English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
availability U زمان امادگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
availability U میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
Other Matches
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
susceptibility U امادگی
preparation U امادگی
covers U امادگی
preparedness U امادگی
readiness U امادگی
preparations U امادگی
coverings U امادگی
tautness U امادگی
form U امادگی
qualification U امادگی
disposition U امادگی
penchant U امادگی
kelter U امادگی
kelter or kilter U امادگی
forms U امادگی
formed U امادگی
conditioning U امادگی
proneness U امادگی
predispostion U امادگی
cover U امادگی
preparatory school U اموزشگاه امادگی
law of readiness U قانون امادگی
preparatory interval U دوره امادگی
reading readiness U امادگی خواندن
state of alert U وضعیت امادگی
liability to disease U تعهد امادگی
readiness U امادگی رزمی
work out U تمرین امادگی
unreadiness U عدم امادگی
operational readiness U امادگی عملیاتی
indisposedness U عدم امادگی
erg U 2- امادگی ذاتی
indispositions U عدم امادگی
indisposition U عدم امادگی
reconditioning U تجدید امادگی
vigilance U امادگی چالاکی
physical fitness U امادگی جسمانی
preparatory schools U اموزشگاه امادگی
hot U امادگی کامل
third degree of readiness U امادگی درجه سه
hotter U امادگی کامل
hottest U امادگی کامل
training camp U اردوی امادگی
peak up U در اوج امادگی
condition of readiness U شرایط امادگی
second degree of readiness U امادگی درجه دو
peripheral U دوره امادگی
insusceptibility U عدم امادگی
combat readiness U امادگی رزمی
medical fitness U امادگی پزشکی
half way houses U خانههای امادگی
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
physical fitness U امادگی عمومی جسمانی
ingenuity U امادگی برای اختراع
habilitation U لباس پوشاندن امادگی
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
lurching U امادگی شکست فاحش
lurches U امادگی شکست فاحش
operational performance category U امادگی عملیاتی از طبقه
operational performance category U طبقه امادگی عملیاتی
readiness U اماده باش امادگی
lurched U امادگی شکست فاحش
lurch U امادگی شکست فاحش
data set ready U امادگی مجموعه داده ها
combat ready U دارای امادگی رزمی
readiness category U درجه امادگی رزمی
condition code U کد وضعیت امادگی اقلام
preparations U امادگی اماده سازی
readiness category U نوع امادگی رزمی
accessibility U امادگی برای پذیرایی
preparation U امادگی اماده سازی
data terminal ready U امادگی ترمینال داده
fourth degree of readiness U امادگی درجه چهار
flyable dud U بدون امادگی رزمی
level of readiness U سطح امادگی رزمی
condition of readiness U وضعیت امادگی رزمی
materiel readiness U امادگی رزمی وسایل
peripheral course U دوره امادگی نظامی
distensibility U امادگی برای بادکردن
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presenting U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presents U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
haemophillia U امادگی بخون رفتن زیاد
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
fluctuability U امادگی برای بالاوپایین رفتن
reagency U امادگی برای واکنش یا معرفی
opposability U امادگی برای روبرو گذاشتن
sight read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
teachability U امادگی جهت یاد گرفتن
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
army ready material program U برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
insuperability U عدم امادگی برای از میان برداشتن
inseparability U عدم امادگی برای جدا شدن
removability U ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
mission ready U اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
flight readiness firing U ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
impressionability U امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
irresponsiveness U عدم امادگی برای پاسخ دادن
ready solubility in water U امادگی برای زودحل شدن دراب
communicativeness U امادگی برای رساندن خبر پرگویی
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
inerrability U معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
materiel readiness U میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
impulsiveness U امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
war footing U حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
vitrescence U امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
dtr U Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
road test U ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
inductility U عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
condensability U قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
put and take fishing U انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
plea of tender U اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
ground U تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
contractibility U قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
availability factor U ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
record U کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
unit categories U انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
operating level U سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
contemporaneous U هم زمان
thence U از ان زمان
whene'er U هر زمان
away U از ان زمان
time of blowing U زمان دم
date U زمان
termed U زمان
simultaneously U در یک زمان
synchrone U هم زمان
synchronous U هم زمان
terming U زمان
yet U تا ان زمان
thitherto U تا ان زمان
dates U زمان
term U زمان
zeitgeist U زمان
coinstantaneous U هم زمان
periods U زمان
times U زمان
period U زمان
clock U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
time U زمان
timed U زمان
time-piece U زمان
stroke U زمان
stroked U زمان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com