English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
basic partitioned access method U روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bpam U Access Partitioned Basicروش دستیابی جزء بندی شده اساسی ethod
basic sequential access method U روش دستیابی ترتیبی اساسی
basic direct access method U روش دستیابی مستقیم اساسی
basic telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
basic indexed sequential acess method U روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
bsam U Access Sequential Basicروش دستیابی ترتیبی اساسی ethod
btam U BasicTelecommunicationsAccess روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی ethod
bdam U Access Direct Basic روش دستیابی مستقیم اساسی ethod
queued access methode U روش دستیابی صف بندی شده
queued sequential access method U روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده
queued indexed sequential access method U روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
qsam U Access QueuedSequential روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده ethod
divisions U قسمت دسته بندی
partitioning U قسمت بندی کردن
division U قسمت دسته بندی
advisory lock U قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
benthic division U قسمت بندی لایههای دریا
qisam U Access IndexedSequential Queued روش دستیابی ترتیبی اندیس دارصف بندی شده ethod
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
general store U فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
ground state U نیروی اساسی حالت اساسی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
overstorey U [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerestory [ey] U [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerastory [ey] U [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
pratitioned data set U مجموعه دادههای جزء بندی شده یا قسمت شده
instantaneous access U زمان دستیابی کوتاه به رسانه با دستیابی تصادفی
ram U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rams U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
thinnest U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
isam U Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
random access memory U حافظه با دستیابی تصادفی حافظه دستیابی مستقیم
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
nets U اساسی
radicals U اساسی
material U اساسی
radical U اساسی
basics U اساسی
materials U اساسی
earthshaking U اساسی
pivotal U اساسی
fundametal U اساسی
unsubstantial U بی اساسی
groundlessness U بی اساسی
hypostatic U اساسی
key projects U اساسی
cardinals U اساسی
cardinal U اساسی
capital U اساسی
ground U اساسی
rudimental U اساسی
basal U اساسی
meatiest U اساسی
essentials U اساسی
essential U اساسی
Hon U اساسی
vital <adj.> U اساسی
meaty U اساسی
fundamental U اساسی
constitutional U اساسی
meatier U اساسی
essential <adj.> U اساسی
quintessential <adj.> U اساسی
major <adj.> U اساسی
functional U اساسی
basic U اساسی
substantial U اساسی
basilar U اساسی
organic U اساسی
nett U اساسی
On what basis (ground) U بر چه اساسی ؟
net U اساسی
substantive [essential] <adj.> U اساسی
rationale U علت اساسی
brass tacks U مسایل اساسی
radicals U ریشگی اساسی
radical U طرفداراصلاحات اساسی
radicals U طرفداراصلاحات اساسی
reformation U اصلاح اساسی
volatile oil U روغن اساسی
purview U مواد اساسی
constitution U قانون اساسی
fundamental rules U قواعدیاقوانین اساسی
functional distribution U توزیع اساسی
basic surplus U مازاد اساسی
basic variable U متغیر اساسی
basically U بطور اساسی
essential oil U روغن اساسی
constitutional law U حقوق اساسی
constitutional low U قانون اساسی
basic linkage U پیوند اساسی
basic deficit U کسری اساسی
constitutions U قانون اساسی
over haul U تعمیر اساسی
ground plans U طرح اساسی
vital U واجب اساسی
ground plan U طرح اساسی
base repair U تعمیر اساسی
unsubstantiality U بی اساسی بی اهمیتی
basic U مقدماتی اساسی
strategic variables U متغیرهای اساسی
rite U فرمان اساسی
basics U مقدماتی اساسی
to let the saw dust out of U پوچی یا بی اساسی
substantiality U حالت اساسی
basics U اساسی مقدماتی
spine wall U دیوار اساسی
basic U اساسی مقدماتی
radical U ریشگی اساسی
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
constitution U مشروطیت قانون اساسی
revolutionize U تغییرات اساسی دادن
revolutionising U تغییرات اساسی دادن
revolutionized U تغییرات اساسی دادن
conditions of sale U شرایط اساسی معامله
revolutionizes U تغییرات اساسی دادن
revolutionizing U تغییرات اساسی دادن
radical U طرفدار اصلاحات اساسی
constitutionality U مطابقت با قانون اساسی
constitutional U مطابق قانون اساسی
essential fatty acids U اسیدهای چرب اساسی
organic U اندام دار اساسی
revolutionises U تغییرات اساسی دادن
revolutionised U تغییرات اساسی دادن
constitutions U مشروطیت قانون اساسی
punch-lines U جمله اساسی واصلی
punch-line U جمله اساسی واصلی
punch line U جمله اساسی واصلی
primordial U عنصر نخستین اساسی
nonbasic variable U متغیر غیر اساسی
A fundamental (slight) difference. U اختلاف اساسی ( جزئی )
Fundamental ( radical) changes. U تغییرات اساسی وعمده
nonessential goods U کالاهای غیر اساسی
myosin U پروتئین اساسی عضله
supplementalary constitution law U متمم قانون اساسی
radicals U طرفدار اصلاحات اساسی
fundamental U اصولی مقدماتی اساسی
unconstitutionality U مغایرت با قانون اساسی
field theory U نظریه اساسی میدان
bill of rights U قانون اساسی امریکا
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording U جمله بندی کلمه بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
federal constitution U قانون اساسی دولت متحده
reforms U اصلاح اساسی کردن یا شدن
We must find a basic solution. U باید یک فکر اساسی کرد
stapled U اساسی مرکز بازرگانی عمده
the essential [inherent] [intrinsic] task U کار مهم و ضروری [یا اساسی]
reform U اصلاح اساسی کردن یا شدن
bdos U سیستم عامل اساسی دیسک
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com