English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
drop leaf U رومیزی اویخته از اطراف میز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nutant U سرازیر اویخته زیور اویخته
tablecloth U رومیزی
desktop U رومیزی
table cloth U رومیزی
table linen U رومیزی
tablecloths U رومیزی
tablecover U رومیزی
table instrument U وسیله رومیزی
table set U وسیله رومیزی
table telephone U تلفن رومیزی
bench micrometer U میکرومتر رومیزی
desk calculator U حسابگر رومیزی
desktop computer U کامپیوتر رومیزی
desktrop accessory U وسیله رومیزی
to d. the cloth U رومیزی را برداشتن
pine pong U تنیس رومیزی
desk accessory U لوازم رومیزی یا روزمره
bench tapping machine U ماشین مته رومیزی
bench stone U سنگ سمباده رومیزی
bench milling machine U ماشین فرز رومیزی
baize U نوعی فلانل رومیزی
apple desktop bus U گذر رومیزی اپل
desktop publishing program U برنامه نشریه رومیزی
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
tapis U پارچه منقوش پردهای یا رومیزی یا فرش
steak knife U کارد رومیزی دارای تیغه مضرس
desk checking U فرایند بررسی بوسیله دست مقابله رومیزی
penduline U اویخته
pensile U اویخته
pendent U اویخته
flappy U اویخته
overhung U اویخته
pendant U اویخته
pendants U اویخته
hung U اویخته
dropper U اویخته
droppers U اویخته
flapping U اویخته
suspended U اویخته
underhung U اویخته
poutingly U با لب اویخته
suspended ceiling U سقف اویخته
suspensed load U بار اویخته
punka U بادبزن اویخته
flap eared U اویخته گوش
cat walk U راه رو اویخته
chap fallen U لب ولوچه اویخته
pendulum U جسم اویخته
pendulums U جسم اویخته
down in the mouth U لب و لوچه اویخته
lappet U گوشت اویخته
beetles U اویخته شدن
pendentive dome U گنبد اویخته
flapped U اویخته وشل
flaps U اویخته وشل
beetle U اویخته شدن
flap U اویخته وشل
lobbing U گوشت یا پوست اویخته
lobbed U گوشت یا پوست اویخته
flap U قسمت اویخته هر شیئی
lob U گوشت یا پوست اویخته
penduline U دارای اشیان اویخته
dolman sleeve U استین گشاد و اویخته
flaccid U چروک شده اویخته
lobs U گوشت یا پوست اویخته
flews U قسمت اویخته لب بالای سگ
flapped U قسمت اویخته هر شیئی
lappet U لبه اویخته کلاه
lop eared U دارای گوش اویخته
lopeared U دارای گوشهای اویخته
thrum U ریشه یانخ اویخته
flaps U قسمت اویخته هر شیئی
truss U بدار اویخته شدن خرپا
trussed U بدار اویخته شدن خرپا
trusses U بدار اویخته شدن خرپا
trussing U بدار اویخته شدن خرپا
breasted transmitter U میکروفونی که به گردن اویخته میشود
pendulously U بطور اویخته یا تاب خور
dipping sonar U سونار اویخته از هواپیما یاهلیکوپتر
to poke one's head U با سرپایین اویخته راه رفتن
lobate U دارای غبغب یازائده اویخته
pensile birds U پرندگانی که اشیانه اویخته میسازند
lobated U دارای غبغب یازائده اویخته
desktop U ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
flap U برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flaps U برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flapped U برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
hanging U بدار زدن چیز اویخته شده
slouch hat U کلاه لبه پهن ولبه اویخته
dag U قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
valences U لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
mastiff U سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
valances U لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
valance U لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
pantaloon U پیر مرد عینکی شلوار اویخته دلقک
pinup girl U دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
mastiffs U سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
lugsail U بادبان چهارگوشی که بطوراریب به زورق یا قایق اویخته شود
giants stride U تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
environs U اطراف
parties U اطراف
from the four winds U از اطراف
milieux U اطراف
milieus U اطراف
milieu U اطراف
environments U اطراف
environment U اطراف
crosshead U وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
jackrabbit U نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
periderm U پوست اطراف
sides of the question U اطراف موضوع
pappus U کلاله اطراف گل
mess around <idiom> U دو رو اطراف بازیکردن
gravesides U اطراف قبر
edge zone U اطراف لبه
pericardium U اطراف قلب
ambient noise U صدای اطراف
go around <idiom> U به اطراف سفرکردن
graveside U اطراف قبر
architrave U گچبری اطراف در
vicinity U در حدود در اطراف
about U در اطراف نزدیک
wry U به اطراف چرخاندن
wryly U به اطراف چرخاندن
lobes U اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe U اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
to look a bout U اطراف کار را پاییدن
parties U متداعیین اطراف دعوی
barnyard U محوطهء اطراف انبار
atmosphere U فضای اطراف هرجسمی
seaward U اطراف دریا روبدریا
sea chest U مکندههای اطراف ناو
port U ریل اطراف ناو
barnyards U محوطهء اطراف انبار
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
look round U اطراف کار را دیدن
quayside U زمین اطراف بارانداز
atmospheres U فضای اطراف هرجسمی
black eyes U سیاهی اطراف چشم
black eye U سیاهی اطراف چشم
sabretache U خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
areola U محوطهء کوچک اطراف چیزی
whisker U موی اطراف گونه وچانه
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
snaking U تورگیری اطراف توپ ناو
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
paraselene U روشنایی اطراف هاله ماه
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
whiskery U موی اطراف گونه وچانه
periosteal U واقع در اطراف ضریع استخوان
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
greater U شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> U بادقت مراقب اطراف بودن
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
balteus U [نواری در اطراف بالشتک قوسی]
safe distance U مسافت امن اطراف مین
vibrissa U سبیل وموی اطراف دهان حیوان
maul U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
burg U حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
cross pointing U ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
ambiance U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
cimbia U [نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
ambience U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
peristyle U ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
thistledown U پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
mauled U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
albumen U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
mauls U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
plaster casts U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
aureola U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
mauling U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
plaster cast U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
aureole U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
albumens U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
ambient U متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
publish U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
to be wary of saying something U در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
gipsy bonnet U کلاه زنانه که اطراف ان برگههای پهن دارد
splinter screen U پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
primary cluster U تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
to send things flying U [بخاطر ضربه] به اطراف در هوا پراکنده شدن
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
Gibbs surround U [معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
aerodynamic shape U شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
fluffs U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffing U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffed U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com