English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (575 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
basic telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
btam U BasicTelecommunicationsAccess روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی ethod
Other Matches
tcam U TelecommunicationsAccessروش دستیابی ارتباطات دورethod
telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
basic sequential access method U روش دستیابی ترتیبی اساسی
basic direct access method U روش دستیابی مستقیم اساسی
basic partitioned access method U روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
basic indexed sequential acess method U روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
bsam U Access Sequential Basicروش دستیابی ترتیبی اساسی ethod
bdam U Access Direct Basic روش دستیابی مستقیم اساسی ethod
bpam U Access Partitioned Basicروش دستیابی جزء بندی شده اساسی ethod
voice grade channel U ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
ground state U نیروی اساسی حالت اساسی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
instantaneous access U زمان دستیابی کوتاه به رسانه با دستیابی تصادفی
ram U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rams U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
thin U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
isam U Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
random access memory U حافظه با دستیابی تصادفی حافظه دستیابی مستقیم
comms U ارتباطات
communications U ارتباطات
telecommunication U ارتباطات
communication U ارتباطات
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
voice communications U ارتباطات صوتی
communication U ارتباطات مواصلات
telecommunication traffic U ترافیک ارتباطات
telecommunication tower U برج ارتباطات
telecommunication installation U تاسیسات ارتباطات
signal communications U ارتباطات مخابراتی
telecommunication network U پبکه ارتباطات
telecommunication engineer U مهندس ارتباطات
telecommunication technique U تکنیک ارتباطات
avionics U ارتباطات هوایی
avionics U ارتباطات فضایی
agency of communications U شعبه ارتباطات
communication chief U رئیس ارتباطات
communications program U برنامه ارتباطات
communications protocol U پروتکل ارتباطات
comunications parameters U پارامترهای ارتباطات
optical communications U ارتباطات نوری
digital communications U ارتباطات دیجیتالی
electrical communications U ارتباطات الکترونیکی
communication theory U نظریه ارتباطات
telecommunications U ارتباطات از دور
communications U خطوط مواصلاتی ارتباطات
telecommunication U ارتباطات از راه دور
logic U مراحل و تصمیمات و ارتباطات
binary synchronous communication U ارتباطات همزمان دودویی
communications controller U کنترل کننده ارتباطات
telecommunications U ارتباطات راه دور
data communications equipment U تجهیزات ارتباطات داده ها
main center office U مرکز اصلی ارتباطات
data communications processor U پردازنده ارتباطات داده ها
data communication system U سیستم ارتباطات داده
dce U CommunicationsEquipment Dataتجهیزات ارتباطات داده
logical U مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
telecommunications specialist U متخصص ارتباطات راه دور
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
telemedicine U استفاده از ارتباطات راه دور
adccp U پروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات داده
combined communication board U هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
tariffs U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariff U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
advanced U Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
micro U طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
micros U طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
microcomputer U طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
hypostatic U اساسی
groundlessness U بی اساسی
functional U اساسی
basic U اساسی
pivotal U اساسی
key projects U اساسی
On what basis (ground) U بر چه اساسی ؟
fundametal U اساسی
basal U اساسی
earthshaking U اساسی
essentials U اساسی
nets U اساسی
essential U اساسی
cardinals U اساسی
cardinal U اساسی
net U اساسی
basics U اساسی
Hon U اساسی
organic U اساسی
capital U اساسی
constitutional U اساسی
ground U اساسی
nett U اساسی
material U اساسی
vital <adj.> U اساسی
meaty U اساسی
rudimental U اساسی
essential <adj.> U اساسی
radical U اساسی
substantive [essential] <adj.> U اساسی
meatier U اساسی
quintessential <adj.> U اساسی
unsubstantial U بی اساسی
fundamental U اساسی
radicals U اساسی
materials U اساسی
substantial U اساسی
meatiest U اساسی
basilar U اساسی
major <adj.> U اساسی
framework U صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
frameworks U صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
fcc U CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات
ack U علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
EDAC U سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
office of the future U ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
Ergonomics U [مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
vital U واجب اساسی
base repair U تعمیر اساسی
basic U اساسی مقدماتی
ground plans U طرح اساسی
basic deficit U کسری اساسی
rite U فرمان اساسی
basic U مقدماتی اساسی
basic linkage U پیوند اساسی
ground plan U طرح اساسی
constitutional law U حقوق اساسی
basics U اساسی مقدماتی
basic surplus U مازاد اساسی
constitutional low U قانون اساسی
basic variable U متغیر اساسی
to let the saw dust out of U پوچی یا بی اساسی
constitutions U قانون اساسی
constitution U قانون اساسی
unsubstantiality U بی اساسی بی اهمیتی
over haul U تعمیر اساسی
purview U مواد اساسی
reformation U اصلاح اساسی
radical U ریشگی اساسی
brass tacks U مسایل اساسی
rationale U علت اساسی
radicals U ریشگی اساسی
radicals U طرفداراصلاحات اساسی
radical U طرفداراصلاحات اساسی
spine wall U دیوار اساسی
strategic variables U متغیرهای اساسی
basics U مقدماتی اساسی
volatile oil U روغن اساسی
basically U بطور اساسی
functional distribution U توزیع اساسی
substantiality U حالت اساسی
essential oil U روغن اساسی
fundamental rules U قواعدیاقوانین اساسی
chart U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
Manchester coding U روش کدگذاری داده و سیگنالهای زمانی که در ارتباطات به کار می رود
charts U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
transborder U ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند
integral controller U واحد ارتباطات که درون یک کامپیوتر قرار داده شده است
constitutional U مطابق قانون اساسی
constitution U مشروطیت قانون اساسی
punch-line U جمله اساسی واصلی
primordial U عنصر نخستین اساسی
punch-lines U جمله اساسی واصلی
punch line U جمله اساسی واصلی
revolutionize U تغییرات اساسی دادن
revolutionising U تغییرات اساسی دادن
revolutionises U تغییرات اساسی دادن
constitutions U مشروطیت قانون اساسی
revolutionizing U تغییرات اساسی دادن
revolutionizes U تغییرات اساسی دادن
revolutionised U تغییرات اساسی دادن
revolutionized U تغییرات اساسی دادن
fundamental U اصولی مقدماتی اساسی
bill of rights U قانون اساسی امریکا
organic U اندام دار اساسی
essential fatty acids U اسیدهای چرب اساسی
field theory U نظریه اساسی میدان
radicals U طرفدار اصلاحات اساسی
Fundamental ( radical) changes. U تغییرات اساسی وعمده
A fundamental (slight) difference. U اختلاف اساسی ( جزئی )
constitutionality U مطابقت با قانون اساسی
conditions of sale U شرایط اساسی معامله
unconstitutionality U مغایرت با قانون اساسی
nonbasic variable U متغیر غیر اساسی
myosin U پروتئین اساسی عضله
supplementalary constitution law U متمم قانون اساسی
nonessential goods U کالاهای غیر اساسی
radical U طرفدار اصلاحات اساسی
pact U نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pacts U نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
basics U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
ccitt v. U در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com