Perdic | روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	forward chaining U	روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	backward chaining U	روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
	dialectic materialism U	دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
	eligible U	واجد شرایط مطلوب
	desirability U	درجه تمایل شرایط مطلوب
	adverse yaw U	شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
	utopiannism U	اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
	dynamic condition U	شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
	synoptic situation U	شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
	chains U	زنجیره
	chain U	زنجیره
	sequences U	زنجیره
	sequence U	زنجیره
	series U	زنجیره
	incognizable U	شناخته نشدنی
	mountain ranges U	کوه زنجیره
	food chain U	زنجیره غذایی
	milling U	زنجیره سکه
	key pattern U	زنجیره یونانی
	jassid U	زنجیره کوچک
	lost chain U	زنجیره گم شده
	markov chain U	زنجیره مارکف
	food chains U	زنجیره غذایی
	developmental sequence U	زنجیره رشدی
	backward chaining U	زنجیره پسرو
	continuum U	مستمر زنجیره
	chainstiteh U	دوجفت زنجیره ایی
	chinese fret U	[زنجیره ی هندسی چینی]
	grazing food chain U	زنجیره غذایی چرندگان
	linkwork U	هر چیز زنجیره دار
	lost chain U	زنجیره از دست رفته
	to pass for U	پذیرفته یا شناخته شدن بجای
	convictions U	محکوم یا مجرم شناخته شدن
	conviction U	محکوم یا مجرم شناخته شدن
	known target U	هدف شناخته شده یا مشخص
	A tree is known by its fruit. <proverb> U	درخت از میوه اش شناخته مى شود.
	multi-chain necklaces U	گردن بند چند زنجیره
	A tree is known by its fruit . <proverb> U	درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
	machine based U	مبتنی بر ماشین
	democratic U	مبتنی بر دمکراسی
	chaining U	اتصال اجزا با استفاده از روش زنجیره سرگردان
	character based program U	برنامه مبتنی بر کاراکتر
	computer based training U	تربیت مبتنی بر کامپیوتر
	market directed economy U	اقتصاد مبتنی بر بازار
	tortious U	مبتنی بر تعدی و تفریط
	card-cut U	[برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
	chaining U	جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
	nil pointer U	نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
	hypostyle U	دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
	second best theory U	نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
	Advanced Technology Attachment U	حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
	powers U	تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
	power U	تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
	AT Attachment U	گونه مشابهی از واسط SCSI که تحت نام IDE شناخته شده است
	powering U	تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
	powered U	تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
	judge made law U	نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
	minute U	یادداشت وقایع
	logs U	ثبت وقایع
	log U	ثبت وقایع
	minute book U	دفتر وقایع
	minute U	گزارش وقایع
	record of events U	ثبت وقایع
	chronology U	وقایع نگاری
	historify U	وقایع نگار
	happenstance U	وقایع اتفاقی
	chronicler U	وقایع نویس
	annalist U	وقایع نگار
	avant courier U	پیشرو
	antecessor U	پیشرو
	fascias U	پیشرو
	fascia U	پیشرو
	right wing to ward U	پیشرو
	forward-looking U	پیشرو
	right wing toward U	پیشرو
	herald U	پیشرو
	vanward U	پیشرو
	fugleman U	پیشرو
	foregoer U	پیشرو
	file leader U	پیشرو
	postilion U	پیشرو
	progressive U	پیشرو
	precursor U	پیشرو
	harbingers U	پیشرو
	harbinger U	پیشرو
	front man U	پیشرو
	front men U	پیشرو
	futuristic U	پیشرو
	outriders U	پیشرو
	forerunner U	پیشرو
	forerunners U	پیشرو
	outrider U	پیشرو
	precursors U	پیشرو
	chief U	پیشرو
	outrunner U	پیشرو
	advance guard U	پیشرو
	heralded U	پیشرو
	heralding U	پیشرو
	postillion U	پیشرو
	vans U	پیشرو
	van U	پیشرو
	heralds U	پیشرو
	chiefs U	پیشرو
	pan germanism U	نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
	blind copy receipt U	در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
	blind carbon copy U	در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
	terminator U	ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود
	flight log U	دفتر وقایع پرواز
	deck log U	دفتر وقایع دریانوردی
	deck log U	دفتر وقایع ناو
	pro-active U	گرایش به ایجاد وقایع
	log U	ثبت کردن وقایع
	logs U	ثبت کردن وقایع
	record of events U	دفتر ثبت وقایع
	sportswriter U	وقایع نگار ورزشی
	annals U	وقایع سالیانه سالنامه
	rough log U	دفترچه وقایع ناو
	the occurrences of the day U	رویداهای یا وقایع روز
	trails U	پیشقدم پیشرو
	progressive education U	ازمون پیشرو
	advance party U	گروه پیشرو
	billeting party U	گروه پیشرو
	flag ship U	کشتی پیشرو
	trailing U	پیشقدم پیشرو
	trailed U	پیشقدم پیشرو
	trail U	پیشقدم پیشرو
	rear takedown with single leg tackel U	افلاک پیشرو
	brand leader U	پیشرو در بازار
	advance detachment U	قسمت پیشرو
	forward motion U	جنبش پیشرو
	avant garde U	پیشرو و موجد
	fugle U	پیشرو شدن
	leading region U	نواحی پیشرو
	leadden limbs U	پیشرو راهنما
	pathfinder U	پیشرو کاشف
	leading sectors U	بخشهای پیشرو
	left wing for ward U	پیشرو دست چپ
	progenitors U	اجداد پیشرو
	advance party U	قسمت پیشرو
	leader merchandising U	پیشرو در عرضه
	progenitor U	اجداد پیشرو
	market leader U	پیشرو بازار
	left for ward U	در فوتبال پیشرو چپ
	avant-garde U	پیشرو و موجد
	pathfinders U	پیشرو کاشف
	indign U	نا مطلوب
	coveted U	مطلوب
	optimal U	حد مطلوب
	optimum U	مطلوب
	optimum U	حد مطلوب
	favourites U	مطلوب
	favorites U	مطلوب
	favourite or vor U	مطلوب
	favorable U	مطلوب
	desired U	مطلوب
	favorite U	مطلوب
	favourite U	مطلوب
	dialectic U	روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
	virus U	امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
	viruses U	امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
	muster book U	دفتر ثبت وقایع روزانه
	daybook U	دفتر ثبت وقایع روزانه
	vertical events numbering U	شماره گذاری عمودی وقایع
	parish register U	دفتر ثبت وقایع سه گانه
	refit book U	دفتر یادداشت وقایع دریایی
	station log U	دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
	flight log U	دفتر ثبت وقایع پرواز
	Trifling ( small) happenings of life . U	اتفاقات ( وقایع )کوچک زندگی
	horizontal event numbering U	شماره گذاری افقی وقایع
	right wing forward U	پیشرو دست راست
	leader pricing U	پیشرو در قیمت گذاری
	precursory U	وابسته به پیشرو بودن
	beach party U	گروه پیشرو اب خاکی
	desired leading U	مسیر مطلوب
	ideals U	کمال مطلوب
	favourable U	موافق مطلوب
	target profit U	سود مطلوب
	optimum U	مقدار مطلوب
	ideal U	کمال مطلوب
	optimum point U	نقطه مطلوب
	nicest U	دلپذیر مطلوب
	nicer U	دلپذیر مطلوب
	nice U	دلپذیر مطلوب
	lief U	مطلوب مایل
	at a premium U	بسیار مطلوب
	economic order quantity U	حد مطلوب سفارش
	optimum speed U	سرعت مطلوب
	optimum population U	حد مطلوب جمعیت
	optimum output U	تولید مطلوب
	merit goods U	کالاهای مطلوب
	safe velocity U	سرعت مطلوب
	desirable U	خواستنی مطلوب
	optimal solution U	راه حل مطلوب
	optimum U	حالت مطلوب
	optimum height U	ارتفاع مطلوب
	predicate U	تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
	predicated U	تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
	predicating U	تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
	predicates U	تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
	chronicling U	شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
	diaries U	دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه