Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radar scan
U
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
down time
U
زمان توقف
idle period
U
زمان توقف
machine idle time
U
زمان توقف ماشین
machine down time
U
زمان توقف ماشین
dwell
U
ساکن شدن زمان توقف
dwelled
U
ساکن شدن زمان توقف
dwells
U
ساکن شدن زمان توقف
block time
U
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sector of search
U
منطقه تجسس رادار
surveillance radar
U
رادار تجسس هدف
seeker
U
رادار تجسس هدف
intercepting search
U
کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint
U
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadget
U
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadgets
U
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
railing
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
cycle
U
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycled
U
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycles
U
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
radar
U
دستگاه رادار
persistence
U
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
rawinsonde
U
دستگاه راوین رادار هواسنجی
image degradation
U
کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
radar return
U
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
radar prediction
U
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
directional radar prediction
U
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
sector scan
U
کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
blip
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
trapping
U
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radar tracking
U
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
crystal balls
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal ball
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
radar comouflage
U
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
asdic
U
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
clatter
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
consol
U
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
machine idle time
U
زمان معطلی دستگاه
machine down time
U
زمان معطلی دستگاه
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
predictor
U
دستگاه محاسب زمان انفجار
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
multiplex telegraphy
U
دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
stand fast
U
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
phlegm
[secretion in the airway during inflammation]
U
بلغم
[مخاط]
[ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب]
[پزشکی]
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
present
U
زمان حاضر زمان حال
presented
U
زمان حاضر زمان حال
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
presents
U
زمان حاضر زمان حال
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
radar
U
رادار
radar beacon
U
راهنمای رادار
radar quardship
U
نگهبانی رادار
agl
U
رادار هواپیما
search radar
U
رادار تجسسی
radar installation
U
تاسیسات رادار
radar ranging
U
میدان رادار
crystal ball
U
انتن رادار
radar countermeasures
U
اقدامات ضد رادار
radar beam
U
پرتو رادار
aerial radar
U
رادار هوایی
radar trapping
U
اختلال رادار
radar man
U
متصدی رادار
radar equipment
U
تجهیزات رادار
radar engineering
U
مهندسی رادار
radar location
U
موقعیت رادار
aircraft gun laying
U
رادار هواپیما
radar network
U
شبکه ی رادار
radar operator
U
متصدی رادار
sensor
U
رادار مراقبتی
radar boresight
U
محوریابی رادار
radar trace
U
علامت رادار
acquisition radar
U
رادار هدفیابی
counter circuit
U
کنتور رادار
surveillance radar
U
رادار مراقبتی
radarman
U
متصدی رادار
radome
U
برج رادار
radome
U
اطاق رادار
teleran
U
رادار تلویزیونی
doppler radar
U
رادار داپلر
radar alimeter
U
فرازیاب رادار
doppler radar
U
رادار دوپلر
acquisition radar
U
رادار هدفیاب
corner reflector
U
پریکسوپ رادار
sidelooking airborne radar
U
رادار جانبی
crystal balls
U
انتن رادار
radar scope
U
صفحه رادار
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
radar beacon
U
برج مراقبت رادار
b scope
U
صفحه کاتد رادار
radar boresight
U
تطابق خط دید رادار
radar countermeasures
U
پیش گیریهای ضد رادار
beam width
U
عرض بیم رادار
radar clutter
U
منطقه کور رادار
airborne sensor
U
رادار مراقبتی هوابرد
radar beacon
U
برج دیدبانی رادار
sbend distortion
U
لرزش تصویر رادار
screening elevation
U
تراز مانع رادار
sidelobe
U
بیم جانبی رادار
acquisition radar
U
رادار اکتشاف هدف
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
sidelooking airborne radar
U
رادار با دید جانبی
fire control radar
U
رادار کنترل اتش
radar screen
U
صفحه تصویر رادار
radar scope
U
صفحه دید رادار
raydit
U
رادار اقیانوس نگار
radome
U
گنبد انتن رادار
warning radar
U
رادار هشدار دهنده
sector of search
U
منطقه مراقبت رادار
echo
U
برگشت امواج رادار
echoed
U
برگشت امواج رادار
echoes
U
برگشت امواج رادار
echoing
U
برگشت امواج رادار
radar measurement
U
اندازه گیری رادار
active sonar
U
رادار دریایی فعال
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
radar prediction
U
کسب اطلاعات به وسیله رادار
radar ranging
U
تنظیم تیر به وسیله رادار
radar trapping
U
اختلال پیدا کردن رادار
aspect change
U
تغییرمنظر هدف از دید رادار
radar altimetry
U
ارتفاع سنجی به وسیله رادار
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
clutter
U
برفک انداختن صفحه رادار
radar echo
U
علایم روی صفحه رادار
aspect angle
U
زاویه انحراف مسیرگلوله از رادار
radar clutter
U
منطقه پوشیده از دید رادار
altitude delay
U
افت ارتفاع امواج رادار
plan position indicator
U
صفحه رادار ناو یا هواپیما
people sniffer
U
رادار کشف افراد دشمن
helical scanning
U
بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
loran
U
رادار مسافت سنج دریایی
unattended ground sensor
U
رادار مراقبت زمینی خودکار
clutters
U
برفک انداختن صفحه رادار
scans
U
یک دور گردش انتن رادار
surface reverbration
U
امواج برگشتی سطحی رادار
cluttered
U
برفک انداختن صفحه رادار
scan
U
یک دور گردش انتن رادار
corner reflector
U
پریکسوپ تنظیم هدف رادار
blips
U
تصویری بر روی صفحه رادار
tactical air navigation
U
رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
shoran
U
شورن رادار اب نگار بردکوتاه
azimuth stabilized ppi
U
صفحه رادار با سمت ثابت
beam width
U
عرض ستون امواج رادار
scanned
U
یک دور گردش انتن رادار
aspects
U
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
blip
U
تصویری بر روی صفحه رادار
aspect
U
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
clara
U
منطقه رادار پاک است
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
scurve distortion
U
لرزش تصویر رادار در اثرحرکت انتن
fixed echo
U
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
radar picket cap
U
هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
sea return
U
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
sidelobe
U
ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
hunting
U
نوسان دادن انتن رادار درردیابی
fiducial marks
U
علایم منطبق شونده در صفحه رادار
acquire
کشف و تعیین محل هدف با رادار
dome
U
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
railing
U
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
radome
U
پوشش محافظ روی رادار یاانتن
radome
U
پوشش پلاستیکی انتن رادار درهواپیما
aspect angle
U
زاویه انحراف گلوله از بیم رادار
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
altitude hole
U
ناحیه کور در منطقه دید رادار
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com