده
cabinet U کابینه هیئت دولت
civil servant U مستخدم یا کارمند دولت
secret services U دستگاه محرمانه دولت
secret service U دستگاه محرمانه دولت
stratocracy U حکومت یا دولت نظامی
He rose against the regime. U بر ضد دولت قیام کرد
non serverign acts U اعمال تصدی دولت
secret service money U اعتبار سری دولت
the sublime porte U باب عالی دولت عثمانی
commissioner U مامور عالی رتبه دولت
war state U دولت نظامی declaration preventivetotal
subject to the british rule U تحت تسلط دولت انگلیس
porte U باب عالی دولت عثمانی
confedration of states U دولت جدیدی تشکیل نمیشود
federal constitution U قانون اساسی دولت متحده
commissioners U مامور عالی رتبه دولت
mafia U سازمان سری دولت ستیز
To accord recognition to a new government. U دولت جدیدی را برسمیت شناختن
subsidies U مکهای مالی دولت , سوبسید
export incentive U تشویق دولت در جهت صادرات
confiscation U مصادره و ضبط توسط دولت
hand-out <idiom> U پاداش ،معمولا از طرف دولت
mafias U سازمان سری دولت ستیز
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
price support U قیمت حمایت شده از طرف دولت
coat of arms U نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
guild socialism U اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
statism U تمرکز قدرت اقتصادی در دولت مرکزی
monetization U پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
resident U نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
coats of arms U نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
residents U نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
sovereign U دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
hall mark U دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
state midicine U سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
White Papers U گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Paper U گزارش هیئت دولت نامه سفید
jacobin U عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
sovereigns U دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
government U فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
bounties U تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
purged U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
bank holiday U ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
purge U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purges U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
quota U کمیت تعیین شده توسط دولت
Utopia U دولت یا کشور کامل و ایده الی
Utopias U دولت یا کشور کامل و ایده الی
quotas U کمیت تعیین شده توسط دولت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com