English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge. U روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stealer U مرتکب سرقت
Sophrosyne U وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
internal furnace U کوره درونی بوته درونی اشتعال درونی
steal U به سرقت بردن یا سرقت کردن
steals U به سرقت بردن یا سرقت کردن
dynamically U نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamic U نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
redound U منجر شدن
leads U منجر شدن
conduce U منجر شدن
lead U منجر شدن
assist U پاس منجر به گل
assisting U پاس منجر به گل
trepan U منجر شدن به
assists U پاس منجر به گل
conducive U منجر شونده
eventuate U منجر شدن
assisted U پاس منجر به گل
blow resulting in death U ضربه منجر به موت
explusion foul U خطای منجر به اخراج
endo U تصادف منجر به واژگونی
turnover U خطای منجر به از کف دادن توپ
buttending U خطای چوب منجر به پنالتی
pinning combination U مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
stalement U گره خوردن منجر به اعلام سرپا
cognition U آگاهی
acquaintance آگاهی
knowledge U آگاهی
advice آگاهی
advertisement آگاهی
realizing U آگاهی
realising [British] U آگاهی
conscious mind U آگاهی
consciousness U آگاهی
[piece of ] advice U آگاهی
appreciation [awareness] U آگاهی
understanding U آگاهی
awareness U آگاهی
conscience [archaic for: consciousness] U آگاهی
cognisance [British] U آگاهی
perpetrator U مرتکب
violaor U مرتکب
perpetrators U مرتکب
path U محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
paths U محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
concussion U صدمه وتکان مغز که منجر به بیهوشی میشود
good manners U نیک روشی
further information U آگاهی بیشتر
knowledge acquisition آگاهی یابی
amuck U یک نوع جنون دراثرمرض مالاریا که منجر به خودکشی میشود
probative U حقایقی که مالا" به اثبات مساله اصلی منجر شود
perpetrated U مرتکب شدن
commit U مرتکب شدن
perpetrates U مرتکب شدن
guilty U مجرم مرتکب
debt perpetrator U مرتکب بدهی
committing U مرتکب شدن
perpetrate U مرتکب شدن
committed U مرتکب شدن
commits U مرتکب شدن
perpetrating U مرتکب شدن
perpetrator of an offence U مرتکب جرم
misdemeanant U مرتکب جنحه
nonoverlap processing U روشی که به وسیله ان خواندن
to give [provide] somebody [some] information U به کسی آگاهی دادن
rapist U مرتکب زنای بعنف
delinquent U مرتکب جنایت یاجنحه
delinquents U مرتکب جنایت یاجنحه
violaor U مرتکب زنای به زور
principal U امر مرتکب اصلی
commit a crime U مرتکب جنایتی شدن
committing an offence U مرتکب جرمی شدن
misfeasance U مرتکب جرم شدن
guilty of a minor offence U مرتکب جرم خلافی
perpetrators U مباشر در جرم مرتکب
perpetrator U مباشر در جرم مرتکب
rapists U مرتکب زنای بعنف
bobble U مرتکب خطا شدن
recommit U دوباره مرتکب شدن
principals U امر مرتکب اصلی
smuggling U مرتکب قاچاق شدن
offend U مرتکب خلاف شدن
offended U مرتکب خلاف شدن
offends U مرتکب خلاف شدن
incestuous U مرتکب زنای با محارم
bobbles U مرتکب خطا شدن
the way of doing something U به روشی کاری را انجام دادن
information [on] about somebody] [something] U آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
perpetrate U مرتکب کردن مقصر بودن
commit a minor offence U مرتکب جرم خلافی شدن
to perpetrate a crime U گناه یا جنایتی را مرتکب شدن
perpetrated U مرتکب کردن مقصر بودن
perpetrates U مرتکب کردن مقصر بودن
perpetrating U مرتکب کردن مقصر بودن
to commit terrorist act [ act of terrorism] U مرتکب جرم تروریستی شدن
unidirectional soldification U روشی برای رسیدن به موادتک بلوری
minimax U روشی برای کم کردن خطاهای یک فرایند
I heard it through the grapevine. U افرادی به طورغیر رسمی به من آگاهی دادند.
We've given notice that we're moving out of the apartment. U ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
papers U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
dry plasma etching U روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
organizational U مربوط به روشی که چیزی مرتب شده است
addressing U روشی که بخشی از حافظه مکان دهی میشود
paper U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papered U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papering U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
graphics U روشی که داده شرح تصویر ذخیره میشود
padding U روشی برای پرکردن بلوکی از اطلاعات باکاراکترها
deep cycling U روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
to try something completely new <idiom> U چیزی [روشی ] کاملا متفاوت امتحان کردن
thefts U سرقت
robbery U سرقت
robberies U سرقت
tpnd U سرقت
affrication U سرقت
stealing U سرقت
larceny U سرقت
housebreaking U سرقت
theft U سرقت
theft, pilferage, non delivery U سرقت
thievery U سرقت
dishonest removal of property U سرقت
The notice is too short [for me] . U آگاهی [برایم] خیلی کوتاه مدت است.
at a [the] minimum <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
at least [no less than] [not less than] <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
bombs U شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombed out U شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombed U شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb U شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
alpha beta technique U روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
attempted theft U سرقت ناتمام
grand larceny U سرقت عظیم
grand larceny U سرقت کبیره
housebreak U سرقت کردن
aggravated theft U سرقت مشدد
purlion U سرقت کردن
affricate سرقت کردن
open theft U سرقت مشهود
contructive larcency U سرقت اعتباری
commit theft U سرقت کردن
duff U سرقت گوسفند
prowl U تکاپو سرقت
prowled U تکاپو سرقت
prowling U تکاپو سرقت
prowls U تکاپو سرقت
kidnapping U سرقت و دزدیدن
attempted theft U شروع به سرقت
banditry U سرقت مسلح
lifted U سرقت ترقی
kleptomaniac U عاشق سرقت
kleptomania U جنون سرقت
lifting U سرقت کردن
lifting U سرقت ترقی
lifts U سرقت کردن
lifted U سرقت کردن
lifts U سرقت ترقی
heist U دزدی سرقت
heists U دزدی سرقت
lift U سرقت ترقی
lift U سرقت کردن
kleptomaniacs U عاشق سرقت
recitals U قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
recital U قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
bloodguilty U مرتکب خونریزی مقصریامسئول ادم کشی جنایت کار
double adultery U زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
clocking U روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
p code U روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
cut U روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
cuts U روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
expilation U سرقت مقرون به ازار
stick up U سرقت مسلحانه سربرافراشتن
kidnap U ادم سرقت کردن
kidnapped U ادم سرقت کردن
stick-up U سرقت مسلحانه سربرافراشتن
plagiarism U سرقت تالیفات یا اختراعات
burglarize U سرقت مسلحانه کردن
burglarized U سرقت مسلحانه کردن
grand larceny U سرقت اموال پرقیمت
pirated edition U نسخه سرقت شده
pirate disc U نسخه سرقت شده
stick-ups U سرقت مسلحانه سربرافراشتن
burglarizing U سرقت مسلحانه کردن
pirate copy U نسخه سرقت شده
burglarizes U سرقت مسلحانه کردن
hold-up U با اسلحه سرقت کردن
sacrilege U سرقت اشیاء مقدسه
sacrilege U سرقت ازاماکن مقدسه
hold-ups U با اسلحه سرقت کردن
software piracy U سرقت نرم افزاری
attempting to steal U شروع کردن به سرقت
snaffle U دزدیدن سرقت کردن
kidnaps U ادم سرقت کردن
hold up U با اسلحه سرقت کردن
cruelty U در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
upwash U حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
hang out one's shingle <idiom> U آگاهی عمومی ازباز شدن دفتر به خصوص مطب یادفتروکالت
They must give not less than 2 weeks' notice. U آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
impostor U کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
commits U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
imposters U کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com