Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
match
U
رویارویی بازیهای دو جانبه
matches
U
رویارویی بازیهای دو جانبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
face off
U
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
tripartite pact
U
قرارداد سه جانبه میثاق سه جانبه
encounters
U
رویارویی
encountering
U
رویارویی
encountered
U
رویارویی
encounter
U
رویارویی
encounter group
U
گروه رویارویی
radio match
U
رویارویی رادیویی
face off spot
U
نقطه رویارویی
telex match
U
رویارویی تلکسی
draws
U
رویارویی دو حریف در اغار
draw
U
رویارویی دو حریف در اغار
cable match
U
رویارویی تلگرافی شطرنج
encounter group therapy
U
درمان با گروه رویارویی
drawman
U
مرد میانی برای رویارویی
face off spot
U
هرکدام از 9 نقطه مخصوص رویارویی
candidates' matches
U
رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
asian games
U
بازیهای اسیایی
youth sports
U
بازیهای جوانان
olympics
U
بازیهای المپیک
racket games
U
بازیهای راکتدار
games
U
بازیهای المپیک
net games
U
بازیهای توردار
computerized game playing
U
بازیهای کامپیوتری
plympic games
U
بازیهای المپیک
field games
U
بازیهای میدانی
court games
U
بازیهای محوطهای
face off circle
U
هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
tracks
U
زمین بازیهای میدانی
track
U
زمین بازیهای میدانی
ball park
U
زمین بازیهای با توپ
goal games
U
بازیهای دروازه دار
olympiad
U
جشنهای بازیهای المپیک
pan american games
U
بازیهای ملتهای امریکایی
winter olympic
U
بازیهای المپیک زمستانی
amusement arcade
U
سالن بازیهای الکترونیکی
party politics
U
سیاست بازیهای حزبی
tracked
U
زمین بازیهای میدانی
team tennis
U
بازیهای مختلف تنیس
courtesy runner
U
بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
olympian
U
شرکت کننده بازیهای المپیک
bracket
U
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
queen of
U
دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
one-way
U
یک جانبه
one way
U
یک جانبه
reciprocal
U
دو جانبه
mutual
U
دو جانبه
ex parte
U
یک جانبه
tripartite
U
سه جانبه
partite
U
جانبه
unilaterally
U
یک جانبه
one legged
U
یک جانبه
unilateral
U
یک جانبه
bilateral
U
دو جانبه
trilateral
U
سه جانبه
groundhopper
[British English]
U
طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور
[از خانه]
تیم خود را دیدار میکند.
reciprocal agreement
U
توافق دو جانبه
unilateral agreement
U
توافق یک جانبه
unilateral agreement
U
قرارداد یک جانبه
tripartite pact
U
پیمان سه جانبه
quadrilaterals
U
چهار جانبه
triparite
U
سه نسخهای سه جانبه
multilateral
U
چند جانبه
one sided
U
یک جانبه مغرضانه
bilateral monopoly
U
انحصار دو جانبه
bilateral contract
U
قرارداد دو جانبه
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
quadrilateral
U
چهار جانبه
unilateral
U
یک جانبه تک سویه
dual agent
U
عامل دو جانبه
wall-to-wall
U
همه جانبه
reciprocal agreement
U
قرارداد دو جانبه
unilaterally
U
یک جانبه تک سویه
synchronous converter
U
تبدیلگر دو جانبه
blind transportation
U
ارسال یک جانبه
unilateral declaration
U
بیانیه یک جانبه
widespread
U
همه جانبه
total war
U
جنگ همه جانبه
duopoly
U
انحصار دو جانبه فروش
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
double agent
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
double agents
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
trusts
U
انحصارات چند جانبه
trusted
U
انحصارات چند جانبه
Bilateral contract.
U
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
trust
U
انحصارات چند جانبه
duopsony
U
انحصار دو جانبه خرید
dual agent
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
mutilateral agreement
U
موافقت چند جانبه
multilateral trade
U
تجارت چند جانبه
bilateral treaty
U
معاهده یا معاهدات دو جانبه
quadruple pact
U
پیمان چهار جانبه
quadruple pact
U
میثاق چهار جانبه
multilateral contract
U
قرارداد چند جانبه
complete oligopoly
U
انحصار چند جانبه کامل
imperfect oligopoly
U
انحصار چند جانبه ناقص
siege mentality
U
دشمن پنداری همه جانبه
mutual exclusion
U
ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
oligopsony
U
انحصار چند جانبه خرید
collusive oligopoly
U
انحصار چند جانبه سازشکارانه
extensive cultivation
U
توسعه همه جانبه کشت وکار
roughhouse
U
بازیهای خرکی و پر سر وصدا بین ساکنان یک اطاق بازی خرکی و پر سر وصداکردن
bilateral infrastructure
U
سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
res inter alios
U
debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
assistance
U
کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
tripartite declaration of 0
U
اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
democratic comiteism
U
سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
bilateral spotting
U
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
cross servicing
U
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
oligopoly
U
انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com