Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transcribe
U
رونوشت برداشتن
transcribed
U
رونوشت برداشتن
transcribes
U
رونوشت برداشتن
transcribing
U
رونوشت برداشتن
make a copy of
U
رونوشت برداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
transcribe
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
Other Matches
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
facsimile
U
رونوشت عینی رونوشت
facsimiles
U
رونوشت عینی رونوشت
transcript
U
رونوشت
copying
U
رونوشت
repeat
U
رونوشت
carbon copies
U
رونوشت
carbon copy
U
رونوشت
transcripts
U
رونوشت
copies
U
رونوشت
copied
U
رونوشت
repeats
U
رونوشت
copy
U
رونوشت
exact copy
U
رونوشت عین
replication
U
رونوشت دفاع
certified copy
U
رونوشت مصدق
dump
U
رونوشت انباشتن
letter book
U
رونوشت نامه
letter book
U
کتاب رونوشت
memory dump
U
رونوشت ازحافظه
office copy
U
رونوشت مصدق
cetified copy
U
رونوشت مصدق
carbon copies
U
رونوشت کاربنی
carbon copy
U
رونوشت کاربنی
transcripts
U
نسخه رونوشت
facsimile
U
رونوشت مصدق
facsimile
U
رونوشت گرفتن
facsimiles
U
رونوشت مصدق
facsimiles
U
رونوشت گرفتن
counterparts
U
همکار رونوشت
counterpart
U
همکار رونوشت
transcript
U
نسخه رونوشت
deed of poll
U
سند بدون رونوشت
duplicators
U
ماشین تهیه رونوشت
screen dump
U
رونوشت صفحه نمایش
facsimile
U
رونوشت عینی نمابرد
true copy
U
رونوشت مطابق با اصل
transcription
U
سواد برداری رونوشت
transcriptions
U
سواد برداری رونوشت
duplicator
U
ماشین تهیه رونوشت
facsimiles
U
رونوشت عینی نمابرد
photocopying
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
copy of his letter is here with enclosed
U
رونوشت نامه وی ضمیمه است
photocopies
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
microcopy
U
رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
photocopied
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
certified copy
U
رونوشت گواهی رسمی شده
probate
U
رونوشت گواهی شده وصیت نامه
estreat
U
رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
tenor
U
فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenors
U
فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
teleinformatic services
U
هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
disaster dump
U
رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
copyhold
U
تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
authentication
U
به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
countertrace
U
برداشتن از
to take up
U
برداشتن
glom
U
برداشتن
deleted
U
برداشتن
ingether
U
برداشتن
takes
U
برداشتن
deleting
U
برداشتن
deletes
U
برداشتن
take
U
برداشتن
flaw
U
مو برداشتن
flaws
U
مو برداشتن
ingather
U
برداشتن
includes
U
در برداشتن
include
U
در برداشتن
delete
U
برداشتن
moistening
U
نم برداشتن
pick up
U
برداشتن
pickup
U
برداشتن
remove
U
برداشتن
to mop up
U
برداشتن
sublate
U
برداشتن
take up
U
برداشتن
lifted
U
برداشتن
to pull off
U
برداشتن
removing
U
از جا برداشتن
removing
U
برداشتن
removes
U
از جا برداشتن
lifting
U
برداشتن
lifts
U
برداشتن
remove
U
از جا برداشتن
lift
U
برداشتن
to run away with
U
برداشتن
to pick up
U
برداشتن
removes
U
برداشتن
twist
U
تاب برداشتن
off take rudder
U
سکان برداشتن
flaws
U
ترک برداشتن
to take the photograph of
U
عکس برداشتن از
feet
U
پاچنگال برداشتن
to come at a bound
<idiom>
U
خیز برداشتن
cease
U
دست برداشتن
desist
U
دست برداشتن
resign
U
دست برداشتن
twisting
U
تاب برداشتن
twists
U
تاب برداشتن
to sweep away
U
ازمیان برداشتن
decode
U
برداشتن رمز
decoded
U
برداشتن رمز
decodes
U
برداشتن رمز
flaw
U
ترک برداشتن
to take off
U
برداشتن بردن
remove slag
U
سرباره را برداشتن
to break step
U
غلط پا برداشتن
break step
U
غلط پا برداشتن
to fly to arms
U
سلاح برداشتن
snap up
U
تند برداشتن
shuffle off
U
به عجله برداشتن
emarginate
U
برداشتن حاشیه از
To co away with . To remove. To eliminate .
U
ازمیان برداشتن
demountable
U
قابل برداشتن
run away with
U
برداشتن و در رفتن
give up
U
دست برداشتن از
to receive a wound
U
زخم برداشتن
uncap
U
کلاه از سر برداشتن
uncap
U
سر پوش برداشتن از
heave
U
خیز برداشتن
to have one's p taken
U
عکس برداشتن
unhood
U
سرپوش برداشتن از
heaved
U
خیز برداشتن
ingether
U
خرمن برداشتن
to d. the cloth
U
رومیزی را برداشتن
to carry arms
U
سلاح برداشتن
dequeue
U
برداشتن اقلام یک صف
picturize
U
فیلم برداشتن از
surmounts
U
ازمیان برداشتن
unveiling
U
حجاب برداشتن
spooning
U
با قاشق برداشتن
spooned
U
با قاشق برداشتن
step
U
قدم برداشتن
step
U
گام برداشتن
stepping
U
قدم برداشتن
list
U
سیاهه برداشتن
stepping
U
گام برداشتن
unmask
U
نقاب برداشتن از
unmasked
U
نقاب برداشتن از
unmasking
U
نقاب برداشتن از
unmasks
U
نقاب برداشتن از
gait
U
گام برداشتن
machines
U
براده برداشتن
spoons
U
با قاشق برداشتن
machine
U
براده برداشتن
warps
U
تاب برداشتن
unveils
U
حجاب برداشتن
warped
U
تاب برداشتن
warp
U
تاب برداشتن
elide
U
ازاخر برداشتن
elided
U
ازاخر برداشتن
elides
U
ازاخر برداشتن
unveil
U
حجاب برداشتن
maps
U
نقشه برداشتن از
eliding
U
ازاخر برداشتن
map
U
نقشه برداشتن از
clearance
U
برداشتن مانع
machined
U
براده برداشتن
spoon
U
با قاشق برداشتن
cracks
U
شکاف برداشتن
surmounting
U
ازمیان برداشتن
surmounted
U
ازمیان برداشتن
surmount
U
ازمیان برداشتن
crack
U
شکاف برداشتن
remove
U
برداشتن مهر
unveiled
U
حجاب برداشتن
removes
U
برداشتن مهر
poll
U
نمونه برداشتن
polls
U
نمونه برداشتن
polled
U
نمونه برداشتن
removing
U
برداشتن مهر
probate
U
تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
defusing
U
فیوز بمب را برداشتن
defuses
U
فیوز بمب را برداشتن
to whisk away or off
U
تند بردن برداشتن
racing of motor
U
دور برداشتن موتور
work in
U
مشکلات را از میان برداشتن
racing of generator
U
دور برداشتن مولد
defused
U
فیوز بمب را برداشتن
overcrop
U
زیاد حاصل برداشتن از
yerk
U
هل دادن شکاف برداشتن
multiplicate
U
چندین نسخه برداشتن از
defuse
U
فیوز بمب را برداشتن
To pluck ones eyebrows.
U
زیر ابرو برداشتن
remove the seal from
U
مهر چیزی را برداشتن
to lift one's hand
U
دست به سوگند برداشتن
to get anything out of the way
U
کاری را ازمیان برداشتن
to lift up one's hand
U
دست بدعا برداشتن
fracture
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
paced
U
شیوه گام برداشتن
fractured
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
to take notes of
U
یاد داشت برداشتن از
fractures
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
pace
U
شیوه گام برداشتن
to run away with
U
برداشتن ودر رفتن
untread
U
بعقب گام برداشتن
to sel a person a pup
U
کلاه کسیرا برداشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com