Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
road time
U
زمان عبور از جاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
Other Matches
road discipline
U
مقررات عبور و مرور روی جاده
transit time
U
زمان عبور
passtime
U
زمان عبور ستون
time distance
U
زمان عبور ستون
electron transit time
U
زمان عبور الکترون
road time
U
زمان حرکت ستون در روی جاده
curfew
U
زمان قطع عبور و مرور قرق
curfews
U
زمان قطع عبور و مرور قرق
tolled
U
حق عبور یا حق ارتفاق ساقط شده در اثر مرور زمان
divided highway
[American E]
U
شاهراه چند خطی
[جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpasses
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpass
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic
U
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
merging traffic
U
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
road screen
U
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
going
U
وضع جاده زمین جاده
service road
U
جاده کناری جاده سرویس
wading crossing
U
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
track clearer
U
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presented
U
زمان حاضر زمان حال
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
presents
U
زمان حاضر زمان حال
present
U
زمان حاضر زمان حال
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
traffic post
U
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
pathway
U
جاده
ruts
U
رد جاده
track
U
جاده
rut
U
رد جاده
road block
U
سد جاده
tracked
U
جاده
tracks
U
جاده
way
U
جاده
turnpikes
U
جاده
hard core
U
پی جاده
turnpike
U
جاده
road blocks
U
سد جاده
pad
U
جاده
pads
U
جاده
path
U
جاده
paths
U
جاده
route
U
جاده
blocking
U
سد جاده
routes
U
جاده
roadless
U
بی جاده
road
جاده
roadable
U
جاده رو
roadbed
U
کف جاده
pathways
U
جاده
invious
U
بی جاده
causeways
U
جاده
road bed
U
کف جاده
causeway
U
جاده
roadability
U
جاده رو
lines
U
جاده
line
U
جاده
roadways
U
جاده
roadway
U
جاده
roads
U
جاده
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
by path
U
جاده فرعی
profile of the road
U
نیمرخ جاده
traffic on public roads
U
ترافیک
[جاده]
road net
U
شبکه جاده ها
bypath
U
جاده پرت
bypath
U
جاده فرعی
open route
U
جاده باز
operational route
U
جاده عملیاتی
spur track
U
جاده فرعی
road junction
U
تقاطع جاده
alignments
U
مسیر جاده
street traffic
U
ترافیک
[جاده]
sea lanes
U
جاده دریایی
chip spreader
U
جاده صاف کن
third class road
U
جاده درجه سه
clearing iron
U
جاده پاک کن
molecular attracticm
U
جاده ذرات
the road was impaired
U
جاده خراب شد
road roller
U
جاده صاف کن
byroad
U
جاده فرعی
by way
U
جاده پرت
by the side of the road
U
در کنار جاده
backway
U
جاده پرت
backway
U
جاده فرعی
axial road
U
جاده طولی
street
U
خیابانی جاده
streets
U
خیابانی جاده
road capacity
U
فرفیت جاده
uneven road
U
جاده ناهموار
road clearance
U
تخلیه جاده
road ditch
U
خندق جاده
post road
U
جاده پستی
trackless
U
بی جاده بی ریل
berm
U
لبه جاده
roadsides
U
کنار جاده
wayless
U
بدون جاده
roadhog
U
خوک جاده
operational route
U
جاده رزمی
road construction
U
جاده سازی
road building
U
جاده سازی
asphalt paving
U
جاده سازی
to beat a path
U
کوبیدن یک جاده
track
U
خط اهن جاده
overhead roadway
U
جاده هوایی
tracked
U
خط اهن جاده
pack road
U
جاده مال رو
road builder
U
جاده ساز
access road
U
جاده دسترسی
commercial vehicle
U
وسیلهحملکالاومسافردر جاده
roadhogs
U
خوک جاده
pathless
U
بدون جاده
roadside
U
کنار جاده
superhighway
U
جاده وسیع
sidetrack
U
جاده فرعی
drive way
U
جاده خیابان
sidetracked
U
جاده فرعی
screed
U
شمشه جاده
spur
U
جاده انشعابی
double flow route
U
جاده دو خطه
double flow route
U
جاده دوطرفه
diverticulum
U
جاده فرعی
jacob's ladder
U
جاده شیری
spurring
U
جاده انشعابی
steam roller
U
جاده صاف کن
spurs
U
جاده انشعابی
main road
U
جاده اصلی
tracks
U
خط اهن جاده
high road
U
جاده عمده
hard core
U
زیرسازی جاده
superhighways
U
جاده وسیع
frontage road
U
جاده کناری
galaxies
U
جاده شیری
galaxy
U
جاده شیری
single carriageway road
U
راه با یک جاده
single flow
U
جاده یک مسیره
main roads
U
جاده اصلی
wayside
U
کنار جاده
secondary road
U
جاده درجه دو
route reconnaissance
U
شناسایی جاده
the impediment of a road
U
موانع جاده
cross country
U
خارج از جاده
path
U
جاده مال رو
bridle path
U
جاده اسب رو
the impediment of a road
U
پا گیرهای جاده
criterium
U
مسابقه جاده
alignment
U
مسیر جاده
cross road
U
تقاطع جاده
cross trail
U
جاده عرضی
causeway
U
جاده سنگفرش
raod bed
U
بستر جاده
lateral route
U
جاده عرضی
provincial road
U
جاده محلی
paths
U
جاده مال رو
To make roads .
U
جاده کشیدن
bridle paths
U
جاده اسب رو
concrete pavement
U
جاده بتنی
collective goods
U
مانند جاده
sea lane
U
جاده دریایی
roadwheel
U
چرخ جاده
transmittancy
U
عبور
transmittance
U
عبور
crossing
U
عبور
right of passage
U
حق عبور
rights of way
U
حق عبور
transmittal
U
عبور
right of way
U
حق عبور
fording
U
عبور از اب
transmissions
U
عبور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com