English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
a terrific time U زمان معرکه
an outstanding time U زمان معرکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he is a terrible worker U معرکه میکند درکارکردن معرکه است در........
cheerleaders U معرکه گیر
To be terrific . To perform a feat. To do wonders . To do it gorgeously . U معرکه کردن
cheerleader U معرکه گیر
something else <idiom> U معرکه بودن
killjoy U خرمگس معرکه
killjoys U خرمگس معرکه
he is a prodigy of learning U درعلم معرکه است
We havent got the slightest chance . We are left out . U کلاهمان پ؟ معرکه است
We had a gorgeous dinner . U شام معرکه یی خوردیم
To enter the field . U وارد معرکه شدن
I am left out . I am left out in the cold . U کلاهم پ؟ معرکه است
to be sidelined [player] U از بازی یا معرکه خارج شدن [ورزشکار]
sidelines U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sideline U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelined U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelining U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
time of blowing U زمان دم
simultaneously U در یک زمان
synchronous U هم زمان
timed U زمان
synchrone U هم زمان
clock U زمان
tempos U زمان
timepiece U زمان
strokes U زمان
clocks U زمان ها
time-piece U زمان
times U زمان
terming U زمان
termed U زمان
term U زمان
thitherto U تا ان زمان
coinstantaneous U هم زمان
stroked U زمان
date U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
stroking U زمان
period U زمان
dates U زمان
away U از ان زمان
yet U تا ان زمان
cycle time U زمان
periods U زمان
stroke U زمان
tempo U زمان
contemporaneous U هم زمان
thence U از ان زمان
whene'er U هر زمان
time consuming U زمان بر
time-consuming U زمان بر
zeitgeist U زمان
cotemporaneous U هم زمان
time U زمان
orthogenesis U جبر زمان
nonsynchronous U ناهم زمان
length of time U طول زمان
passtime U زمان گذارستون
chronometer U زمان سنج
chronograph U زمان نگار
light load period U زمان بار کم
chromometer U زمان سنج
leisure time U زمان اسودگی
non productive time U زمان مرده
multiplication time U زمان ضرب
makeup time U زمان جبران
lapses U گذشت زمان
lapsing U گذشت زمان
man and boy U از زمان بچگی
maximum duration U زمان حداکثر
lost time U زمان مفقوده
loading time U زمان بارگیری
lapse U گذشت زمان
mean time U زمان متوسط
load time U زمان بارکردن
whoopee U زمان خوشی
linkage time U زمان پیوند
microcycle U واحد زمان
miscellaneous time U زمان متفرقه
maintenance period U زمان تعمیرات
response time U زمان پاسخ
response time U زمان واگنش
relief time U زمان استراحت
present tense U زمان حال
relaxation time U زمان اسایش
regression time U زمان برگشت
reflex time U زمان بازتاب
reference time U زمان مرجع
chronoscope U زمان سنج
response time U زمان واکنش
searching time U زمان جستجو
scheduling queue U صف زمان بندی
scheduler U زمان بند
running time U زمان رانش
run time U زمان اجرا
civil time U زمان عرفی
rise time U زمان خیز
clk U زمان سنج
chronoscope U زمان نما
return perion U زمان برگشت
recurrence interval U زمان برگشت
recovery time U زمان بهبود
preparation time U زمان تهیه
physiological time U زمان فیزیولوژیکی
prescription U مرور زمان
timing U زمان گیری
prescriptions U مرور زمان
period of concentration U زمان تمرکز
peace time U در زمان صلح
preterit U زمان ماضی
production time U زمان تولید
production time U زمان ساخت
reasonable time U زمان معقول
chronophobia U زمان هراسی
timing U زمان بندی
timing U زمان احتراق
timing U زمان سنجی
retention time U زمان بازداری
reaction time U زمان واکنش
peace time U زمان صلح
lead time U زمان پیشگیری
down time U زمان تلف
down time U زمان توقف
down time U زمان بیکاری
distribution time U زمان توزیع
dilation of time U اتساع زمان
dilation of time U انبساط زمان
development time U زمان توسعه
delay time U زمان تاخیر
inlet time U زمان ورود
acceleration time U زمان شتاب
dwell idling time U زمان هرزگردی
effective time U زمان موثر
execution time U زمان اجرا
time lag U زمان مرده
time lag U زمان تاخیر
time lags U زمان مرده
time lags U زمان تاخیر
equilibrium time U زمان تعادل
connect time U زمان اتصال
ephemeris time U زمان تقویمی
ephemeris time U زمان نجومی
access time U زمان دستیابی
delay allowance U زمان تقسیم
adverb of time U فرف زمان
cycle time U زمان سیکل
all crash U زمان فوریت
allocated time U زمان نامی
cycle time U زمان دوره
correlation time U زمان همبستگی
cycle time U زمان تناوب
cutting time U زمان برش
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com