English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electrode current averaging time U زمان میانگین شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mean repair time U زمان میانگین تعمیر
mean time to repair U زمان میانگین تعمیر
mean time between failures U زمان میانگین بین دو خرابی
mean time to failure U زمان میانگین تاخرابی
mtbf U زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
Other Matches
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
presented U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
present U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
averaged U در میانگین
averages U میانگین
averaged U میانگین
average U میانگین
average value U میانگین
mean value U میانگین
arithmetic mean U میانگین
mean high water U مد میانگین
on average [on av.] U در میانگین
averaging U میانگین
median U میانگین
meanest U میانگین
mean U میانگین
meaner U میانگین
mean low water U اب پایین میانگین
density mean U میانگین چگالی
mean U مقدار میانگین
mean value U مقدار میانگین
mean time between failures U میانگین عمر
mean squares U میانگین مجذورات
weighted mean U میانگین وزنی
weighted average U میانگین موزون
weighted average U میانگین وزنی
averaging U ایجاد میانگین
working mean U میانگین مفروض
mean low water U جزر میانگین
average flow U بده میانگین
average life U عمر میانگین
average price U میانگین قیمت
average value U ارزش میانگین
simple average U میانگین ساده
average value U مقدار میانگین
simple mean U میانگین ساده
simple mean U میانگین حسابی
batting average U میانگین توپزنی
logarithmic mean U میانگین لگاریتمی
average error U خطای میانگین
geometric mean U میانگین هندسی
mean life U عمر میانگین
mean high water U اب بالای میانگین
mean deviation U انحراف میانگین
mean depth U ژرفای میانگین
mean absolute deviation U انحراف میانگین
arithmetic mean U میانگین حسابی
assumed mean U میانگین فرضی
average cost U میانگین هزینه
average deviation U انحراف میانگین
average discharge U بده میانگین
harmonic mean U میانگین همساز
averaging U معدل میانگین
averaged U معدل میانگین
meanest U مقدار میانگین
true mean U میانگین حقیقی
mean error U خطای میانگین
average U معدل میانگین
averaged U ایجاد میانگین
mean velocity U تندی میانگین
averages U میانگین موفقیت
moving average U میانگین غلتان
averages U معدل میانگین
averages U ایجاد میانگین
moving average U میانگین متحرک
medium U وسط یا میانگین
averaging U میانگین موفقیت
meaner U مقدار میانگین
mediums U وسط یا میانگین
average U ایجاد میانگین
average U میانگین موفقیت
averaged U میانگین موفقیت
average out U میانگین در نظر گرفتن
effective U خروجی میانگین پردازنده
mean U معنی دادن میانگین
averaged U درجه عادی میانگین
averages U درجه عادی میانگین
mean free path U مسافت ازاد میانگین
mean range of the tide U میانگین ارتفاع کشند
meaner U معنی دادن میانگین
mean value of periodic quantity U میانگین کمیت دورهای
time average symmetry U تقارن میانگین زمانی
meanest U معنی دادن میانگین
averaging U درجه عادی میانگین
average U درجه عادی میانگین
mean sea level U میانگین سطح دریا
standard error of mean U خطای معیار میانگین
sm U خطای معیار میانگین
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
average cost U میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
weight average degree of polymerization U میانگین وزنی درجه بسپارش
root mean square velocity U جذر میانگین مجذور سرعت
weight average molecular weight U میانگین وزنی وزن مولکولی
earned run average U میانگین امتیاز کسب شده
number average molecular weight U میانگین عددی وزن مولکولی
root mean square error U جذر میانگین مجذور خطا
number average degree of polymerization U میانگین عددی درجه بسپارش
bowling average U میانگین امتیازهای توپ انداز
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
averaging U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
annual average score U میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
average U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
exponential smoothing U روش میانگین گیری متغیروزن دار
batting average U میانگین تعدادامتیازهای یک دور بازی کریکت
averages U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
pass completion average U میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
averaged U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
variance U میانگین حسابی توان دوم انحرافات از مقدارمتوسط
average U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaged U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averages U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaging U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
MEPs U مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
MEP U مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
averaging U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
root mean square U ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
scattering mean free path U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
attenuation mean free path U مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path for attenuation U مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free for scattering U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
centroid U در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
arithmetic mean U میانگین حسابی متوسط حسابی
averaged U میانگین حسابی متوسط حسابی
average U میانگین حسابی متوسط حسابی
averaging U میانگین حسابی متوسط حسابی
averages U میانگین حسابی متوسط حسابی
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
whene'er U هر زمان
thence U از ان زمان
terming U زمان
away U از ان زمان
dates U زمان
date U زمان
termed U زمان
thitherto U تا ان زمان
term U زمان
synchronous U هم زمان
contemporaneous U هم زمان
simultaneously U در یک زمان
yet U تا ان زمان
zeitgeist U زمان
time of blowing U زمان دم
synchrone U هم زمان
timed U زمان
cycle time U زمان
times U زمان
time U زمان
periods U زمان
tempos U زمان
tempo U زمان
time-consuming U زمان بر
clocks U زمان ها
clock U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com