Perdic | روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	to a. letter U	روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	protocol U	مقاوله نامه نوشتن
	paeans U	پیروزی نامه نوشتن
	genealogize U	شجره نامه نوشتن
	paean U	پیروزی نامه نوشتن
	send away for something <idiom> U	تقاضا نامه نوشتن
	protocols U	مقاوله نامه نوشتن
	dissertate U	پایان نامه تحصیلی نوشتن
	spelling checker U	لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
	spellchecker U	لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
	titles U	صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
	title U	صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
	photodigital memory U	سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
	title block U	قسمت عنوان نامه
	scrawl U	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
	scrawled U	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
	scrawling U	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
	scrawls U	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
	write protect U	غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
	post script U	مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
	letter of intent U	تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
	pourparley U	جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
	pourparler U	جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
	cryptoparts U	بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
	encipher U	برمز نوشتن رمز نوشتن
	libels U	هجو نامه یا توهین نامه افترا
	libel U	هجو نامه یا توهین نامه افترا
	libeled U	هجو نامه یا توهین نامه افترا
	libeling U	هجو نامه یا توهین نامه افترا
	libelled U	هجو نامه یا توهین نامه افترا
	libelling U	هجو نامه یا توهین نامه افترا
	esquire U	عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
	written agreement U	موافقت نامه پیمان نامه
	affidavits U	شهادت نامه قسم نامه
	certificate U	رضایت نامه شهادت نامه
	certificates U	رضایت نامه شهادت نامه
	credential U	گواهی نامه اعتبار نامه
	DVD U	درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
	erasable U	قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
	testacy U	دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
	he dose not know how to write U	نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
	recredential U	نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
	penned U	نوشتن
	penning U	نوشتن
	pens U	نوشتن
	to set down U	نوشتن
	to put down U	نوشتن
	write head U	هد نوشتن
	pen U	نوشتن
	inscribe U	نوشتن
	pt down U	نوشتن
	put down <idiom> U	نوشتن
	indite U	نوشتن
	set down U	نوشتن
	inscribing U	نوشتن
	inscribes U	نوشتن
	inscribed U	نوشتن
	to reduce to writing U	نوشتن
	scribbled U	بد نوشتن
	scrawled U	بد نوشتن
	scrawl U	بد نوشتن
	to drive a pen or quill U	نوشتن
	scribbling U	بد نوشتن
	write U	نوشتن
	scribbles U	بد نوشتن
	scribble U	بد نوشتن
	scrawling U	بد نوشتن
	scrawls U	بد نوشتن
	writes U	نوشتن
	superscrible U	نوشتن
	itemizes U	به اقلام نوشتن
	poetize U	شعر نوشتن
	enlist U	درفهرست نوشتن
	itemizing U	به اقلام نوشتن
	enlisting U	درفهرست نوشتن
	enlists U	درفهرست نوشتن
	editorialised U	سرمقاله نوشتن
	itemized U	به اقلام نوشتن
	itemize U	به اقلام نوشتن
	editorializes U	سرمقاله نوشتن
	precis U	خلاصه نوشتن
	read/write head U	هدخواندن- نوشتن
	itemises U	به اقلام نوشتن
	notes U	نت موسیقی نوشتن
	itemising U	به اقلام نوشتن
	noting U	نت موسیقی نوشتن
	r/w U	خواندن- نوشتن
	poeticize U	شعر نوشتن
	overwrite U	جای نوشتن
	overwrite U	زیاد نوشتن
	overwrite U	دومرتبه نوشتن
	over write U	جای نوشتن
	jotted U	با شتاب نوشتن
	jots U	با شتاب نوشتن
	jot U	با شتاب نوشتن
	miswrite U	اشتباه نوشتن
	editorializing U	سرمقاله نوشتن
	annotate U	حاشیه نوشتن
	annotate U	یادداشت نوشتن
	prefacing U	دیباچه نوشتن
	prefaces U	دیباچه نوشتن
	prefaced U	دیباچه نوشتن
	editorialises U	سرمقاله نوشتن
	editorialising U	سرمقاله نوشتن
	preamble U	مقدمه نوشتن
	note U	نت موسیقی نوشتن
	editorialize U	سرمقاله نوشتن
	gloss U	حاشیه نوشتن بر
	read/write U	خواندن- نوشتن
	graphic U	وابسته به فن نوشتن
	preambles U	مقدمه نوشتن
	preface U	دیباچه نوشتن
	annotate U	تفسیر نوشتن
	autographs U	دستخط نوشتن
	rewritten U	دوباره نوشتن
	wirte only U	تنها نوشتن
	rewritten U	باز نوشتن
	write head U	نوک نوشتن
	write out U	به تفصیل نوشتن
	autograph U	دستخط نوشتن
	pens U	خامه نوشتن
	commentating U	تقریظ نوشتن
	penning U	خامه نوشتن
	rewriting U	دوباره نوشتن
	rewriting U	باز نوشتن
	rewrites U	باز نوشتن
	circumscribe U	نوشتن در دور
	circumscribed U	نوشتن در دور
	circumscribes U	نوشتن در دور
	circumscribing U	نوشتن در دور
	to write out U	بتفضیل نوشتن
	rewrite U	دوباره نوشتن
	rewrite U	باز نوشتن
	autographing U	دستخط نوشتن
	autographed U	دستخط نوشتن
	rewrites U	دوباره نوشتن
	penned U	خامه نوشتن
	commentates U	تقریظ نوشتن
	to write off U	به اسانی نوشتن
	write up U	به تفصیل نوشتن
	table U	در فهرست نوشتن
	tabled U	در فهرست نوشتن
	tables U	در فهرست نوشتن
	tabling U	در فهرست نوشتن
	penmanship U	طرز نوشتن
	prose U	نثر نوشتن
	itemised U	به اقلام نوشتن
	tablets U	بر لوح نوشتن
	write-up U	به تفصیل نوشتن
	write-ups U	به تفصیل نوشتن
	pen U	خامه نوشتن
	rewrote U	دوباره نوشتن
	rewrote U	باز نوشتن
	commentated U	تقریظ نوشتن
	commentate U	تقریظ نوشتن
	write-offs U	زود نوشتن
	to dip ones pen in gall U	سخت نوشتن
	tired of writing U	خسته از نوشتن
	write-off U	زود نوشتن
	write off U	زود نوشتن
	tablet U	بر لوح نوشتن
	annotated U	حاشیه نوشتن
	list U	در فهرست نوشتن
	hyphenate U	با خط پیوند نوشتن
	i am weary of writing U	از نوشتن خسته
	scroll U	کتیبه نوشتن
	scribbling U	باشتاب نوشتن
	scribbles U	باشتاب نوشتن
	scribbled U	باشتاب نوشتن
	impanel U	در صورت نوشتن
	scribble U	باشتاب نوشتن
	elegize U	قصیده نوشتن
	allegorize U	تمثیل نوشتن
	program U	برنامه نوشتن
	scrolls U	کتیبه نوشتن
	annotating U	یادداشت نوشتن
	programs U	برنامه نوشتن
	engross U	درشت نوشتن
	annotating U	تفسیر نوشتن
	annotating U	حاشیه نوشتن
	annotates U	تفسیر نوشتن
	graphomania U	شهوت نوشتن
	handwrite U	بادست نوشتن
	inscroll U	در طومار نوشتن
	invoicing U	فاکتور نوشتن
	invoices U	فاکتور نوشتن
	invoiced U	فاکتور نوشتن
	demythologize U	تفسیر نوشتن
	annotates U	یادداشت نوشتن
	invoice U	فاکتور نوشتن
	editorialized U	سرمقاله نوشتن
	annotates U	حاشیه نوشتن
	annotated U	تفسیر نوشتن
	double space U	یک خط درمیان نوشتن
	annotated U	یادداشت نوشتن
	dyslexic U	ناتواندر یادگیریخواندنو نوشتن
	duplicating U	المثنی نوشتن یابرداشتن
	write inhibit ring U	حلقه ممانعت از نوشتن
	duplicates U	المثنی نوشتن یابرداشتن
	duplicated U	المثنی نوشتن یابرداشتن
	duplicate U	المثنی نوشتن یابرداشتن