English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (541 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eclat U روشنی خیره کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dazzle U تابش یا روشنی خیره کننده
dazzled U تابش یا روشنی خیره کننده
dazzles U تابش یا روشنی خیره کننده
dazzling U تابش یا روشنی خیره کننده
Other Matches
cascade image intensifier U تقویت کننده روشنی عکس یاشفافیت ان
foudroyant U خیره کننده
fulgurant U خیره کننده
staring red U یا خیره کننده
relucent U خیره کننده
dazzlingly U بطور خیره کننده
glare U تابش خیره کننده تشعشع
glares U تابش خیره کننده تشعشع
glared U تابش خیره کننده تشعشع
flare U روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
flares U روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
pellucidness U روشنی
clarity U روشنی
clarification U روشنی
lucidity U روشنی
brightness U روشنی
diaphaneity U روشنی
pellucidity U روشنی
glim U روشنی
perspicuity U روشنی
shine U روشنی
photogenic U روشنی زا
shines U روشنی
fenestra U روشنی
irradiancy U روشنی
lucency U روشنی
irradiance U روشنی
clearness U روشنی
limpidity or limpidness U روشنی
plainess U روشنی
conspicuity U روشنی
liveliness U روشنی
illuminative U روشنی بخش
luminous U روشنی بخش
irradiative U روشنی دهنده
picturesqueness U زیبایی روشنی
daylight U روشنی روز
daylit U روشنی روز
negative glow U روشنی منفی
street lightning U روشنی راه و خیابان
obscurantist U مخالف روشنی فکر
To have enlightened ideas. To be an intellectual. U افکار روشنی داشتن
clearness U روشنی وصاف بودن
luminous U روشنی بخش روشن
enlightement U روشنی فکر اگاهی حقیقی
landing vehicle U خود روشنی دار اب خاکی
steering brake U قفل فرمان خود روشنی دار
ambiguities U آنچه به روشنی تعریف نشده است
ambiguity U آنچه به روشنی تعریف نشده است
eccentric <adj.> U خیره سر
willful <adj.> U خیره سر
testy <adj.> U خیره سر
mulish U خیره سر
pertinacious U خیره سر
intractable <adj.> U خیره سر
agaze U خیره
staring U خیره
starring U خیره
obstinate U خیره سر
screwball U خیره سر
stubborn U خیره سر
stubborn <adj.> U خیره سر
glaring U خیره
sullen <adj.> U خیره سر
dourly U خیره سر
perverse <adj.> U خیره سر
dour U خیره سر
stubbornness U خیره سری
impudence U خیره سری
dazzlement U خیره سازی
moon eyed U خیره ومتحیر
mulishness U خیره سری
to look fixedly U خیره نگریستن
to stand at gaze U خیره ایستادن
stare U خیره شدن
stared U خیره شدن
stares U خیره شدن
glaringly U با نگاه خیره
perrinaciousness U خیره سری
blinded U خیره کردن
obstinacy U خیره سری
goggle-eyed U خیره چشم
blinds U خیره کردن
gape seed U نگاه خیره
dazzled U خیره کردن
dazzle U خیره کردن
gapeseed U نگاه خیره
gazed U نگاه خیره
gaze U نگاه خیره
steadfast U پابرجای خیره
steadfastly U پابرجای خیره
dazzles U خیره کردن
gazes U نگاه خیره
blind U خیره کردن
gazing U نگاه خیره
intractable U خیره سر ستیزه جو
gloatingly U با نگاه خیره
dazzling U خیره کردن
stares U خیره نگاه کردن
gloated U خیره نگاه کردن
gape U خیره نگاه کردن
gazes U خیره نگاه کردن
gloat U خیره نگاه کردن
gaping U خیره نگاه کردن
gaze U خیره نگاه کردن
gorgonize U خیره نگاه کردن
stared U خیره نگاه کردن
gazed U خیره نگاه کردن
gaped U خیره نگاه کردن
gazing U خیره نگاه کردن
gloats U خیره نگاه کردن
glower U خیره نگاه کردن
glare U خیره نگاه کردن
glared U خیره نگاه کردن
glares U خیره نگاه کردن
stare U خیره نگاه کردن
bedazzle U بکلی خیره کردن
watcheye U چشم خیره وسفید
stargaze U بستاره ها خیره شدن
glowering U خیره نگاه کردن
starer U دارای نگاه خیره
gapes U خیره نگاه کردن
glowered U خیره نگاه کردن
gloating U خیره نگاه کردن
glowers U خیره نگاه کردن
supernovas U ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovae U ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernova U ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
fixations U خیره شدگی تعلق خاطر
glowering U اخم کردن نگاه خیره
to gape U با خیره دهان باز کردن
gapes U نگاه خیره با دهان باز
glowers U اخم کردن نگاه خیره
gaped U نگاه خیره با دهان باز
fixation U خیره شدگی تعلق خاطر
stargazer U کسیکه به ستاره ها خیره شده
glower U اخم کردن نگاه خیره
gape U نگاه خیره با دهان باز
glowered U اخم کردن نگاه خیره
to stare any one into silence U کسیرا با نگاه خیره از روبردن
gaping U نگاه خیره با دهان باز
gaping stock U چیزی که موجب خیره نگریستن گرد د
gawp U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
to stare at person in the face U توی صورت کسی خیره یابربرنگاه کردن
gawps U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawping U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
Boketto U عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
gawped U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
gape seed U چیزی که مایه حیرت وموجب خیره نگریستن گرد د
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
bright anneal U روشنی ناشی از گداختن گداختن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
blip U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com