English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2834 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
hardest U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
blinked U روشن خاموش شدن چراغها
blinks U روشن خاموش شدن چراغها
blink U روشن خاموش شدن چراغها
flash U شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashes U شدت حرف که روشن و خاموش شود
bistable U که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
flashed U شدت حرف که روشن و خاموش شود
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
blinking U روشن و خاموش شدن در نتیجه تغییر شدت حرف نمایش داده شده
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
snow U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snowed U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snows U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snowing U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
bit map U ارایهای از بیت ها که وضعیت خاموش یا روشن بودن انها در ارتباط با ارایهای از چیزهای دیگر است نقشه بیت
illuminations U روشن کردن منطقه روشنایی
illumination U روشن کردن منطقه روشنایی
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
to switch on the dipped [dimmed] headlights U چراغ نور پایین [ماشین] را روشن کردن
Turn off the light before you leave. U پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
illumination by diffusion U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
to go out U خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
lamplighter U با ان چراغ را روشن میکنند
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
traffic signal U نشانه روشن
the switch is on U چراغ برق روشن است
course light U روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
daylight U روز روشن روشن کردن
daylit U روز روشن روشن کردن
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
nil pointer U نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
goal light U چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
enucleate U روشن کردن توضیح دادن
enlightening U روشن کردن تعلیم دادن
enlighten U روشن کردن تعلیم دادن
enlightens U روشن کردن تعلیم دادن
illuminating U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminate U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminates U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
page U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
paged U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
pages U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
references U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
illuminati U روشن ضمیران روشن فکران
monitors U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitored U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitor U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
kernel U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernels U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
explaining U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explained U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
half tone screen U صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powering U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powered U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powers U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
warm up U اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
epexegetically U برای روشن شدن معنی
out U خاموش کردن
out- U خاموش کردن
suffocating U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
suffocated U خاموش کردن
dout U خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
outed U خاموش کردن
turn off U خاموش کردن
to put out U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
turn out <idiom> U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
to switch off U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
smother U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
put out U خاموش کردن
quenching U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
extinguish U خاموش کردن
to snuff out U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
snubbing U سربالا خاموش کردن
snubs U سربالا خاموش کردن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
quenched U خاموش کردن ترساندن
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
quenches U خاموش کردن ترساندن
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن یاشدن
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
to laugh down U با خنده خاموش کردن
snuff U بافوت خاموش کردن
fight the fire U اتش خاموش کردن
snubbed U سربالا خاموش کردن
quench U خاموش کردن ترساندن
snub U سربالا خاموش کردن
turn off U خاموش کردن یاشدن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
to talk down U خاموش یاساکت کردن
powering U خاموش کردن یک وسیله
power U خاموش کردن یک وسیله
powers U خاموش کردن یک وسیله
turn out U باکلید خاموش کردن
powered U خاموش کردن یک وسیله
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
carry light U نورافکن روشن نگهداشتن هدف برای تعقیب
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
still U ساکت کردن خاموش شدن
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
stills U ساکت کردن خاموش شدن
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
power down U قطع برق خاموش کردن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
high light U تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
give someone the green light U چراغ سبز نشان دادن
warm boot U فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
warning U که روشن میشود تا نشان دهد یک چیز خط رناک ممکن است رخ دهد
warnings U که روشن میشود تا نشان دهد یک چیز خط رناک ممکن است رخ دهد
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
retarding U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retard U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
azerty keyboard U روشن قرار دادن کلیدها روی صفحه کلید که خط اول AZERTY آغاز میشود
warm standby U وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
powering U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powers U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powered U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
relume U روشن کردن
clear U : روشن کردن
illuminate U روشن کردن
refresh U روشن کردن
clearest U : روشن کردن
illuminates U روشن کردن
clarifies U روشن کردن
to switch on U روشن کردن
clearer U : روشن کردن
clarify U روشن کردن
clarifying U روشن کردن
to fire up U روشن کردن
lumine U روشن کردن
illumined U روشن کردن
illume U روشن کردن
elucidate U روشن کردن
elucidated U روشن کردن
elucidates U روشن کردن
elucidating U روشن کردن
to bring tl light U روشن کردن
ignite U روشن کردن
ignited U روشن کردن
power up U روشن کردن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com