Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
green old wound
U
زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pork pie
U
کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
pork pies
U
کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
profound gangrene
U
یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
wounded in action
U
زخمی عملیات زخمی جنگی
pot-shot
U
تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
pot shot
U
تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
pot-shots
U
تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
gamey
U
دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
gamy
U
دارای بو و مزه گوشت شکارکه نزدیک فاسد شدن باشد
salami
U
گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
pomace
U
گوشت سیب گوشت میوه
club steak
U
قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
casualty
U
زخمی
casualties
U
زخمی
ulcerous
U
زخمی
wounded
U
زخمی
impetiginous
U
زرد زخمی
traumatic
U
زخمی جراحتی
wound less
U
زخمی نشده
ulcerative
U
زخمی قرحی
wounds
U
جراحت زخمی کردن
footsore
U
دارای پاهای زخمی
wounding
U
جراحت زخمی کردن
gore
U
باشاخ زخمی کردن
wound chevron
U
علامت زخمی شدن
gores
U
باشاخ زخمی کردن
gored
U
باشاخ زخمی کردن
wound
U
جراحت زخمی کردن
wounded in action
U
زخمی شده در جنگ
stabber
U
زخمی که تیر میکشد
goring
U
باشاخ زخمی کردن
foot sore
U
دارای پاهای زخمی
injure
U
زخمی کردن ضرر رساندن
injuring
U
زخمی کردن ضرر رساندن
unscathed
U
خسارت ندیده زخمی نشده
injures
U
زخمی کردن ضرر رساندن
chevron
U
ارم زخمی شدن در جنگ
scotch
U
چاک دادن زخمی کردن
scotched
U
چاک دادن زخمی کردن
scotches
U
چاک دادن زخمی کردن
injured person
U
آدم آسیب دیده
[زخمی]
chevrons
U
ارم زخمی شدن در جنگ
scotching
U
چاک دادن زخمی کردن
wound chevron
U
نشان زخمی شدن در جنگ
to die from an injury
[a wound]
U
به علت آسیب دیدگی
[زخمی]
مردن
to maul somebody
[something]
U
کسی
[چیزی]
را بدجور زخمی کردن
shoot
U
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoots
U
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
smart money
U
غرامت پولی که دولت بسربازان وملوانان زخمی ومصدوم میدهد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
misericord
U
یکجورقمه نوک تیزکه ضربه مرگ را باان میزدندکه زخمی زودتراسوده شودئهسث
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
bedsore
U
زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
viand
U
گوشت
basting
U
گوشت
proud flesh
U
گوشت نو
pulpless
U
بی گوشت
preserved meat
U
گوشت
flesh-and-blood
U
گوشت
flesh and blood
U
گوشت
flesh
U
گوشت
meats
U
گوشت
brawn
U
گوشت
meat
U
گوشت
granulation tissue
U
گوشت نو
red meat
U
گوشت گاووگوسفند
flash hook
U
قلاب گوشت
horseflesh
U
گوشت اسب
collop
U
برش گوشت
venison
U
گوشت گوزن
consomme
U
اب گوشت تنگاب
lamb
U
گوشت بره
flab
U
گوشت اضافی
chopping board
U
تختهسبزیو گوشت
luncheon meat
U
گوشت ساندویچی
white meat
U
گوشت سفید
pot roasts
U
گوشت اب پزشده
beefy
U
گوشت الو
lambs
U
گوشت بره
masher
U
گوشت کوب
caruncle
U
گوشت پاره
meatman
U
گوشت فروش
minces
U
گوشت قیمه
mince
U
گوشت قیمه
murrain
U
گوشت مرده
veal
U
گوشت گوساله
gravy
U
شیره گوشت
pulpous
U
گوشت دار
rib
U
گوشت دنده
gambrel
U
قلاب گوشت
dripping
U
چکیده گوشت
fuzz ball
U
گوشت زیادی
flab
U
گوشت شل و آویزان
pot roast
U
گوشت اب پزشده
french chop
U
گوشت دنده
surloin
U
گوشت مازه
emaciated
U
گوشت رفته
outgrowth
U
گوشت زیادی
pemmican
U
گوشت خشکانده
pemican
U
گوشت خشکانده
carrion
U
گوشت گندیده
diastasc
U
اب خوش گوشت
haslet
U
گوشت کبابی
pancreases
U
خوش گوشت
lappet
U
گوشت اویخته
top round
U
گوشت کبابی
pancreas
U
خوش گوشت
meaty
U
گوشت دار
sirloin
U
گوشت راسته
mutton
U
گوشت گوسفند
sarcophagous
U
گوشت خوار
flesh hook
U
قلاب گوشت کش
spareribs
U
گوشت دنده
pork
U
گوشت خوک
sirloins
U
گوشت راسته
meatier
U
گوشت دار
meatiest
U
گوشت دار
flesher
U
گوشت فروش
green meat
U
گوشت کهنه
fleshmonger
U
گوشت فروش
fruit pulp
U
گوشت میوه
the pulp of an apple
U
گوشت سیب
leal meat
U
گوشت لخم
beefed up
U
گوشت گاو
goose
U
گوشت غاز
lenten
U
بی گوشت لاغر
brisket
U
گوشت سینه
beef
U
گوشت گاو
carneous
U
گوشت مانند
chop
U
گوشت دنده
ham
U
گوشت ران
beef tea
U
جوهریاشیره گوشت
grill
U
گوشت کباب کن
meat fly
U
مگس گوشت
blowfly
U
مگس گوشت
chop
U
گوشت کتلت
incarnant
U
گوشت نو اور
killcalf
U
گوشت فروش
shin
U
گوشت قلم پا
leg
U
گوشت ران
mangler
U
گوشت خرد کن
butchery business
U
گوشت فروشی
carnification
U
گوشت سازی
grills
U
گوشت کباب کن
stringers
U
چنگک گوشت
stringer
U
چنگک گوشت
grilling
U
گوشت کباب کن
shoulder
U
گوشت سردست
shins
U
گوشت قلم پا
carnosity
U
گوشت زیاد
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
growths
U
گوشت زیادی تومور
beef steak
U
گوشت ران گاو
to carven meat
U
گوشت رادرسرسفره خردکردن
fry
U
سرخ کردن
[گوشت]
frying
U
گوشت سرخ کرده
granulet
U
گوشت نوبالا اورده
pap
U
تفاله گوشت یاسیب
ecchymosis
U
کبودشدگی گوشت از کوفتگی
parve
U
بدون گوشت وشیر
pareve
U
بدون گوشت وشیر
fry
U
گوشت سرخ کرده
pies
U
کلوچه گوشت پیچ
pie
U
کلوچه گوشت پیچ
roast beef
U
گوشت گاوکباب شده
mincemeat
U
گوشت قیمه شده
putrid flesh
U
گوشت گندیده یا بو گرفته
ball of toe
U
گوشت زیر پنجه پا
fries
U
گوشت سرخ کرده
gratings
U
گوشت ریز ساینده
growth
U
گوشت زیادی تومور
steak
U
باریکه گوشت کبابی
grating
U
گوشت ریز ساینده
steaks
U
باریکه گوشت کبابی
haunches
U
گوشت ران وگرده
fricassees
U
راگوی گوشت پرنده
foreshank
U
گوشت ساق گاو
tenderloin
U
گوشت پشت مازو
pork butcher
U
گوشت خوک فروش
broiled meat
U
گوشت سرخ کرده
fricassee
U
راگوی گوشت پرنده
short ribs
U
گوشت با استخوان دنده
schnitzel
U
کتلت گوشت گوساله
at the but cher's
U
در دکان گوشت فروشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com