English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shimmer U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmered U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmering U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmers U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shimmery U دارای نور لرزان
shiveringly U لرزان
quakerish U لرزان
flickery U لرزان
shivery U لرزان
tremblingly U لرزان
flickeringly U لرزان
tremolant U لرزان
niddle noddle U لرزان
flickering U لرزان
trepid U لرزان
trembly U لرزان
twittery U لرزان
vibrant U لرزان
tottery U لرزان
palsied U لرزان
quiveringly U لرزان
unsteady U لرزان
wobbly U لرزان
quakingly U لرزان لرزان
unsteadily U لرزان
tottering U لرزان
tremolant or ulant U صدا لرزان
diskette U دیسک لرزان
shakiest U لرزان متزلزل
wonky U نحیف لرزان
floppy disks U گرده لرزان
flutteringly U لرزان سراسیمه
shaky U لرزان متزلزل
shakier U لرزان متزلزل
floppy disk U گرده لرزان
unstable U بی پایه لرزان
floppy discs U گرده لرزان
vibrating roller U غلطک لرزان
jolting table U میز لرزان
shakily U بطور لرزان یا متزلزل
double floppy U دیسک لرزان دو طرفه
aspen U کبوده صنوبر لرزان
floppy disks U دیسک لغزان دیسک لرزان
floppy discs U دیسک لغزان دیسک لرزان
floppy disk U دیسک لغزان دیسک لرزان
outclassing U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclass U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
image brightness U روشنایی تصویر
image [برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
images U برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر
lambent U دارای روشنایی ملایم
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
it is insensitive to light U روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
iceblink U روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
suspecting U شک داشتن مظنون بودن
suspect U شک داشتن مظنون بودن
suspects U شک داشتن مظنون بودن
to be fraught [with] U دارای ... بودن
tending U متمایل بودن به گرایش داشتن
tend U متمایل بودن به گرایش داشتن
dominate U حکمفرما بودن تسلط داشتن
dominates U حکمفرما بودن تسلط داشتن
require U نیاز داشتن لازم بودن
required U نیاز داشتن لازم بودن
tended U متمایل بودن به گرایش داشتن
to have an interest [in] U سهم داشتن [شریک بودن] [در]
requiring U نیاز داشتن لازم بودن
requires U نیاز داشتن لازم بودن
tends U متمایل بودن به گرایش داشتن
dominated U حکمفرما بودن تسلط داشتن
sites U قرار داشتن مستقر بودن
to have patience U شکیبا بودن صبر داشتن
mattering U مهم بودن اهمیت داشتن
matters U مهم بودن اهمیت داشتن
undulates U تموج داشتن موجدار بودن
meriting U شایسته بودن استحقاق داشتن
merits U شایسته بودن استحقاق داشتن
expects U انتظار داشتن منتظر بودن
expecting U انتظار داشتن منتظر بودن
detest U تنفر داشتن از بیزار بودن از
mattered U مهم بودن اهمیت داشتن
matter U مهم بودن اهمیت داشتن
adhering U توافق داشتن متفق بودن
undulate U تموج داشتن موجدار بودن
merit U شایسته بودن استحقاق داشتن
undulated U تموج داشتن موجدار بودن
merited U شایسته بودن استحقاق داشتن
adhere U توافق داشتن متفق بودن
sited U قرار داشتن مستقر بودن
adhered U توافق داشتن متفق بودن
adheres U توافق داشتن متفق بودن
detesting U تنفر داشتن از بیزار بودن از
yearns U اشتیاق داشتن مشتاق بودن
site U قرار داشتن مستقر بودن
abounded U زیاد بودن وفور داشتن
abounding U زیاد بودن وفور داشتن
abounds U زیاد بودن وفور داشتن
expected U انتظار داشتن منتظر بودن
adequateness U توافق داشتن متفق بودن
loves U عشق داشتن عاشق بودن
loved U عشق داشتن عاشق بودن
love U عشق داشتن عاشق بودن
yearn U اشتیاق داشتن مشتاق بودن
finger in the pie <idiom> U دست داشتن ،مسئول بودن
yearned U اشتیاق داشتن مشتاق بودن
detests U تنفر داشتن از بیزار بودن از
deserve U سزاوار بودن شایستگی داشتن
deserve U لایق بودن استحقاق داشتن
deserves U سزاوار بودن شایستگی داشتن
deserves U لایق بودن استحقاق داشتن
expect U انتظار داشتن منتظر بودن
may U توانایی داشتن قادر بودن
phonate U دارای صوت بودن
dichroism U دارای دو رنگ بودن
dichromatism U دارای دو رنگ بودن
to have something U دارای چیزی بودن
lobation U دارای نرمه بودن
venosity U دارای ورید بودن
to have something at one's disposal U دارای چیزی بودن
equivalent U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
To be in the ring (arena). U تو گود بودن ( درمتن قرار داشتن )
to be together with somebody U با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
overpoise U مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
equivalents U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
snake U دارای حرکت مارپیچی بودن
snaked U دارای حرکت مارپیچی بودن
biracialism U معتقد به یا دارای دونژاد بودن
snakes U دارای حرکت مارپیچی بودن
monogenesis U دارای یک ریشه یا اصل بودن
To be a good conversationalist . U دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
play second fiddle to someone <idiom> U ازنظر مهم بودن مقام دوم داشتن
predominated U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominates U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominating U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominate U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
scepter U دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
avail U بدرد خوردن دارای ارزش بودن
to wobble [rotate unevenly] U لنگ بودن [تاب داشتن] [به طور نامنظم چرخیدن] [اصطلاح روزمره]
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
cropped U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crop U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
tweening U محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
images U سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
crops U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
picture U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
acrobats U که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobat U که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videoed U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images U تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
constant speed propeller U ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
flicker U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization U جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression U روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
autos U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
stand by <idiom> U پشت کسی بودن ،هوای کسی را داشتن
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing U تصویر خطی تصویر مدادی
tracings U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
images U نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
image dissector tube U لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
raster scan U ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
coordinated illumination U روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
image formation U تولید تصویر تصویر
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
lightest U روشنایی
lighting U روشنایی
luminance U روشنایی
electric lighting U روشنایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com