Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it is pervious to light
U
روشنایی ازان می گذرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
iceblink
U
روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
it is insensitive to light
U
روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
it is 0 minutes past four
U
ده دقیقه از چهار می گذرد
my a is 0 years
U
چهل سال ازعمرمن می گذرد
Pleasant hours fly fast.
<proverb>
U
لحظات خوش زود می گذرد.
The route runs across this country.
U
خط مسیر از این کشور می گذرد.
omnibus wire
U
سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
time flies
<proverb>
U
عمر ضایع مکن ای دل که جهان می گذرد
called strick
U
پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
pleasant hours fly fast.
<proverb>
U
عمر اگر خوش گذرد زندگی نوح کم است.
arch-rib
U
[قوسی زیر طاق که از شبستان یا دالان کلیسا می گذرد.]
pop goes the weasel
U
یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
volt
U
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volts
U
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
away
U
پس ازان
thereof=of that
U
ازان
therefter
U
ازان پس
therefter
U
پس ازان
thence
U
پس ازان
afterwards
U
پس ازان
thereafter
U
بعد ازان
this is inferior to that
U
این ازان
subsequent to that event
U
پس ازان رویداد
eftsoon
U
اندکی پس ازان
therein
U
ازان حیث
long a
U
مدتهاپس ازان
it is all greek to me
U
ازان سودرنمیاورم
next
U
نزدیک ترین پس ازان
this is better than that
U
این ازان بهتراست
he is not of that stamp
U
ازان جنس نیست
he is not of that type
U
ازان قبیل اشخاص نیست
i am impatient for it
U
ازان بابت بیطاقت هستم
dice box
U
پیالهای که طاس را ازان میریزند
dye wood
U
چوبی که ازان رنگ میگیرند
to gut a book
U
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
wellŠwhat of it?
U
چه نتیجهای ازان بدست می اید
it came to my knowledge
U
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
secernent
U
اندامی که چیزی ازان تراوش کند
mofette
U
دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
feed door
U
دری که ازان سوخت درکوره میریزند
fitch
U
موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
it is not d.
U
نمیتوان ازان صرف نظر کرد
i gave up the idea
U
ازان خیال صرف نظر کردم
fly agaric
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly amanita
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly bane
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fustic
U
یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
one's pet aversion
U
چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
to slit hide into thongs
U
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
it savours of revenge
U
بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
ten yard
U
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
castles
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castle
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
coordinated illumination
U
روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
redan
U
استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
chock
U
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
pete cock
U
شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
to say grace
U
دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
giants stride
U
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
special vertict
U
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
soever
U
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
gopher wood
U
چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
dead line
U
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
helmcloud
U
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
ballast
U
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
muslin
U
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
mulch
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
mulches
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
grey matter
U
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
rain box
U
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
pliantly polonica
U
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
cycle stealing
U
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
edge detection
U
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
calibrated orifice
U
سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
floating fender
U
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
logograph
U
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logogram
U
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
luminance
U
روشنایی
clearness
U
روشنایی
lightness
U
روشنایی
electric lighting
U
روشنایی
luminouity
U
روشنایی
peeped
U
روشنایی کم
peep
U
روشنایی کم
luminosity
U
روشنایی
light
U
روشنایی
lightest
U
روشنایی
night light
U
روشنایی شب
illumination
U
روشنایی
illuminations
U
روشنایی
lighting
U
روشنایی
peeping
U
روشنایی کم
peeps
U
روشنایی کم
lighted
U
روشنایی
rushlight
U
روشنایی کم
search light illumination
U
روشنایی با نورافکن
light point
U
منبع روشنایی
light meter
U
روشنایی سنج
room lighting
U
روشنایی اطاق
lighting plant
U
تاسیسات روشنایی
street lighting
U
روشنایی خیابان
glimmerings
U
روشنایی ضعیف
sustained illumination
U
روشنایی مداوم
sustained illumination
U
روشنایی پایدار
light gap
U
فاصله روشنایی
light brightness control
U
کنترل روشنایی
indirect lighting
U
روشنایی غیرمستقیم
intensity level
U
سطح روشنایی
intensity of illumination
U
شدت روشنایی
light fluctuation
U
نوسان روشنایی
lambert
U
واحد روشنایی
light adaptation
U
انطباق با روشنایی
image brightness
U
روشنایی تصویر
lighting control
U
کنترل روشنایی
light conditions
U
نسبتهای روشنایی
light control
U
کنترل روشنایی
incandescent lamp
U
لامپ روشنایی
lighting battery
U
باتری روشنایی
lighting transformer
U
مبدل روشنایی
lighting unit
U
واحد روشنایی
ligting conditions
U
نسبتهای روشنایی
luminous intensity
U
شدت روشنایی
luminous flux
U
فلوی روشنایی
luminance channel
U
کانال روشنایی
luminous flux
U
شار روشنایی
luminous flux
U
شاره روشنایی
luminance decay
U
کم شدن روشنایی
luminous efficiency
U
راندمان روشنایی
lighting switch
U
کلید روشنایی
luminous power
U
قوه روشنایی
lighting effect
U
اثر روشنایی
lighting engineering
U
تکنیک روشنایی
lighting engineering
U
مهندسی روشنایی
lighting line
U
سیم روشنایی
lighting mains
U
خط روشنایی اصلی
photometer
U
روشنایی سنج
photology
U
دانش روشنایی
phot
U
واحد روشنایی
lighting outlet
U
خروجی روشنایی
lighting scheme
U
ترتیب روشنایی
lighting set
U
دستگاه روشنایی
lux meter
U
روشنایی سنج
lighting source
U
منبع روشنایی
luminous efficiency
U
ضریب روشنایی
illuminator
U
وسیله روشنایی
luminosity
U
بازده روشنایی
earth light
U
روشنایی خاکستری
earth shine
U
روشنایی خاکستری
electric light
U
روشنایی برقی
loom
U
هاله روشنایی
glimmers
U
روشنایی ضعیف
emergency lighting
U
روشنایی اضطراری
fluorescent light
U
روشنایی فلورسنت
glimmered
U
روشنایی ضعیف
glimmer
U
روشنایی ضعیف
ceiling light
U
روشنایی سقفی
candlelight
U
روشنایی شمع
incandescence
U
روشنایی سیمابی
full beam spread
U
باندکامل روشنایی
direct lighting
U
روشنایی مستقیم
loomed
U
هاله روشنایی
artifical light
U
روشنایی مصنوعی
asterism
U
روشنایی و نور
brightness control
U
پیچ روشنایی
brightness signal
U
پیام روشنایی
constant luminance
U
روشنایی ثابت
continuous illumination
U
روشنایی مداوم
illuminations
U
شدت روشنایی
illumination
U
شدت روشنایی
looms
U
هاله روشنایی
country life
U
زندگی روشنایی
glimmering
U
روشنایی ضعیف
decorative ligthing
U
روشنایی تزیینی
looming
U
هاله روشنایی
optics
U
علم روشنایی
glares
U
روشنایی زننده
illumniation aperture
U
روزنه روشنایی
illuminating beam
U
پرتو روشنایی
glare
U
روشنایی زننده
illumination method
U
سبک روشنایی
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
illuminating engineering
U
مهندسی روشنایی
glared
U
روشنایی زننده
illuminating engineering
U
تکنیک روشنایی
illuminating fixture
U
لوازم روشنایی
illumination method
U
روش روشنایی
illuminating gas
U
گاز روشنایی
illuminating system
U
سیستم روشنایی
illuminating aperture
U
روزنه روشنایی
gaslight
U
روشنایی گاز
flashes
U
روشنایی مختصر
flashed
U
روشنایی مختصر
illuminator
U
دستگاه روشنایی
flash
U
روشنایی مختصر
phosphorescence
U
روشنایی شب تابی
lighting feeder
U
تهیه روشنایی
ray
U
روشنایی تشعشع
illuminance
U
شدت روشنایی
illumination change
U
تعویض روشنایی
reentrant subroutine
U
زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com