Perdic | زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	deadbeat U	زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
	deadbeats U	زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	hydrofoil U	سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
	hydrofoils U	سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
	rebounding U	ضربه برگشت
	downward travel U	ضربه برگشت
	rebound U	ضربه برگشت
	rebounds U	ضربه برگشت
	rebounded U	ضربه برگشت
	back stroke U	ضربه برگشت پیستون
	flattest U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	flat U	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
	shockless U	بدون ضربه
	bases empty U	ضربه بدون حضور بازیگر درپایگاهها
	fly kick U	ضربه در هوا با پا بدون گرفتن با دست
	bunt U	ضربه زدن به توپ بدون تاب دادن چوب
	bunter U	توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
	grangerite U	کسیکه موادچاپی وعکس ازکتابهای دیگربریده درکتاب تالیفی خودگذا
	divert action U	عکس العمل متضاد عکس العمل مخالف
	back to battery U	برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
	hit U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	hits U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	hitting U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	punts U	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
	punted U	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
	punt U	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
	impluse response U	پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
	informally U	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
	without any reservation U	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
	unformed U	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
	cross U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	crosses U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	crossest U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	crosser U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	premium U	حق العمل
	commission U	حق العمل
	premiums U	حق العمل
	commissioning U	حق العمل
	brokerage U	حق العمل
	factorage U	حق العمل
	brokage U	حق العمل
	commissions U	حق العمل
	commission fee U	حق العمل
	reaction U	عکس العمل
	resilient U	عکس العمل
	commissioner U	حق العمل کار
	commissioners U	حق العمل کار
	prompt U	عکس العمل
	prompted U	عکس العمل
	prompts U	عکس العمل
	rough and ready U	سریع العمل
	reactions U	عکس العمل
	respond U	عکس العمل
	factors U	حق العمل کار
	commission agent U	حق العمل کار
	factorage U	حق العمل کاری
	reactional U	عکس العمل
	reactive effect U	عکس العمل
	reflex force U	فشارعکس العمل
	responded U	عکس العمل
	factor U	حق العمل کار
	responds U	عکس العمل
	sclaff U	ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
	independently U	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
	of no interest U	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
	commission U	حق العمل مامور شدن
	commissioning U	حق العمل مامور شدن
	commissions U	حق العمل مامور شدن
	immediate action U	عکس العمل فوری
	responses U	عکس العمل به دلیلی
	reaction force U	نیروی عکس العمل
	reaction time U	زمان عکس العمل
	reflex force U	نیروی عکس العمل
	reflexology U	عکس العمل شناسی
	repercussion U	عکس العمل واکنش
	reactions U	انفعال عکس العمل
	reaction U	انفعال عکس العمل
	factor U	حق العمل کار نماینده
	factors U	حق العمل کار نماینده
	transfer instruction U	دستور العمل انتقال
	reaction equation U	معادله عکس العمل
	reaction curve U	منحنی عکس العمل
	interaction U	عکس العمل متقابل
	response U	عکس العمل به دلیلی
	latency U	دوره عکس العمل
	n address instruction U	دستور العمل با N نشانی
	reflex U	عکس العمل غیرارادی
	on commission U	بطورحق العمل کاری
	rapid U	سریع العمل چابک
	retaliation U	عکس العمل متقابل
	pseudoinstruction U	شبه دستور العمل
	reflexes U	عکس العمل غیرارادی
	actual instruction U	دستور العمل واقعی
	reactor U	عامل عکس العمل
	background count U	عکس العمل تشعشع
	armature reaction U	عکس العمل ارمیچر
	reactors U	عامل عکس العمل
	modulus of subgrade reaction U	ضریب عکس العمل
	coefficient of subgrade reaction U	ضریب عکس العمل
	Taoism U	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
	reacted U	عکس العمل نشان دادن
	return U	مراجعت کردن عکس العمل
	returning U	مراجعت کردن عکس العمل
	reaction of support U	عکس العمل تکیه گاه
	returned U	مراجعت کردن عکس العمل
	reacting U	عکس العمل نشان دادن
	reacts U	عکس العمل نشان دادن
	shiping agent U	حق العمل کار بارگیری کشتی
	commissioning U	حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
	commissions U	حق العمل کاری امانت فروشی
	commissions U	حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
	commission U	حق العمل کاری امانت فروشی
	commission U	حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
	commissioning U	حق العمل کاری امانت فروشی
	returns U	مراجعت کردن عکس العمل
	react U	عکس العمل نشان دادن
	responsive U	دارای عکس العمل سریع جواب گو
	backlash U	عکس العمل سیاسی واکنش شدید
	acoustic circuit U	مدار عکس العمل انفجار صوتی
	parataxis U	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
	lynch law U	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
	unstressed U	بدون اضطراب بدون کشش
	offhand U	بدون مقدمه بدون تهیه
	unbranched U	بدون انشعاب بدون شعبه
	achylous U	بدون کیلوس بدون قیلوس
	boomeranged U	عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
	boomeranging U	عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
	boomerang U	عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
	boomerangs U	عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
	triggerman U	ادمکش سریع العمل درمیان جماعت اوباش
	shank U	ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
	antigens U	مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
	operation U	درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود
	interactive U	پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
	antigen U	مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
	dummies U	محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
	reaction time U	زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
	dummy U	محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
	del credere U	ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
	anthropomorphic software U	نرم افزاری که به آنچه کاربر می گوید عکس العمل نشان میدهد
	reactionpropulsion U	سیستم پرتاب جت با استفاده از نیروی عکس العمل گازهای خروجی از یک لوله
	placekick U	ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
	reflux U	برگشت
	turnover U	برگشت
	turnaround U	برگشت
	regression line U	خط برگشت
	turnarounds U	برگشت
	refluence U	برگشت
	turnrounds U	برگشت
	recurrenge U	برگشت
	recrvdescence U	برگشت
	turnabout U	برگشت
	recrudescence U	برگشت
	regurgitation U	برگشت
	reoccur U	برگشت
	returned U	برگشت
	returning U	برگشت
	returns U	برگشت
	recovery U	برگشت
	recoveries U	برگشت
	relapsing U	برگشت
	relapses U	برگشت
	relapsed U	برگشت
	relapse U	برگشت
	return U	برگشت
	tergiversation U	برگشت
	veered U	برگشت
	back water U	برگشت اب
	return line U	خط برگشت
	retrocedence U	برگشت
	retrocession U	برگشت
	retrogression U	برگشت
	right of reversion U	برگشت
	veer U	برگشت
	turnabouts U	برگشت
	d.c. restoration U	برگشت دی سی
	d.c. reinsertion U	برگشت سی دی
	veers U	برگشت
	capsizal U	برگشت
	recoiling U	برگشت
	reverts U	برگشت
	reverting U	برگشت
	reversal U	برگشت
	upturn U	برگشت
	recoils U	برگشت
	reversals U	برگشت
	recoiled U	برگشت
	revert U	برگشت
	reverted U	برگشت
	regression U	برگشت
	recoil U	برگشت
	drawbacks U	برگشت
	drawback U	برگشت
	interactive U	سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
	back water curve U	منحنی برگشت اب
	irrevocably U	بطور بی برگشت
	return flow U	جریان برگشت
	return current U	جریان برگشت
	irreversible U	برگشت ناپذیر
	return conductor U	سیم برگشت
	return wire U	سیم برگشت
	reversible U	برگشت پذیر