Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bulk load method
U
روش استفاده از بارگیری قوال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
preload loading
U
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
unit loading
U
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
wet storage
U
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
back haul
U
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
combat loading
U
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
endurance loading
U
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
embarkation order
U
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
massive
U
قوال
massively
U
قوال
bulk cargo
U
بار قوال
blockload
U
بار قوال
bulk stock
U
ذخایر قوال
bulk petroleum products
U
فراوردههای نفتی قوال
bulk supply
U
اماد به طور قوال
block storing
U
انبار کردن بارهای قوال
net storage
U
انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
bulk stock
U
ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
bulk petroleum
U
سوخت قوال مخازنی که بیش از 55 گالن فرفیت دارند
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit
U
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
block shipment
U
ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
burdening
U
بارگیری
well deck
U
پل بارگیری
loading bridge
U
پل بارگیری
charging
U
بارگیری
loading
U
بارگیری
material handling bridge
U
پل بارگیری
shipping
U
بارگیری
stowage
U
بارگیری
vertical
U
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacities
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
bitmap
U
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
loading point
U
نقطه بارگیری
loading table
U
جدول بارگیری
loading scale
U
مقیاس بارگیری
load factor
U
ضریب بارگیری
loading time
U
زمان بارگیری
line charging current
U
جریان بارگیری خط
line charging capacity
U
فرفیت بارگیری خط
loading
U
فرفیت بارگیری
magnetic loading
U
بارگیری مغناطیسی
loading site
U
محل بارگیری
bulk loading
U
بارگیری در مخازن
loading station
U
ایستگاه بارگیری
roll-on/roll-off
U
بارگیری- تخلیه
load lines
U
علایم بارگیری
cargo net
U
تور بارگیری
carburizing pot
U
فرف بارگیری
loading facilities
U
وسایل بارگیری
loading rack
U
سکوی بارگیری
loading diagram
U
دیاگرام بارگیری
loading chart
U
جدول بارگیری
loading site
U
سکوی بارگیری
loading bucket
U
سطل بارگیری
embarkation area
U
محوطه بارگیری
loading apron
U
نوار بارگیری
loads
U
فرفیت بارگیری
on berth
U
ناوحاضربه بارگیری
loads
U
بارگیری کردن
roll on/roll off
U
بارگیری- تخلیه
stows
U
بارگیری کردن
pick up and delivery
U
بارگیری و تحویل
frequency loading
U
بارگیری فرکانسی
bucket charging
U
بارگیری با سطل
commercial loading
U
بارگیری تجارتی
well deck
U
عرشه بارگیری
charging crane
U
جرثقیل بارگیری
apron
U
محوطه بارگیری
aprons
U
محوطه بارگیری
stowed
U
بارگیری کردن
stow
U
بارگیری کردن
deadweight
U
تناژ بارگیری
download
U
بارگیری پایین
stowage
U
بارگیری و باراندازی
accumulator charge
U
بارگیری اکومولاتور
ammunition loading line
U
خط بارگیری مهمات
embarkation table
U
جدول بارگیری
charging car
U
واگن بارگیری
charging wharf
U
اسکله بارگیری
pallete
U
کفه بارگیری
pack saddle
U
زین بارگیری
Loading and unloading.
U
بارگیری وتخلیه
load
U
بارگیری مهمات
load
U
بارگیری کردن
load
U
فرفیت بارگیری
loads
U
بارگیری مهمات
plimsol mark
U
مارک بارگیری
pallet
U
کفه بارگیری
pre loading
U
بارگیری اولیه
charging berth
U
اسکله بارگیری
laden
U
بارگیری شده
point of loading
U
نقطه بارگیری
quays
U
سکوی بارگیری
quay
U
سکوی بارگیری
plimsol mark
U
علایم بارگیری
pallets
U
کفه بارگیری
stowing
U
بارگیری کردن
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
band
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
actual obligated space
U
محل یا جا در بارگیری دریایی
stevedore
U
متصدی بارگیری و تخلیه
loading chart
U
طرح بارگیری هواپیما
cargo plan
U
طرح بارگیری ناو
shiping agent
U
کارگزار بارگیری کشتی
bulk load method
U
روش بارگیری با بارقوال
bulk loading
U
بارگیری مخزن به طور یک جا
stevedoring charges
U
هزینههای بارگیری وباراندازی
staging unit
U
یکان بارگیری کننده
embarkation table
U
جدول قابلیت بارگیری
cargo port
U
دریچه بارگیری ناو
charge and discharge
U
محل بارگیری و باراندازی
tactical loading
U
بارگیری رزمی یا جنگی
loading
U
بارگیری مهمات درهواپیما
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
stevedores
U
بارگیری وباراندازی کردن
horizontal loading
U
بارگیری افقی کشتیها
charging side
U
محل بارگیری کوره
loading list
U
لیست بارگیری خودرو
loading space
U
فضای قابل بارگیری
stevedores
U
متصدی بارگیری و تخلیه
ingot charging crane
U
جراثقال بارگیری شمش
initial program load
U
بارگیری برنامه اغازی
loading plan
U
طرح بارگیری خودرو
stevedore
U
بارگیری وباراندازی کردن
ieee
U
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
duplexes
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
joint tenants
U
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
exerciser
U
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
common use
U
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
base loading
U
بارگیری انجام شده در پایگاه
stevedores
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
despatch money
U
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
fio
U
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
stevedore
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
railway end
U
پل سکوی بارگیری راه اهن
bridge plate
U
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
roll on roll off
U
روش بارگیری مستقیم ناو
reloadable control storage
U
انباره با کنترل بارگیری مجدد
free in and out
U
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
stevedores
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
capacity load
U
حداکثر فرفیت بارگیری ناو
loading ramp
U
راهروی شیب دار بارگیری
mutilation table
U
جدول راهنمای بارگیری خودروها
lighterage
U
هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
palletetisation
U
درکفه بارگیری قرار دادن
laydays
U
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lift on
U
بارگیری کشتی توسط جرثقیل
The ship is loading.
U
کشتی درحال بارگیری است
stevedore
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
p&d
U
delivery and up pick بارگیری و تحویل
embarkation order
U
ترتیب سوار شدن یا بارگیری
port
U
شراب شیرین بارگیری کردن
lay day
U
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
maximum load rating
U
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
drayage
U
هزینه بارگیری وبار اندازی
lading
U
بارگیری عمل بار کردن
lay day
U
روز بارگیری وباراندازی کشتی
shiping agent
U
حق العمل کار بارگیری کشتی
accessorial services
U
خدمات بارگیری و تخلیه بار
dispatch money
U
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
despatch money
U
پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
drayage
U
چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
portcall
U
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
loading
U
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
pickup zone
U
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
mutilation table
U
جدول بارگیری پیش بینی شده
wimp
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimps
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP
U
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
Hamming code
U
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
defect skipping
U
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
portcapacity
U
فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
lighterage
U
هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
actual placement
U
قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
embarkation element
U
یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
ipl
U
Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
prestowage plan
U
طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
entrucking table
U
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
solenoid sweep
U
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
block stowage loading
U
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com