Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
homing
U
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
broadcasting station
U
ایستگاه رادیویی فرستنده
radar tracking
U
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
blips
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
trapping
U
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint
U
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
radio interference
U
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
railing
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
conical scanning
U
ردیابی امواج به طورمخروطی
radar trapping
U
اختلال پیدا کردن رادار
tracking stations
U
ایستگاه ردیابی
tracking station
U
ایستگاه ردیابی
radar return
U
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
transmitter
U
فرستنده رادیویی
transmitters
U
فرستنده رادیویی
radio waves
U
امواج رادیویی
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
sweep jamming
U
امواج سیار پارازیت رادیویی
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
back scattering
U
توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering
U
پخش معکوس امواج رادیویی
station break
U
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
maintain watch
U
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
echoes
U
برگشت امواج رادار
echoed
U
برگشت امواج رادار
echo
U
برگشت امواج رادار
echoing
U
برگشت امواج رادار
broadcast station
U
ایستگاه فرستنده
doppler effect
U
اثر برگشت امواج روی فرستنده
omnidirectional
U
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
beacons
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
influence mine
U
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
beacon
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beam width
U
عرض ستون امواج رادار
surface reverbration
U
امواج برگشتی سطحی رادار
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
altitude delay
U
افت ارتفاع امواج رادار
radio call sign
U
معرف ایستگاه رادیویی
high power radio station
U
ایستگاه رادیویی بزرگ
coastal refraction
U
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
sea return
U
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
vor
U
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
low frequency
U
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
radio range station
U
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
high frequency radio station
U
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
terrain return
U
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
influence sweep
U
پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
screening elevation
U
زاویه تراز مانع ایستگاه رادار
radio range
U
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
check port/starboard
U
جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
asdic
U
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
manipulative deception
U
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
homing adaptor
U
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
hunting
U
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
beacon double
U
اسم رمز برای انتخاب روش تعقیب هدف با استفاده از دونوع موج رادار
CB
U
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
consol
U
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
modulation
U
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
homing guidance
U
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
modulating
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
decca
U
سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
radio position finding
U
روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
aided tracking
U
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
infrared line scan
U
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
clatter
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
traced
U
ردیابی کردن رد پا
traces
U
ردیابی کردن
traced
U
ردیابی کردن
plots
U
ردیابی کردن
track
U
ردیابی کردن
tracked
U
ردیابی کردن
tracks
U
ردیابی کردن
trace
U
ردیابی کردن رد پا
trace
U
ردیابی کردن
plotted
U
ردیابی کردن
plot
U
ردیابی کردن
traces
U
ردیابی کردن رد پا
radar comouflage
U
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
cone of silence
U
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
confusion reflector
U
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
gadgets
U
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadget
U
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
pursuits
U
تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
pursuit
U
تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
radar scan
U
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
primary
U
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
imethod
U
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
neutralize track
U
هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
relateral tell
U
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up
U
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
string
U
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
aeronautical station
U
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
emission control
U
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
witch-hunt
U
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunts
U
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch hunt
U
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
transponder
U
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
signalling
U
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
directional radar prediction
U
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
radar prediction
U
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
radiotelegraph
U
تلگراف رادیویی کردن
radiotelegraphic
U
تلگراف رادیویی کردن
radiological monitoring
U
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
crystal ball
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal balls
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
emission
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emissions
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
demodulate
U
از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
vocoder
U
وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
elevation tracking
U
دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
pursuing
U
تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursue
U
تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursues
U
تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursued
U
تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
sues
U
تعقیب کردن
practises
U
تعقیب کردن
suing
U
تعقیب کردن
to follow up
U
تعقیب کردن
traced
U
تعقیب کردن
sued
U
تعقیب کردن
sue
U
تعقیب کردن
traces
U
تعقیب کردن
prosecuting
U
تعقیب کردن
prosecutes
U
تعقیب کردن
track
U
تعقیب کردن
tracked
U
تعقیب کردن
chive
U
تعقیب کردن
ensue
U
تعقیب کردن
chivvies
U
تعقیب کردن
chivvied
U
تعقیب کردن
follow up
U
تعقیب کردن
chivies
U
تعقیب کردن
tails
U
تعقیب کردن
chivied
U
تعقیب کردن
tailed
U
تعقیب کردن
chivvy
U
تعقیب کردن
chivvying
U
تعقیب کردن
tracks
U
تعقیب کردن
trace
U
تعقیب کردن
chivying
U
تعقیب کردن
chace
U
تعقیب کردن
ensues
U
تعقیب کردن
ensued
U
تعقیب کردن
tail
U
تعقیب کردن
pursued
U
تعقیب کردن
chased
U
تعقیب کردن
chase
U
تعقیب کردن
lay fast by the heels
U
تعقیب کردن
lay by the heels
U
تعقیب کردن
pursue
U
تعقیب کردن
practicing
U
تعقیب کردن
practising
U
تعقیب کردن
chases
U
تعقیب کردن
chasing
U
تعقیب کردن
prosecute
U
تعقیب کردن
practise
U
تعقیب کردن
prosecuted
U
تعقیب کردن
pursues
U
تعقیب کردن
pursuing
U
تعقیب کردن
image degradation
U
کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
clocking
U
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
sued
U
تعقیب قانونی کردن
sue
U
تعقیب قانونی کردن
indicts
U
تعقیب قانونی کردن
follow
U
تعقیب کردن فهمیدن
tracked
U
تعقیب مسیر کردن
indicting
U
تعقیب قانونی کردن
indicted
U
تعقیب قانونی کردن
tracks
U
تعقیب مسیر کردن
followed
U
تعقیب کردن فهمیدن
track
U
تعقیب مسیر کردن
indict
U
تعقیب قانونی کردن
sues
U
تعقیب قانونی کردن
prosecutes
U
تعقیب قانونی کردن
litigate
U
تعقیب قانونی کردن
litigated
U
تعقیب قانونی کردن
litigates
U
تعقیب قانونی کردن
follows
U
تعقیب کردن فهمیدن
litigating
U
تعقیب قانونی کردن
suing
U
تعقیب قانونی کردن
prosecute
U
تعقیب قانونی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com