Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
one cannot put back the time
<proverb>
U
زمان گذشته نیاید به بر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pt
U
زمان گذشته
the past tense
U
زمان گذشته
the preterite tense
U
زمان گذشته
past tense
U
زمان گذشته
yesterday
U
زمان گذشته
took
U
زمان گذشته فعل take
secondary
U
حاکی از زمان گذشته
got
U
زمان گذشته فعل get
lit
U
زمان گذشته فعل light
laid
U
زمان گذشته و اسم مفعول lay
spilt
U
زمان گذشته و اسم مفعول spill
unstuck
U
زمان گذشته و اسم مفعول unstick
unwound
U
زمان گذشته و اسم مفعول unwind
repaid
U
زمان گذشته و اسم مفعول repay
pled
U
زمان گذشته و اسم مفعول plead
bended
U
زمان گذشته و اسم مفعول فعل bend
geochronometry
U
اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین
Historicism
U
[معماری متاثر از زمان گذشته بخصوص معماری احیای مذهبی]
Not a peep out of you !
U
نفست در نیاید !
If you dont mind my saying.
U
اگر از حرفم بدتان نیاید
letting
U
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
let
U
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
lets
U
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
misifit
U
جامه یا چیز دیگری که باندازه کسی در نیاید
A watched pot never boils.
<proverb>
U
چون به قورى چشم دوزى هرگز بجوش نیاید .
Thank goodness!
U
خدا را شکر!
[گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
Thank God!
U
خدا را شکر!
[گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
pile helmet
U
کلاهکی که سر شمعها را می پوشاند تا در موقع چکش کاری صدمهای وارد نیاید
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
due out
U
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
presented
U
زمان حاضر زمان حال
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
presents
U
زمان حاضر زمان حال
present
U
زمان حاضر زمان حال
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
last a
U
گذشته
preceded
U
گذشته
over with
U
گذشته
historical
U
گذشته
aside from
U
گذشته از
due out
U
گذشته
departed
U
گذشته
old
U
گذشته
yesternight
U
شب گذشته
oldest
U
گذشته
What is past is past . what is gone is gone .
U
گذشته ها گذشته
foreby
U
گذشته
foretime
U
گذشته
past
U
گذشته
asides
U
گذشته از
forepast
U
گذشته
aside
U
گذشته از
forepassed
U
گذشته
last night
U
شب گذشته
bygone
U
گذشته
older
U
گذشته
not to speak of
<conj.>
U
گذشته از
not to mention
<conj.>
U
گذشته از
let
[leave]
alone
<conj.>
U
گذشته از
and certainly not
<conj.>
U
گذشته از
by gone
U
گذشته
spun or span
U
گذشته
to say nothing of
<conj.>
U
گذشته از
beyoned the pale
U
از حد گذشته
bypast
U
گذشته
gone by
U
گذشته
agone
U
گذشته
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
by gone
U
قدیمی گذشته ها
forby
<adv.>
U
از این گذشته
by gone
U
چیزهای گذشته
further
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
further on
U
از این گذشته
furthermore
U
از این گذشته
in addition
<adv.>
U
از این گذشته
sware
U
گذشته swear
what is more
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
besides
<adv.>
U
از این گذشته
over
U
گذشته اضافی
aside from that
<adv.>
U
از این گذشته
belatedly
U
ازموقع گذشته
nostalgia
U
حسرت گذشته
out of date
U
از تاریخ گذشته
on top of that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
past years
U
سالهای گذشته
in the p
U
درزمان گذشته
over and above
U
گذشته ازاین
whish
U
بسرعت گذشته
beyond that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
belated
U
ازموقع گذشته
aside from that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
over-
U
گذشته اضافی
moreover
<adv.>
U
از این گذشته
on top of this
<adv.>
U
از این گذشته
bled
U
گذشته Bleed
forby
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
outdid
U
گذشته outdo
upheld
U
گذشته uphold
besides
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on to
<adv.>
U
از این گذشته
also
U
گذشته از این
exposed
U
سر راه گذشته
last year
U
سال گذشته
lastmonth
U
ماه گذشته
additionally
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
also
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
furthermore
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
next week
U
هفته گذشته
over and above
<adv.>
U
از این گذشته
swore
U
گذشته sweatr
what is more
<adv.>
U
از این گذشته
beyond that
<adv.>
U
از این گذشته
last sunday
U
یکشنبه گذشته
desperate
U
از جان گذشته
last week
U
هفته گذشته
on top of that
<adv.>
U
از این گذشته
over and above
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of this
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
moreover
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
in addition
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
further
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
rode
U
گذشته ride
bygone
U
چیزهای گذشته
sup.latest or last
U
تازه گذشته
ex post
U
به اعتبار گذشته
the year past
U
سال گذشته
sprang
U
گذشته gnirps
self giving
U
از خود گذشته
retrospect
U
نگاه به گذشته
retrospect
U
شامل گذشته
self devoted
U
از خود گذشته
retrospective falsification
U
تحریف گذشته
expired
U
گذشته از موعد
the present and the past
U
گذشته و حال
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
yesteryear
U
سال گذشته
retroactive
U
معطوف به گذشته
regression
U
بازگشت به گذشته
the present and the past
U
اکنون و گذشته
furthermore
<adv.>
U
گذشته از این
furthermore
<adv.>
U
از این گذشته
late
U
تازه گذشته
desperado
U
از جان گذشته
the present and the past
U
حال و گذشته
retrospective view
[on]
U
نگاه به گذشته
additionally
<adv.>
U
گذشته از این
on top of this
<adv.>
U
گذشته از این
ultimo
U
ماه گذشته
over and above
<adv.>
U
گذشته از این
what is more
<adv.>
U
گذشته از این
ultimo
U
در ماه گذشته
beyond that
<adv.>
U
گذشته از این
backs
U
عقبی گذشته
back
U
عقبی گذشته
on top of that
<adv.>
U
گذشته از این
on to
<adv.>
U
گذشته از این
additionally
<adv.>
U
از این گذشته
in a. to this
U
گذشته ازاین
also
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
besides
<adv.>
U
گذشته از این
on to
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
past
U
گذشته از ماورای
also
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
aside from that
<adv.>
U
گذشته از این
forby
<adv.>
U
گذشته از این
redolence
U
خاطرات گذشته
further
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
moreover
<adv.>
U
گذشته از این
in addition
<adv.>
U
گذشته از این
came
U
گذشته فعل امدن
not to mention
U
گذشته از قطع نظر از
To review the past in ones minds eye .
U
گذشته را از نظر گذراندن
During the past few days.
U
طی چند روز گذشته
In the course of the past centuries.
U
درطی قرنهای گذشته
see in the past makes saw
U
فعل see در گذشته sawمیشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com