Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
setting time
U
زمان سفت شدن سیمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
initial setting time of concrete
U
زمان شروع گرفتن سیمان
Other Matches
grout
U
دوغاب سیمان ریختن دوغاب سیمان
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
cemented
U
سیمان
cements
U
سیمان
cementing
U
سیمان
cement
U
سیمان
insulating cement
U
سیمان عایق
cement rendering
U
اندود سیمان
cement grout
U
دوغاب سیمان
cement grouting
U
تزریق سیمان
cement mortar
U
ملاط سیمان
cement paste
U
خمیر سیمان
cement plant
U
کارخانه سیمان
low heat cement
U
سیمان کم حرارت
trass
U
سیمان طبیعی
cementation
U
سیمان کاری
natrual cement
U
سیمان طبیعی
pozzolan earth
U
سیمان طبیعی
commutator cement
U
سیمان جابجاگر
staffed
U
مخلوط سیمان و گچ
cement coating
U
اندود سیمان
bituminous cement
U
سیمان قیری
staffs
U
مخلوط سیمان و گچ
hydraulic cement
U
سیمان اب بند
slag cement
U
سیمان شلاکه
soil cement
U
خاک سیمان
hydraulic cement
U
سیمان ابی
slag cement
U
سیمان اهنگدازی
high resistance cement
U
سیمان ممتاز
fireproof cement
U
سیمان نسوز
grout
U
دوغاب سیمان
aluminium cement
U
سیمان الومین
sulphated cement
U
سیمان ضد سولفاته
bag of cement
U
کیسه سیمان
staff
U
مخلوط سیمان و گچ
coloured cement
U
سیمان رنگی
neater
U
دوغاب سیمان
portland cement mortat
U
ملات سیمان
neat
U
دوغاب سیمان
neatest
U
دوغاب سیمان
regulated set cement
U
سیمان زودگیر
white cement
U
سیمان سفید
quick setting cement
U
سیمان زودگیر
water cement ratio
U
نسبت اب و سیمان
portland cement
U
سیمان پورتلند
refractory cement
U
سیمان نسوز
portland cement
U
سیمان پرتلند
asbestos cement
U
سیمان پنبه کوهی
portland cement kiln
U
کوره سیمان پزی
trass stone
U
سنگ سیمان طبیعی
lime cement mortar
U
ملاط اهک و سیمان
asbestos cement
U
سیمان پنبه نسوز
metallurgic cement
U
سیمان اهن گدازی
portland cement mortat
U
ملات سیمان پرتلند
asbestos cement pipe
U
لوله ازبست سیمان
soil cement lining
U
پوشش با خاک و سیمان
natural puzzolane
U
سیمان طبیعی یا پوزلان
quick setting cement
U
سیمان تند گیر
high resistance cement
U
سیمان بامقاومت زیاد
slag cement concrete
U
بتن سیمان اهنگدازی
rotary cement klin
U
کوره سیمان دوار
slag cement
U
سیمان ذوب اهن
portland cement kiln
U
کوره پختن سیمان
slag cement
U
سیمان تفاله اهنگدازی
grouting
U
تزریق دوغاب سیمان
pozzolan concrete
U
بتن سیمان طبیعی
lime cement mortat
U
ملاط آهک و سیمان
rapid hardening portland cement
U
سیمان پرتلند با مقاومت زیاد
aggregate cement ratio
U
نسبت مواد سنگی به سیمان
smoothing cement
U
اندود سیمان پرداخت شده
cement paint
U
اندود کردن با دوغاب سیمان
grouter
U
دستگاه متراکم کننده سیمان
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presented
U
زمان حاضر زمان حال
presents
U
زمان حاضر زمان حال
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
present
U
زمان حاضر زمان حال
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
masonary
U
مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
proportioning
U
توزین شن و ماسه و سیمان و اب جهت تهیه بتن
yield of cdoncrete
U
حجم بتن حاصل پس از ترکیب مواد سیمان
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
expanding cement
U
سیمانی که زیر اب سفت میشود سیمان قابل انبساط
batches
U
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batcher
U
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
batch
U
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
admixtures
U
موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
aggregates
U
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregate
U
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
glue
U
سریشم زدن سیمان کردن سریش سریشم
glues
U
سریشم زدن سیمان کردن سریش سریشم
glueing
U
سریشم زدن سیمان کردن سریش سریشم
gluing
U
سریشم زدن سیمان کردن سریش سریشم
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
abram's law
U
این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
lean mix
U
بتن کم سیمان یا بتن ضعیف
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
away
U
از ان زمان
coinstantaneous
U
هم زمان
dates
U
زمان
thence
U
از ان زمان
synchrone
U
هم زمان
time-consuming
U
زمان بر
terming
U
زمان
synchronous
U
هم زمان
yet
U
تا ان زمان
time consuming
U
زمان بر
period
U
زمان
time of blowing
U
زمان دم
term
U
زمان
tempo
U
زمان
termed
U
زمان
cycle time
U
زمان
cotemporaneous
U
هم زمان
tempos
U
زمان
contemporaneous
U
هم زمان
date
U
زمان
time
U
زمان
clock
U
زمان
simultaneously
U
در یک زمان
ticker
[colloquial]
[watch]
U
زمان
timepiece
U
زمان
times
U
زمان
time-piece
U
زمان
timed
U
زمان
clocks
U
زمان ها
whene'er
U
هر زمان
zeitgeist
U
زمان
stroked
U
زمان
periods
U
زمان
stroke
U
زمان
strokes
U
زمان
stroking
U
زمان
thitherto
U
تا ان زمان
time lag
U
زمان تاخیر
vicissitudes of time
U
انقلابات زمان
real time
U
زمان حقیقی
chronophobia
U
زمان هراسی
universal time
U
زمان عام
turn around time
U
زمان برگشت
wartime
U
زمان جنگ
licensing hours
زمان مجاز
pt
U
زمان گذشته
turnaround time
U
زمان گردش
turnaround time
U
زمان برگشت
chromometer
U
زمان سنج
chronoscope
U
زمان سنج
time lag
U
زمان مرده
chronometer
U
زمان سنج
variable time
U
زمان متغیر
chronograph
U
زمان نگار
time lags
U
زمان مرده
time log
U
جدول زمان
lapsing
U
گذشت زمان
time of one's life
<idiom>
U
زمان عالی
wait time
U
زمان انتظار
With passage of time .
U
با گذشت زمان
time lags
U
زمان تاخیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com