English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
organisations U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organization U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organizations U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rates U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
make room for someone or something <idiom> U برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
permutations U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
permutation U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
quality U ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
qualities U ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
organizational U مربوط به روشی که چیزی مرتب شده است
filing U 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
formats U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
format U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchanged U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
merge sorting algorithm U الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
to stop somebody or something U کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
extension U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
sorts U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
to portray somebody [something] U نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن]
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
justifications U مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justification U مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
semi processed data U داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
marshal U مرتب کردن
graduate U مرتب کردن
regularized U مرتب کردن
to put to rights U مرتب کردن
fix up U مرتب کردن
marshals U مرتب کردن
clean U مرتب کردن
cleaned U مرتب کردن
collocate U مرتب کردن
marshaling U مرتب کردن
set in order U مرتب کردن
marshalled U مرتب کردن
regularizing U مرتب کردن
regularizes U مرتب کردن
straighten up <idiom> U مرتب کردن
cleanest U مرتب کردن
tidies U مرتب کردن
arranged U مرتب کردن
arrange U مرتب کردن
tidiest U مرتب کردن
tidy U مرتب کردن
tidying U مرتب کردن
collocated U مرتب کردن
collocating U مرتب کردن
regularised U مرتب کردن
regularises U مرتب کردن
tidier U مرتب کردن
tidied U مرتب کردن
cleans U مرتب کردن
marshaled U مرتب کردن
to cleanvp U مرتب کردن
collocates U مرتب کردن
regularize U مرتب کردن
arranging U مرتب کردن
order U مرتب کردن
arranges U مرتب کردن
regularising U مرتب کردن
clear up U مرتب کردن
collating U مرتب کردن
lineup U مرتب کردن
put straight U مرتب کردن
to map out U مرتب کردن
graduating U مرتب کردن
concerts U مرتب کردن
collates U مرتب کردن
concert U مرتب کردن
collated U مرتب کردن
collate U مرتب کردن
draw up U مرتب کردن
graduates U مرتب کردن
lay hands upon something U جای چیزی را معلوم کردن چیزی را پیدا کردن
to see something as something [ to construe something to be something] U چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن]
to regard something as something U چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن]
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
insertion sorting algorithm U الگوریتم مرتب کردن
setting up U نهادن مرتب کردن
internal sort U مرتب کردن درونی
data processing U مرتب کردن داده ها
selection sort U مرتب کردن گزینشی
tree sort U مرتب کردن درختی
to fix up U مرتب کردن جادادن
ripple sort U مرتب کردن موجی
quicksort U مرتب کردن سریع
shipshape U مرتب کردن منظم
pick up <idiom> U تمیز ،مرتب کردن
squares U مرتب کردن کلاه
redd U مرتب کردن رهاساختن
set U نهادن مرتب کردن
reorder U دوباره مرتب کردن
block sort U مرتب کردن بلاکی
squaring U مرتب کردن کلاه
bubble sort U مرتب کردن حبابی
distributive sort U مرتب کردن توزیعی
oscillating sort U مرتب کردن نوسانی
collating sort U مرتب کردن داده
squared U مرتب کردن کلاه
sets U نهادن مرتب کردن
square U مرتب کردن کلاه
to depict somebody or something [as something] U کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
sequences U به ترتیب مرتب کردن دنباله
radix sorting algorithm U الگوریتم مرتب کردن مبنایی
sequence U به ترتیب مرتب کردن دنباله
multipass sort U مرتب کردن چند گذری
polyphase sort U مرتب کردن چند فازی
juxtaposition U مرتب کردن موضوعات در کنار هم
multireel sorting U مرتب کردن چند حلقهای
multifile sorting U مرتب کردن چند فایلی
sorting network U شبکه مرتب کردن داده ها
collection U و مرتب کردن در پایگاه داده
collections U و مرتب کردن در پایگاه داده
exchange sorting algorithm U مرتب کردن به روش حبابی
clear the decks <idiom> U همه جارا مرتب کردن
To do up the room. U اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
correction U صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
covets U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
selectively U مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
adjust U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjusts U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
organizing U مرتب کردن ارایش دادن موضع
alphameric U مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
organises U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising U مرتب کردن ارایش دادن موضع
scheduling U مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
quicksort U روش مرتب کردن سریع فایل
selective U مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
organize U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes U مرتب کردن ارایش دادن موضع
adjusting U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
think nothing of something <idiom> U فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
alphasort U مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
job U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
drum sorting U مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
filing system U روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
jobs U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
rectified U درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
sleep on it <idiom> U به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن
rectifies U درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectify U درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
see about (something) <idiom> U دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
to give up [to waste] something U ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
pass U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passed U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passes U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
chronologize U بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
clock U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
justifies U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
digital sorting U روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
format U تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
formats U تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
clocks U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
justifying U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justify U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
serialized U مرتب کردن سریال کردن
straighten U درست کردن مرتب کردن
serializing U مرتب کردن سریال کردن
serializes U مرتب کردن سریال کردن
serialises U مرتب کردن سریال کردن
serialize U مرتب کردن سریال کردن
dispose U مرتب کردن مستعد کردن
straightened U درست کردن مرتب کردن
range U مرتب کردن میزان کردن
ranged U مرتب کردن میزان کردن
straightens U درست کردن مرتب کردن
straightening U درست کردن مرتب کردن
serialised U مرتب کردن سریال کردن
serialising U مرتب کردن سریال کردن
ranges U مرتب کردن میزان کردن
sorted U مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sorts U مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
internal sort U مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
mercury delay line U روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
sort U مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com