Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
awaiting aircraft availability
U
زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accumulation time
U
زمان تحت تعمیر بودن وسیله
aircraft repair
U
تعمیر هواپیما
mean repair time
U
زمان میانگین تعمیر
mean time to repair
U
زمان میانگین تعمیر
awaiting aircraft availability
U
زمان انتظار درخط تعمیر
maintenance window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
service time window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
air man
U
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
mean
U
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
meaner
U
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
meanest
U
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
heap
U
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
heaping
U
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
heaps
U
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
time of flight
U
زمان پرواز هواپیما
approach time
U
زمان تقرب هواپیما
launch time
U
زمان پرواز هوایی هواپیما
prudent limit of endurance
U
حداکثر زمان پرواز مطمئن هواپیما از نظر سوخت
prudent limit of patrol
U
حداکثر زمان گشت مطمئن هواپیما از نظر سوخت
turnaround cycle
U
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
block time
U
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
deadline
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadlines
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
utilities'man
U
متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
vector
U
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vectors
U
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
set back
<idiom>
U
عقب تراز زمان بودن
disrepair
U
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
time over target
U
زمان رسیدن روی هدف زمانی که هواپیما روی هدف می رسد
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back.
U
بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
availability
U
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
non uniformal surfacee
U
سطح نایکنواخت
[ذرتی بودن سطح فرش در اثر پرداخت ناموزون اولیه و یا پاخوردگی با گذشت زمان.]
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
U
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aft
U
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator
U
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller
U
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
U
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
task
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way
U
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
present
U
زمان حاضر زمان حال
presents
U
زمان حاضر زمان حال
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
presented
U
زمان حاضر زمان حال
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height
U
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
go around mode
U
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
apparent altitude
U
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
flight control
U
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
service
U
تعمیر
remaking
U
تعمیر
maintenance
U
تعمیر
spot repair
U
تعمیر در جا
repaired
U
تعمیر
repairing
U
تعمیر
instauration
U
تعمیر
renovation
U
تعمیر
upkeep
U
تعمیر
serviced
U
تعمیر
repairs
U
تعمیر
face lifting
U
تعمیر
repair
U
تعمیر
mending
U
تعمیر
retread process
U
تعمیر مجدد
in disrepair
U
محتاج تعمیر
out of repair
U
نیازمند تعمیر
in bad repair
U
نیازمند تعمیر
over haul
U
تعمیر اساسی
rehash
U
تعمیر کردن
rehashed
U
تعمیر کردن
rehashes
U
تعمیر کردن
under repair
U
در دست تعمیر
patch up
<idiom>
U
تعمیر کردن
restored
U
تعمیر کردن
refashion
U
تعمیر کردن
restoring
U
تعمیر کردن
darner
U
تعمیر کننده
darn
[conservate]
U
تعمیر کردن
repair kit
U
جعبه تعمیر
field service
U
تعمیر در محل
mend
U
تعمیر کردن
restore
U
تعمیر کردن
repair time
U
مدت تعمیر
under repairing
U
دردست تعمیر
under repair
U
تحت تعمیر
gunner's mate
U
تعمیر کارتوپ
mended
U
تعمیر کردن
patch
U
تعمیر کردن
repair
U
تعمیر کردن
maintenance
U
تعمیر و نگهداری
reconditioning
U
تعمیر مجدد
refitting
U
تعمیر کردن
maintenance
U
نگهداری و تعمیر
refitted
U
تعمیر کردن
refits
U
تعمیر کردن
refit
U
تعمیر کردن
repaired
U
تعمیر کردن
to patch up
U
تعمیر کردن
serviceability
U
قابلیت تعمیر
serviceability
U
تعمیر پذیری
to do up
U
تعمیر رکدن
spot repair
U
تعمیر در محل
patches
U
تعمیر کردن
base repair
U
تعمیر اساسی
restores
U
تعمیر کردن
servicemen
U
تعمیر کار
serviceman
U
تعمیر کار
emergency repair
U
تعمیر اضطراری
reparation
U
تعمیر عوض
fixes
U
تعمیر کردن
mends
U
تعمیر کردن
service
U
تعمیر کردن
serviced
U
تعمیر کردن
fix
U
تعمیر کردن
point of no return
U
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
docking report
U
گزارش تعمیر ناو
repair kit
U
دست ابزاروسایل تعمیر
maintenance work
U
کار تعمیر و نگهداری
rebuild
U
نوسازی تعمیر مجدد
upkeep
U
هزینه نگهداری و تعمیر
steam fitter
U
تعمیر کارلوله بخار
communication technician
U
تعمیر کارفنی مخابرات
vamp
U
وصله تعمیر کردن
dock
U
حوضچه تعمیر ناو
docks
U
حوضچه تعمیر ناو
maintenance routine
U
روال تعمیر و نگهداری
docked
U
حوضچه تعمیر ناو
plate layer
U
متصدی تعمیر خط اهن
repair pit
U
چاهک تعمیر اتومبیل
dry dock
U
محل تعمیر کشتی
pattern generator
U
مولد تعمیر کار
dry docks
U
محل تعمیر کشتی
rebuilds
U
نوسازی تعمیر مجدد
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
dry dock
U
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
deffered maintenance
U
تعمیر ونگهداری غیر معمولی
to repair the roof
U
بام
[خانه]
را تعمیر کردن
maintenance programmer
U
برنامه نویس تعمیر ونگهداری
dry docks
U
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
floating dock
U
حوضچه شناور تعمیر کشتی
customers
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
terminals
U
خرابی که قابل تعمیر نیست
terminal
U
خرابی که قابل تعمیر نیست
mending
U
گردآوری شده برای تعمیر
serviced
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
remote maintenance
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
customer
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
remote servicing
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
fit call
U
رده یکم تعمیر و نگهداری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com