English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adaptation time U زمان انطباق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
coincidence U انطباق
coincidences U انطباق
self identity U انطباق
accommodation U انطباق
accommodations U انطباق
superposition U انطباق
adaptations U انطباق
adaptation U انطباق
adaption U انطباق
conformity U انطباق
adaptation syndrome U نشانگان انطباق
visual adaptation U انطباق دیداری
adaptation level U سطح انطباق
absolute accommodation U انطباق مطلق
adaptometer U انطباق سنج
synchrony U انطباق تقارن
brightness adaptation U انطباق با درخشندگی
decency U انطباق بامورد
superposable U قابل انطباق
superimposable U انطباق پذیر
social adaptiveness U انطباق اجتماعی
dark adaptation U انطباق با تاریکی
unadapted U انطباق نایافته
adaptable U انطباق پذیر
sensory adaptation U انطباق حسی
adjustability U درجه انطباق
scotopic adaptation U انطباق با تاریکی
nonsuperimposable U انطباق ناپذیر
matching stub U مفتول انطباق
light adaptation U انطباق با روشنایی
alignments U تنظیم انطباق
suit U تعقیب انطباق
coincident current U با انطباق جریان
coincidence U اقتران انطباق
alignment U تنظیم انطباق
suited U تعقیب انطباق
adaptability U قابلیت انطباق
coincidences U اقتران انطباق
goodness of fit U میزان انطباق
suits U تعقیب انطباق
adaptability U انطباق پذیری
sovietization U انطباق با رژیم شوروی
synchronised U انطباق زمانی داشتن
associable U معاشرتی انطباق پذیر
synchronises U انطباق زمانی داشتن
suit the punishment to the crime U انطباق مجازات بر جرم
synchronising U انطباق زمانی داشتن
synchronize U انطباق زمانی داشتن
aberration U عدم انطباق کانونی
synchronism U ایجاد همزمانی انطباق
synchronizes U انطباق زمانی داشتن
general adaptation syndrome U نشانگان انطباق عمومی
parallax U اختلاف منظر انطباق
coincidence adjustment U تعیین مسافت به وسیله انطباق
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
compatability U قابلیت انطباق کار هماهنگ با سایردستگاهها
self adjustment U انطباق خود بامحیط یا چیز دیگری
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
formalization U انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
reseau U شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting U زمان حاضر زمان حال
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
seek time U زمان جستجو زمان طلب
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presents U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
electromagnetic compatability U قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
leninism U اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
rationalization U انطباق با اصول عقلانی عقلانی کردن
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
terming U زمان
strokes U زمان
stroked U زمان
stroke U زمان
stroking U زمان
synchronous U هم زمان
termed U زمان
synchrone U هم زمان
simultaneously U در یک زمان
contemporaneous U هم زمان
term U زمان
date U زمان
yet U تا ان زمان
whene'er U هر زمان
away U از ان زمان
zeitgeist U زمان
dates U زمان
cycle time U زمان
time of blowing U زمان دم
thitherto U تا ان زمان
thence U از ان زمان
tempo U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
cotemporaneous U هم زمان
clocks U زمان ها
time-consuming U زمان بر
timepiece U زمان
time-piece U زمان
period U زمان
tempos U زمان
timed U زمان
coinstantaneous U هم زمان
time consuming U زمان بر
clock U زمان
times U زمان
periods U زمان
time U زمان
nonsynchronous U ناهم زمان
lapses U گذشت زمان
periods U مدت زمان
passtime U زمان گذارستون
peace time U زمان صلح
peace time U در زمان صلح
period of concentration U زمان تمرکز
chronophobia U زمان هراسی
microcycle U واحد زمان
non productive time U زمان مرده
effective time U زمان موثر
period U مدت زمان
mean time U زمان متوسط
ephemeris time U زمان نجومی
miscellaneous time U زمان متفرقه
orthogenesis U جبر زمان
ephemeris time U زمان تقویمی
maximum duration U زمان حداکثر
lapse U گذشت زمان
multiplication time U زمان ضرب
activity time U زمان هر فعالیت
regression time U زمان برگشت
reflex time U زمان بازتاب
reference time U زمان مرجع
timing U زمان بندی
timing U زمان احتراق
return perion U زمان برگشت
recurrence interval U زمان برگشت
recovery time U زمان بهبود
relaxation time U زمان اسایش
relief time U زمان استراحت
down time U زمان بیکاری
response time U زمان واکنش
present tense U زمان حال
response time U زمان پاسخ
response time U زمان واگنش
timing U زمان سنجی
reasonable time U زمان معقول
prescription U مرور زمان
prescriptions U مرور زمان
chronoscope U زمان سنج
chronoscope U زمان نما
physiological time U زمان فیزیولوژیکی
preparation time U زمان تهیه
preterit U زمان ماضی
acceleration time U زمان شتاب
compilation time U زمان کامپایل
down time U زمان توقف
down time U زمان تلف
reaction time U زمان واکنش
dwell idling time U زمان هرزگردی
production time U زمان ساخت
production time U زمان تولید
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com