English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ruralist U روستا گرای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transit bearing U گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
ploughmen U روستا
ploughman U روستا
villages U روستا
village U روستا
plowmen U روستا
hedge priest U کشیش روستا
rural urban migration U مهاجرت از روستا به شهر
countryfied U روستایی روستا صفت
plowman [American English] U شخم زن [کشاورز ] [روستا ]
countrified U روستایی روستا صفت
Marasali U ماراسالی [این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.]
skeptic U شک گرای
lipophilic U چربی گرای
magnetic azimuth U گرای مغناطیسی
incalescent U گرما گرای
heliotrope U افتاب گرای
oxyphil U اسید گرای
meliorist U بهبود گرای
halophile U ابشور گرای
grid bearing U گرای شبکه
back azimuth method U گرای وارونه
communalist U اشتراکی گرای
compass azimuth U گرای مغناطیسی
compass direction U گرای مغناطیسی
dermotropic U پوست گرای
equalitarian U تساوی گرای
evolutionist U فرگشت گرای
grid azimuth U گرای شبکه
oxyphile U اسید گرای
photophilic U نور گرای
ultramodernist U فرانو گرای
unitarian U توحید گرای
escapist U گریز گرای
escapists U گریز گرای
impressionists U برداشت گرای
structuralist U ساخت گرای
structuralists U ساخت گرای
supremacist U برتری گرای
supremacists U برتری گرای
true azimuth U گرای حقیقی
theocentric U خدا گرای
pneumotropic U ریه گرای
pragmatist U مصلحت گرای
progressivist U پیشرفت گرای
relative bearing U گرای نسبی
saprophytic U پوده گرای
segregationist U جدایی گرای
separatist U جدا گرای
solipsist U نفس گرای
theist U یزدان گرای
socialist U جامعه گرای
capitalist U سرمایه گرای
realistic U راستین گرای
realistic U تحقق گرای
realists U راستین گرای
realists U تحقق گرای
realist U راستین گرای
realist U تحقق گرای
materialists U ماده گرای
materialist U ماده گرای
centralist U مرکز گرای
centralists U مرکز گرای
militarists U جنگ گرای
egalitarian U تساوی گرای
militarist U جنگ گرای
impressionist U برداشت گرای
feudal U تیول گرای
socialists U جامعه گرای
realistically U تحقق گرای
realistically U راستین گرای
extrovert U برون گرای
extroverts U برون گرای
assumed azimuth U گرای فرضی
nudist U برهنگی گرای
sectarian U فرقه گرای
individualists U فرد گرای
individualist U فرد گرای
nationalists U ملت گرای
doctrinaire U ایین گرای
capitalists U سرمایه گرای
unitary U توحید گرای
nationalist U ملت گرای
reactionary U مخالفت گرای بی منطق
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
reactionaries U مخالفت گرای بی منطق
hygrophyte U گیاه رطوبت گرای
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
corrected azimuth U گرای تصحیح شده
visionary U الهامی رویا گرای
visionaries U الهامی رویا گرای
imperialistic U استعمار گرای بهره جویانه
azimuth angle U زاویه گرای نجومی هواپیما
compass azimuth U گرای قطب نمای کشتی
back azimuth method U گرای معکوس در اخراج اشعه
closing azimuth error U اشتباه گرای بستن پیمایش
azimuth U گرای نجومی راس القدم
true azimuth U سمت حقیقی گرای جغرافیایی
quixotic U ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
layihg azimuth U گرای روانه کردن لوله توپ
traditionalist U پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalists U پیرو روایات وسنن سنت گرای
conversion angle U زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
gyroscopes U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarists U ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
gyroscope U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarist U ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
introvert U شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
ozone U نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
introverts U شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
azimuth deviation U اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
ascendant U فراز جو فراز گرای
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com