Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dialectic
U
روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
two way telephone equipment
U
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
socrates
U
سقراط
xanthippe
U
زن سقراط
xantippe
U
زن سقراط
socratic
U
پیرو حکمت سقراط
maieutic
U
وابسته به روش اموزشی سقراط
Bijection
U
نگاشت یک به یک یا نظیر به نظیر
machine based
U
مبتنی بر ماشین
democratic
U
مبتنی بر دمکراسی
colloquium
U
مکالمه
colloquia
U
مکالمه
parle
U
مکالمه
parlance
U
مکالمه
palaver
U
مکالمه
market directed economy
U
اقتصاد مبتنی بر بازار
tortious
U
مبتنی بر تعدی و تفریط
computer based training
U
تربیت مبتنی بر کامپیوتر
character based program
U
برنامه مبتنی بر کاراکتر
parley
U
مکالمه کردن
crosstalk
U
مکالمه متقابل
conversations
U
مکالمه محاوره
radiotelephony
U
مکالمه با بی سیم
conversation
U
مکالمه محاوره
parleys
U
مکالمه کردن
through call
U
مکالمه مستقیم
telephone conversation
U
مکالمه تلفنی
sign language
U
مکالمه با اشاره
dialogist
U
مکالمه نویس
parleyed
U
مکالمه کردن
frequency of calls
U
تراکم مکالمه
parleying
U
مکالمه کردن
sign languages
U
مکالمه با اشاره
duplex telephony
U
مکالمه تلفنی دو طرفه
telephone modal distance
U
مسافت مکالمه تلفنی
emergency call
U
خبر یا مکالمه اضطراری
chargeable call
U
مکالمه قابل پرداخت
international call
U
مکالمه بین المللی
radiotelephony
U
مکالمه رادیو تلفنی
push to talk
U
کلید مکالمه تلفنی
radio dicipline
U
انضباط مکالمه بی سیم
hypostyle
U
دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
debating
U
مباحثه
arguments
U
مباحثه
argument
U
مباحثه
debated
U
مباحثه
disputation
U
مباحثه
disputations
U
مباحثه
debate
U
مباحثه
contretemps
U
مباحثه
halsie
U
مباحثه
agument
U
مباحثه
discourse
U
مباحثه
contention
U
مباحثه
contentions
U
مباحثه
controversies
U
مباحثه
controversy
U
مباحثه
discussions
U
مباحثه
discussion
U
مباحثه
discourses
U
مباحثه
debates
U
مباحثه
fixed time call
U
مکالمه در زمان معین و ثابت
trunk calls
U
مکالمه مشترکین از طریق ترانک
trunk call
U
مکالمه مشترکین از طریق ترانک
uncommunicative
U
بی علاقه به مکالمه و تبادل فکر و خبر
speaking tube
U
لوله مخصوص مکالمه بین دواتاق
ring off
U
قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
controvertist
U
اهل مباحثه
dabate
U
مباحثه کردن
dabate
U
مباحثه بحث
discuss
U
مباحثه کردن
debate
U
مباحثه کردن
controversially
U
ازراه مباحثه
dissert
U
مباحثه کردن
controvertible
U
قابل مباحثه
climb-down
U
مباحثه-جدل
eristic
U
اهل مباحثه
controversialist
U
اهل مباحثه
good manners
U
نیک روشی
judge made law
U
نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
unparalleled
U
بی نظیر
tallying
U
نظیر
tallies
U
نظیر
unbeatable
U
بی نظیر
tally
U
نظیر
analog
U
نظیر
analogue
U
نظیر
corresponding
U
نظیر به نظیر
nonpareil
U
بی نظیر
exemplar
U
نظیر
exemplars
U
نظیر
tallied
U
نظیر
analogues
U
نظیر
match
U
نظیر
makes
U
نظیر
make
U
نظیر
inimitable
U
بی نظیر
unprecedented
U
بی نظیر
homolog
U
نظیر
homologue
U
نظیر
inapproachable
U
بی نظیر
matches
U
نظیر
one of a kind
<adj.>
U
بی نظیر
correlative
U
نظیر
unequaled
U
بی نظیر
unexampled
U
بی نظیر
unrivaled
U
بی نظیر
world beater
U
بی نظیر
comparable
U
نظیر
synoptic
U
هم نظیر
incomparable
U
بی نظیر
unprecedentedly
U
بی نظیر
procedure word
U
کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
interphone
U
سیستم تلفن یا مکالمه داخلی یک جنگ افزار
I'm putting you through now.
U
شما را الان وصل میکنم.
[در مکالمه تلفنی]
duplex operation
U
کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
debate
U
مناقشه مباحثه کردن
contested
U
مباحثه وجدل کردن
debated
U
مناقشه مباحثه کردن
disputant
U
اهل مباحثه جدلی
contests
U
مباحثه وجدل کردن
debating
U
مناقشه مباحثه کردن
contest
U
مباحثه وجدل کردن
incontrovertible
U
بدون مباحثه مسلم
debates
U
مناقشه مباحثه کردن
contesting
U
مباحثه وجدل کردن
pan germanism
U
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
nonoverlap processing
U
روشی که به وسیله ان خواندن
ensample
U
مانند نظیر
rivals
U
نظیر شبیه
mesterpiece
U
کار بی نظیر
nonesuch
U
چیز بی نظیر
rival
U
نظیر شبیه
rivaled
U
نظیر شبیه
likes
U
نظیر بودن
liked
U
نظیر همانند
liked
U
نظیر بودن
like
U
نظیر همانند
like
U
نظیر بودن
rivalling
U
نظیر شبیه
rivalled
U
نظیر شبیه
without a rival
U
بی مانند بی نظیر
uniquely
U
بیمانند بی نظیر
unique
U
بیمانند بی نظیر
rivaling
U
نظیر شبیه
without parallel
U
بی مانند بی نظیر
likes
U
نظیر همانند
unrivalled
U
بی مانند بی نظیر
without example
U
بی مانند بی نظیر
without comparison
U
بی مانند بی نظیر
interrogator responder
U
دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
gag rule
U
قانون منع مباحثه و منافره
dialectic materialism
U
دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
the way of doing something
U
به روشی کاری را انجام دادن
paralleling
U
نظیر مطابق بودن با
parallel
U
نظیر مطابق بودن با
parallelled
U
نظیر مطابق بودن با
parallelling
U
نظیر مطابق بودن با
symmetry
U
مراعات نظیر تشابه
parallels
U
نظیر مطابق بودن با
paralleled
U
نظیر مطابق بودن با
It is unque . It is matchless.
U
بی لنگه است (بی نظیر )
Their eyes met.
U
آنها به هم زل زدند.
[همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
discussant
U
کسی که در مباحثه و منافره شرکت دارد
predicating
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicate
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicates
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicated
U
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
minimax
U
روشی برای کم کردن خطاهای یک فرایند
unidirectional soldification
U
روشی برای رسیدن به موادتک بلوری
suction lift
U
ارتفاع نظیر مکش در پمپ
She is a nonpareil in poetry
U
او
[زن]
در هنر شاعری بی نظیر است.
correlative
U
بهم پیوسته جفت نظیر
objectivism
U
روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
graphics
U
روشی که داده شرح تصویر ذخیره میشود
to try something completely new
<idiom>
U
چیزی
[روشی ]
کاملا متفاوت امتحان کردن
papered
U
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papering
U
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
paper
U
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
padding
U
روشی برای پرکردن بلوکی از اطلاعات باکاراکترها
dry plasma etching
U
روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
organizational
U
مربوط به روشی که چیزی مرتب شده است
papers
U
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
deep cycling
U
روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
addressing
U
روشی که بخشی از حافظه مکان دهی میشود
uniue
U
بی مانند بی نظیر یکتا یگانه فرد
ergotism
U
مرض قارچی برخی گیاهان دراثرسگاله مباحثه منطقی
imperialism
U
سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
forward chaining
U
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
fractional reserve banking
U
روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
alpha beta technique
U
روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
piloted
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
imperialism
U
استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
pilots
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
isolationism
U
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
pilot
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
pluralism
U
عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
p code
U
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
cut
U
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
cuts
U
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
clocking
U
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com