English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
restrictive trade practices U روشهای محدود کردن تجارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
custom of a trade U عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
lawmerchant U حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
permutations U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
permutation U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
compacts U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacting U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
paint U پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
paints U پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
compacted U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
multiple U حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
illmitable U محدود نکردنی محدود نشدنی
access procedures U روشهای مربوط به کشف وخنثی کردن و تخریب موادمنفجره یا بی اثر کردن موادمنفجره
refinances U از نو تجارت کردن
refinanced U از نو تجارت کردن
refinancing U از نو تجارت کردن
merchandies U تجارت کردن
merchandise U تجارت کردن
refinance U از نو تجارت کردن
weapons tight U جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
commerce U معاشرت تجارت کردن
curb U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
qualify U محدود کردن
limit U محدود کردن
containment U محدود کردن
qualifies U محدود کردن
abound U محدود کردن
restriction U محدود کردن
restrictions U محدود کردن
abounds U محدود کردن
restrict U محدود کردن
abounded U محدود کردن
stint U محدود کردن
stints U محدود کردن
peg down U محدود کردن
restricting U محدود کردن
straiten U محدود کردن
restricts U محدود کردن
delimitate U محدود کردن
set out U محدود کردن
abounding U محدود کردن
banding U روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
barter away U تجارت یا معامله پایاپای کردن
quantifying U محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
quantifies U محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
quantify U محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
quantified U محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
bound U خیز محدود کردن مقید کردن بستن
narrower U محدود باریک کردن
narrow U محدود باریک کردن
narrowed U محدود باریک کردن
compass U محدود کردن فهمیدن
narrowest U محدود باریک کردن
trade U تجارت کردن با داد وستد کردن
traded U تجارت کردن با داد وستد کردن
narrowed U محدود کردن کوته فکر
narrower U محدود کردن کوته فکر
narrowest U محدود کردن کوته فکر
narrow U محدود کردن کوته فکر
limitation clause U شرط محدود کردن مسئوولیت
territorialization U محدود کردن بیک ناحیه
impales U محدود کردن میله کشیدن
terminates U محدود کردن خاتمه یافتن
grid current limiting U محدود کردن جریان شبکه
impaled U محدود کردن میله کشیدن
impaling U محدود کردن میله کشیدن
terminated U محدود کردن خاتمه یافتن
impale U محدود کردن میله کشیدن
terminate U محدود کردن خاتمه یافتن
gagging U پوزه بند بستن محدود کردن
clip someone's wings <idiom> U محدود کردن فعالیت یاامکانات شخصی
fire restriction U محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
gagged U پوزه بند بستن محدود کردن
gags U پوزه بند بستن محدود کردن
gag U پوزه بند بستن محدود کردن
limit U محدود کردن تعیین کردن حد
confining U محدود کردن منحصر کردن
confine U محدود کردن منحصر کردن
withholding U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withhold U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withheld U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
restrict U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricting U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricts U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
privacy U حق یک شخص برای کسترش دادن یا محدود کردن دستیابی به داده مربوط به خودش
exchange control U جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
elastic banding U روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
dammed U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
fan U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanned U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanning U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fans U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
metric methods U روشهای کمی
recovery procedures U روشهای بازیابی
recovery procedures U روشهای اخراجات
quantitative methods U روشهای کمی
nonparmetric methods U روشهای ناپارامتری
quantitative methods U روشهای مقداری
statistical methods U روشهای اماری
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
cryptanalysis U مط العه و روشهای رمزگشایی
halt U معمولا با روشهای خارجی
indirect methods U روشهای غیر مستقیم
forecasting methods U روشهای پیش بینی
programming methods U روشهای برنامه ریزی
halted U معمولا با روشهای خارجی
belly series U مجموعهای از روشهای حمله
halts U معمولا با روشهای خارجی
bessemer U یکی از روشهای تهیه فولاد
recovery procedures U روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
oceanshipping U روشهای کشتی رانی دراقیانوس
numerical U مط العه روشهای حل مساله ریاضی
methods of economic study U روشهای مطالعه علم اقتصاد
rules of engagement U روشهای درگیری پدافند هوایی
electronic U یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
cmos U طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
electronically U مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
radio procedures U روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
reprographics U ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
fixed point notation = U قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
informatics U دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
field expedient U روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
horizons U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizon U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
clamper U مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
econometrics U استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
multidimensional U زبان برنامه نویسی که به روشهای مختلف نمایش داده میشود
mixed economy U سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
mixed economies U سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
string U زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
snobol U زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
geochronometry U اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
marketing U بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
allocations U تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
fuzzy theory U نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
fuzzy logic U نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
allocation U تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
aliasing U اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
algol U زبان برنامه نویسی سطح بالا با استفاده از روشهای الگوریتمی برای برنامههای کاربردی ریاضی و تکنیکی
sna U روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند ونیز سخت افزارهای مختلف برای ارتباط
traffics U تجارت
mysteries U تجارت
traded U تجارت
trafficking U تجارت
mystery U تجارت
furriery U تجارت خز
traffic U تجارت
business U تجارت
graphics, business U تجارت
commerce U تجارت
trafficked U تجارت
trade U تجارت
businesses U تجارت
microchip U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
microchips U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
integrated circuit U مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
joint adventure U تجارت مشترک
home trade U تجارت داخلی
mercantile law U قانون تجارت
commercial law U حقوق تجارت
commercial law U قانون تجارت
commercial code U قانون تجارت
maritime trade U تجارت دریایی
open trade U تجارت ازاد
business law U حقوق تجارت
businesses U موضوع تجارت
fair trade U تجارت عادلانه
cabotage U تجارت ساحلی
business U موضوع تجارت
fair trade U تجارت منصفانه
fair trade U تجارت مشروع
traffic U تجارت غیرقانونی
trafficked U تجارت غیرقانونی
traffics U تجارت غیرقانونی
free trade U تجارت ازاد
counter trade U تجارت متقابل
trafficking U تجارت غیرقانونی
commercial U مربوط به تجارت
bilateral trade U تجارت دوجانبه
flax trade U تجارت کتان
foreign trade U تجارت خارجی
chamber of commerce U اطاق تجارت
law merchant U حقوق تجارت
chamber of trade U اتاق تجارت
trade barrier U مانع تجارت
trade deficit U کسری تجارت
enterprise U تعهد تجارت
floating trade U تجارت دریایی
internal trade U تجارت داخلی
traditional trade U تجارت سنتی
internal commerce U تجارت داخلی
unfavorable trade U تجارت نامطلوب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com