English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1704 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reflex time U زمان بازتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
plantar reflex U بازتاب کف پا
reflex U بازتاب
reflexes U بازتاب
echo U بازتاب
echoed U بازتاب
echoes U بازتاب
echoing U بازتاب
reflector U بازتاب
reflectors U بازتاب
reflection U بازتاب
reflexion U بازتاب
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
angle of reflaction U زاویه بازتاب
albedo U توان بازتاب
albedo U نمار بازتاب
bragg reflection U بازتاب پراگ
coefficient of reflection U ضریب بازتاب
achilles reflex U بازتاب اشیل
achilles jerk U بازتاب اشیل
abdominal reflex U بازتاب شکمی
chain reflex U بازتاب زنجیرهای
law of reflection U قانون بازتاب
background reflection U بازتاب زمینهای
reflection U بازتاب اندیشه
conditioned reflex U بازتاب شرطی
reflection angel U زاویه بازتاب
reflection law U قانون بازتاب
babinski reflex U بازتاب بابینکسی
crossed reflex U بازتاب متنافر
cranial reflex U بازتاب جمجمهای
mass reflex U بازتاب کلی
reflex arc U قوس بازتاب
reflex circuit U قوس بازتاب
reflex reserve U پس مانده بازتاب
reflecting U بازتاب دادن
reflexivity U بازتاب پذیری
reflexogenous zones U نواحی بازتاب زا
reflexology U بازتاب شناسی
tendon reflex U بازتاب وتری
sucking reflex U بازتاب مکیدن
stretch reflex U بازتاب کشیدگی
righting reflex U بازتاب تعادل
static reflex U بازتاب تعادل
reflects U بازتاب دادن
spinal reflex U بازتاب نخاعی
reflect U بازتاب دادن
rooting reflex U بازتاب گونه
rossolimo reflex U بازتاب روسولیمو
reflex arc U کمان بازتاب
reflector buoy U بویه بازتاب
negative movement reflex U بازتاب گریز
orientation reflex U بازتاب سوگیری
orienting reflex U بازتاب سوگیری
plane of reflection U صفحه بازتاب
flashbacks U بازتاب اشعه
flashback U بازتاب اشعه
prepotent reflex U بازتاب غالب
pupillary reflex U بازتاب مردمک
raster U شبکه بازتاب
reflectability U بازتاب پذیری
reflection coefficient U ضریب بازتاب
reflection grating U توری بازتاب
reflection of light U بازتاب نور
reflection plane U صفحه بازتاب
reflectivity U بازتاب پذیری
reflectometer U بازتاب سنج
salivary reflex U بازتاب بزاقی
ground return U بازتاب زمینی
flexion reflex U بازتاب خمش
irreflexive U بی خیال بدون بازتاب
startle reflex U بازتاب یکه خوردن
blinking reflex U بازتاب پلک زدن
knee jerk reflex U بازتاب پرش زانو
eye blink reflex U بازتاب پلک زدن
pgr U بازتاب گالوانیکی- روانی
patellar reflex U بازتاب پرش زانو
reflex latency U دوره نهفتگی بازتاب
audi U بازتاب دیداری- شنیداری
reflects U بازتاب یافتن بازتابیدن
psychogalvanic reflex U بازتاب گالوانیکی- روانی
consensual eye reflex U بازتاب همخوان چشم
phasic stretch reflex U بازتاب کشش مرحلهای
grasping reflex U بازتاب چنگ زدن
positive movement reflex U بازتاب حرکت گرایشی
unconditioned reflex U بازتاب غیر شرطی
cutaneous secretory reflex U بازتاب تراوشی پوست
cutaneous pupillary reflex U بازتاب پوستی مردمک
haab's pupillary reflex U بازتاب مردمکی هاب
bechterev mendel reflex U بازتاب بختریف- مندل
reflect U بازتاب یافتن بازتابیدن
reflecting U بازتاب یافتن بازتابیدن
mirrors U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrored U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirror U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presents U زمان حاضر زمان حال
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
reflectance U قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
synchrone U هم زمان
time-consuming U زمان بر
yet U تا ان زمان
away U از ان زمان
simultaneously U در یک زمان
synchronous U هم زمان
timepiece U زمان
clock U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
time-piece U زمان
time consuming U زمان بر
thitherto U تا ان زمان
clocks U زمان ها
tempo U زمان
periods U زمان
zeitgeist U زمان
whene'er U هر زمان
terming U زمان
period U زمان
termed U زمان
thence U از ان زمان
stroked U زمان
tempos U زمان
time of blowing U زمان دم
contemporaneous U هم زمان
date U زمان
dates U زمان
term U زمان
coinstantaneous U هم زمان
times U زمان
time U زمان
cycle time U زمان
timed U زمان
stroke U زمان
stroking U زمان
strokes U زمان
cotemporaneous U هم زمان
connect time U زمان اتصال
f. tense U زمان اینده
exposure time U زمان پرتودهی
exposure time U زمان پرتوگیری
exposure time U زمان نوردهی
execution time U زمان اجرا
expected time U زمان تحمل
equilibrium time U زمان تعادل
reasonable time U زمان معقول
past tense U زمان گذشته
yesterday U زمان گذشته
ephemeris time U زمان نجومی
kill time U زمان کشندگی
reaction time U زمان واکنش
recovery time U زمان بهبود
run time U زمان اجرا
ephemeris time U زمان تقویمی
reference time U زمان مرجع
orthogenesis U جبر زمان
scheduling U زمان بندی
real time U زمان حقیقی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com