Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pay-day
U
روز پرداخت حقوق
pay-days
U
روز پرداخت حقوق
pay day
U
روز پرداخت حقوق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
payroll
U
لیست حقوق صورت پرداخت
strike pay
U
حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
copyright
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
class a agent officer
U
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
ddp
U
paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
duties paid
U
حقوق گمرکی پرداخت شده
money list
U
لیست پرداخت حقوق
pay roll
U
لیست پرداخت حقوق
out of bond
U
کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
pay order
U
لیست پرداخت حقوق
payroll program
U
برنامه پرداخت حقوق
payroll system
U
سیستم پرداخت حقوق
regular payment of salaries
U
پرداخت حقوق بطورمرتب
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
Other Matches
common low
U
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
public international law
U
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum
U
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay
U
ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
protective duty
U
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues
U
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
attainder
U
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
advalorem duty
U
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
allotment advice
U
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
authorized stoppage
U
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
claim for indemnification
U
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribing
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant
U
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
paying
U
حقوق
civil
U
حقوق
salaries
U
حقوق
salary
U
حقوق
pay check
U
چک حقوق
duties
U
حقوق
stipends
U
حقوق
law
U
حق حقوق
stipend
U
حقوق
laws
U
حقوق
laws
U
حق حقوق
law
U
حقوق
rights
U
حقوق
jus
U
حقوق
pay
U
حقوق
jurisprudence
U
حقوق
pays
U
حقوق
basic pay
U
حقوق اصلی
annuitant
U
حقوق بگیر
commercial law
U
حقوق تجارت
breach right
U
تجاوز به حقوق
child law
U
حقوق کودک
basic pay
U
اصل حقوق
civi law
U
حقوق مدنی
civil low
U
حقوق مدنی
administrative law
U
حقوق اداری
law
U
حقوق عدالت
business law
U
حقوق تجارت
He was put on trial.
U
او محاکمه شد.
[حقوق]
customs duty
U
حقوق گمرکی
import charge
U
حقوق واردات
import tariff
U
حقوق واردات
law
U
علم حقوق
laws
U
علم حقوق
penal code
U
حقوق جزا
pension
U
حقوق بازشنستگی
due
U
سر رسد حقوق
statutory
U
حقوق مدون
civil law
U
حقوق مدنی
civil rights
U
حقوق اجتماعی
civil rights
U
حقوق مدنی
regular salary
U
حقوق دائمی
in my presence
U
در حضور من
[حقوق]
pensions
U
حقوق بازشنستگی
jurisprudence
U
فلسفه حقوق
jurisprudence
U
حقوق الهی
salaried
U
دارای حقوق
salaried
U
حقوق بگیر
enfranchisement
U
اعطای حقوق
penal codes
U
حقوق جزا
islamic law
U
حقوق اسلامی
law of obligations
U
حقوق تعهدات
law of the staple
U
حقوق تجارت
law of treaties
U
حقوق معاهدات
lawfaculty
U
دانشکده حقوق
school of law
U
دانشکده حقوق
leave with pay
U
مرخصی با حقوق
quayage
U
حقوق بندری
marital rights
U
حقوق شوهری
law merchant
U
حقوق تجارت
law faculty
U
دانشکده حقوق
labour law
U
حقوق کار
regular salary
U
حقوق ثابت
jurisconsult
U
حقوق دان
jurisprudent
U
حقوق دان
jus cipile
U
حقوق مدنی
jus cipile
U
حقوق مدنی رم
jus gentium
U
حقوق ملتها
keelage
U
حقوق بندری
l.l.d
U
دکتر در حقوق
maritime law
U
حقوق دریایی
private law
U
حقوق خصوصی
preventive justice
U
حقوق تامینی
pay order
U
سندپرداخت حقوق
political rights
U
حقوق سیاسی
theory of law
U
فلسفه حقوق
philosophy of law
U
فلسفه حقوق
personal right
U
حقوق شخصی
old age pension
U
حقوق بازنشستگی
property rights
U
حقوق مالکیت
natural law
U
حقوق طبیعی
matrimonial rights
U
حقوق زناشویی
public law
U
حقوق عمومی
money income
U
مزد و حقوق
money list
U
لیست حقوق
pay roll
U
لیست حقوق
municipal law
U
حقوق داخلی
personal right
U
حقوق فردی
indisputable rights
U
حقوق ثابته
comparative law
U
حقوق تطبیقی
customs dutios
U
حقوق گمرکی
customs tariff
U
حقوق گمرکی
faculty of law
U
دانشکده حقوق
written laws
U
حقوق مدون
woman's rights
U
حقوق نسوان
customs duties
U
حقوق گمرکی
custom duties
U
حقوق گمرکی
take-home pay
U
حقوق خالص
comparative low
U
حقوق تطبیقی
conjugal rights
U
حقوق زوجیت
conjugal rights
U
حقوق زناشویی
constitutional law
U
حقوق اساسی
criminal law
U
حقوق جزا
criminal low
U
حقوق جزا
criminal low
U
حقوق جنایی
wage earners
U
حقوق بگیران
wage bill
U
لیست حقوق
full pay
U
حقوق تمام
retiring pension
U
حقوق بازنشستگی
gentleman of the long robe
U
حقوق دان
gentlemen of the robe
U
حقوق دانها
retired pay
U
حقوق بازنشستگی
half pay
U
حقوق ناتمام
harbour dues
U
حقوق بندر
import duty
U
حقوق واردات
rights of throne
U
حقوق سلطنت
salary increase
U
افزایش حقوق
salary increase
U
اضافه حقوق
vindication of rights
U
استیفای حقوق
underpay
U
کم حقوق دادن
detention of pay
U
ضبط حقوق
droppage
U
کسر حقوق
substantive law
U
حقوق ذاتی
sources law
U
منابع حقوق
family law
U
حقوق خانواده
foreign law
U
حقوق خارجی
indefeasible rights
U
حقوق پا برجا
stipendiaries
U
حقوق بگیر
compensations
U
حقوق و مزد
compensation
U
حقوق و مزد
payroll
U
لیست حقوق
accession
U
الحاق حقوق
salary
U
حقوق دادن
equity
U
تساوی حقوق
bill of rights
U
اعلامیه حقوق
common law
U
حقوق عرفی
equities
U
تساوی حقوق
barristers
U
حقوق دان
salaries
U
حقوق دادن
barrister
U
حقوق دان
stipendiary
U
حقوق بگیر
export duty
U
حقوق صادرات
vindication
U
استیفای حقوق
common-law
U
حقوق عرفی
common law
U
حقوق غیرمدون
common-law
U
حقوق غیرمدون
emoluments
U
معونت حقوق
emolument
U
معونت حقوق
laws
U
حقوق عدالت
export tariff
U
حقوق صادرات
export charge
U
حقوق صادرات
human rights
U
حقوق بشر
alimony suit
U
ادای نفقه
[حقوق]
countervailing duty
U
حقوق گمرکی جبرانی
countervailing duties
U
حقوق گمرکی جبرانی
exhibitions
U
نمایشگاه حقوق تقاعد
exhibition
U
نمایشگاه حقوق تقاعد
Deprivation of ones civil rights .
U
محرومیت از حقوق مدنی
dutiable
U
مشمول حقوق گمرکی
to study for the bar
U
درس حقوق خواندن
fornication
U
زنا
[دین]
[حقوق]
to study for the bar
U
تحصیل حقوق کردن
breach
U
تجاوز به حقوق دیگران
breached
U
تجاوز به حقوق دیگران
breaches
U
تجاوز به حقوق دیگران
salaried
U
کارمند حقوق بگیر
well paid employees
U
کارمندانی که حقوق خوب
penal codes
U
مجموعه حقوق کیفری
transmissable rights
U
حقوق قابل انتقال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com