English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stripping U ریشه کنی گیاه در سطح زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
madder U گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
root beer U مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
root beers U مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
centaury U گیاه سن توری که از ریشه آن رنگینه زرد به دست می آید
podophyllin U ماده صمغی وتلخ ومسهلی مستخرجه از ریشه مهر گیاه
rhatany U ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
grubbing U ریشه کنی گیاهان در زمین
geotropism U رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
rhizogenic U تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic U تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate U ریشه گرفتن ریشه دار شدن
isomorph U جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gametophyte U گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear U خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
rhubarb U گیاه ریواس [از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
to take root U ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to strike root U ریشه گرفتن ریشه دواندن
halophyte U گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
wildling U گیاه وحشی گیاه خودرو
hemp U گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
plaiting U [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
rhizogenic U ریشه زا
root U ریشه
fimbriation U ریشه
scabs U ریشه
scab U ریشه
extraction U ریشه
cognate U هم ریشه
stubbed U ریشه
depth of face U ریشه
rootlet U ریشه چه
thrum U ریشه
paronymous U هم ریشه
fimbria U ریشه
radicle U ریشه چه
stubs U ریشه
rhizogenetic U ریشه زا
tassel U ریشه
expansion scab U ریشه
tassels U ریشه
frange U ریشه
rhizogenous U ریشه زا
stumps U ریشه
stumping U ریشه
stumped U ریشه
stump U ریشه
stub U ریشه
tie [knot] U ریشه
radix U ریشه
fibreless U بی ریشه
stubbing U ریشه
harl U ریشه
roots U ریشه
fringe U ریشه
radicals U ریشه
radical U ریشه
fringes U ریشه
rootless U بی ریشه
harle U ریشه
homoousian U از یک ریشه
cama U ریشه
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
to take root U ریشه کردن
supplanter U ریشه کن کننده
eradicating U ریشه کن کردن
fringed U ریشه دار
tufts U ریشه پارچه
tuft U ریشه پارچه
to take root U ریشه زدن
beetroots U ریشه چغندر
square root U ریشه دوم
the root of a word U ریشه واژه
germs U ریشه منشاء
the root of a tree U ریشه درخت
square roots U ریشه دوم
to pull up by the roots U ریشه کن کردن
to pull up by the roots U از ریشه دراوردن
tap root U ریشه اصلی
tap root U ریشه عمودی
to root up U ریشه کن کردن
to strike root U ریشه زدن
germ U ریشه منشاء
frills U ریشه دارکردن
uproot U ریشه کن کردن
wing root U ریشه بال
madder U ریشه روناس
themes U ریشه زمینه
beetroot U ریشه چغندر
to root up U از ریشه دراوردن
roots U ریشه گرفتن
cube root U ریشه مکعب
cube root U ریشه سوم
cube roots U ریشه مکعب
roots U ریشه کن کردن
root U ریشه گرفتن
inveterate U ریشه کرده
root U ریشه کن کردن
uprooted U ریشه کن کردن
runners U ریشه هوایی
frilled U ریشه دار
frill U ریشه دارکردن
tendril U ریشه پیچک
supplants U از ریشه کندن
supplanting U از ریشه کندن
tendrils U ریشه پیچک
theme U ریشه زمینه
runner U ریشه هوایی
supplanted U از ریشه کندن
supplant U از ریشه کندن
ventral root U ریشه قدامی
uproots U ریشه کن کردن
uprooting U ریشه کن کردن
cube roots U ریشه سوم
eradication U ریشه کنی
blade root U ریشه تیغه
bonder U ریشه دار
bottom run U قشر ریشه
irrationable U ریشه گنگ
irradicate U از ریشه دراوردن
irradicate U ریشه کن کردن
irradicable U ریشه کن نشدنی
imaginary root U ریشه ی موهومی
imaginary root U ریشه ی انگاری
i. and evdevolution U ریشه گیری
barbate U ریشه دار
abort ریشه نکردن
paronym U واژه هم ریشه
fibrous U ریشه دار
outroot U از ریشه کندن
orris root U ریشه بنفشه
rooted U ریشه دار
rooted U ریشه کرده
musk root U ریشه مشک
morphophonemics U ریشه شناسی
ablation U ریشه کنی
acid radical U ریشه اسید
ammonium U ریشه +4NH
ciliate U ریشه دار
ciliolated U ریشه دار
galangale U ریشه جوز
eradiacable U ریشه کن شدنی
fringing U ریشه یابی
rhizomorphous U ریشه مانند
etymon U ریشه کلمه
fringent U ریشه مانند
extirpation U ریشه کنی
extirpator U ریشه کن کننده
fimbriate U ریشه دار
fimbriated U ریشه دار
filose U ریشه دار
enrooted U ریشه کرده
gelsemium U ریشه یاسمن
geometric mean U ریشه nام
ciliated U ریشه دار
horse radish U ریشه خردل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com