English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
magistrature U ریاست کلانتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
magistracy U ریاست کلانتری یا دادگاه بخش
Other Matches
prefectural U وابسته به مقام ریاست یادوره ریاست
prefecture U مقام ریاست دوره ریاست
preside U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presided U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presides U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presiding U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
favorite son U نامزد ریاست جمهوری کاندیدای ریاست جمهوری
police office U کلانتری
police court U کلانتری
police stations U کلانتری
police station U کلانتری
commissariats U کلانتری
commissariat U کلانتری
magistrate U رئیس کلانتری
station house U ایستگاه کلانتری
magistrates U رئیس کلانتری
commissariats U اداره خوار و بار و کارپردازی ارتش کلانتری
commissariat U اداره خوار و بار و کارپردازی ارتش کلانتری
procurators U معاون رئیس کلانتری یا دادستان مامور مالی
procurator U معاون رئیس کلانتری یا دادستان مامور مالی
matronship U ریاست
headship U ریاست
superiority U ریاست
managerial U ریاست
presidency U ریاست
headships U ریاست
directorships U ریاست
chairmanship U ریاست
matronhood U ریاست
chairmanships U ریاست
directorship U ریاست
generalship U ریاست
managership U ریاست
administratorship U ریاست
superintendence U ریاست
principalship U ریاست
presidentship U ریاست
chieftaincy U ریاست قبیله
command of execution U ریاست اجرایی
chieftainship U ریاست قبیله
matronize U ریاست کردن
mayoralty U ریاست شهرداری
wardenship U مقام ریاست
vice president U نیابت ریاست
to take the lead U ریاست کردن
to fill the chair U ریاست کردن
prefecture U اداره ریاست
postmastership U ریاست پست
patriarchate U ریاست طایفه
patriarchate U ریاست خانواده
superintendence U ریاست مدیریت
mayorship U ریاست شهرداری
captainship U ریاست بزرگتری
superintending U ریاست کردن
superintended U ریاست کردن
superintendency U ریاست مدیریت
superintends U ریاست کردن
superintend U ریاست کردن
captaincy U ریاست بزرگتری
abbotship U ریاست دیر
abbay U ریاست دیر
bossy U متمایل به ریاست مابی
he has passed the chair U ریاست داشته است
presidentship U مقام ریاست جمهور
prioship U سمت ریاست دیر
rectorate U ریاست بنگاه مذهبی
bossiness U متمایل به ریاست مابی
speakership U مقام ریاست مجلس
You sure have a nerve to ask become a director. U آخر تورا چه ره ریاست
the party is led by him U او بر ان حزب ریاست دارد
presidential U وابسته به ریاست جمهور
abbatial or abbatical U مربوط به ریاست دیر
presided U ریاست جلسه را بعهده داشتن
rectorate U مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
presidency U مقام یا دوره ریاست جمهوری
directorates U مقام ریاست هیئت مدیره
preside U ریاست جلسه را بعهده داشتن
take the chair U ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
head U ریاست داشتن بر رهبری کردن
take the chair U ریاست انجمنی را دارا بودن
bossing U برجسته کاری ریاست کردن بر
presides U ریاست جلسه را بعهده داشتن
boss U برجسته کاری ریاست کردن بر
capital U رئیسی ریاست مابانه عمده
bossed U برجسته کاری ریاست کردن بر
deanship U مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
directorate U مقام ریاست هیئت مدیره
bosses U برجسته کاری ریاست کردن بر
presiding U ریاست جلسه را بعهده داشتن
marshalsea U دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
masterfully U بطور تحکم امیز ریاست مابانه
The presidensial election is the topic of the day. U انتخاب ریاست جمهوری موضوع روز است
leads U هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
lead U هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
superintends U ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
superintend U ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
superintended U ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
superintending U ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
chairman U ریاست کردن اداره کردن
chairmen U ریاست کردن اداره کردن
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com