Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
paper boy
U
روزنامه رسان
paper boys
U
روزنامه رسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
staffer
U
مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
staffers
U
مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
exhaust in jector
U
اب رسان
pesky
U
ازار رسان
feeder
U
توپ رسان
nocent
U
زیان رسان
provisioner
U
توشه رسان
nobbeing
U
اسیب رسان
pursuivant
U
نامه رسان
mail
U
نامه رسان
mails
U
نامه رسان
purveyor
U
اذوقه رسان
mailmen
U
نامه رسان
mailman
U
نامه رسان
injurious
U
اسیب رسان
deleterious
U
اسیب رسان
masseuse
U
پیغام رسان
soniferous
U
صدا رسان
sutler
U
اذوقه رسان
purveyors
U
اذوقه رسان
mailer
U
نامه رسان
acid freeder
U
اسید رسان
illative
U
نتیجه رسان
carburator
U
سوخت رسان
feeding cloth
U
مایه رسان
data medium
U
داده رسان
feeding cloth
U
پنبه رسان
waterworks
U
دستگاه اب رسان
victualler
U
خواربار رسان
feeders
U
سوخت رسان
caterer
U
اذوقه رسان
feeders
U
گوی رسان
feeders
U
توپ رسان
caterers
U
اذوقه رسان
feeder
U
سوخت رسان
feeder
U
گوی رسان
productive of annoyance
U
زحمت رسان ازارنده
prompt book
U
نسخه سخن رسان
feeder vessel
U
کشتی سوخت رسان
intelligencer
U
خبر رسان جاسوس
letter carrier
U
نامه رسان پستچی
informers
U
خبر رسان کاراگاه
informer
U
خبر رسان کاراگاه
silent partner
U
شریک سرمایه رسان
informant
U
خبر رسان مخبر
informants
U
خبر رسان مخبر
sleeping partner
U
شریک سرمایه رسان
posts
U
نامه رسان پستچی
posted
U
نامه رسان پستچی
post-
U
نامه رسان پستچی
post
U
نامه رسان پستچی
sleeping partners
U
شریک سرمایه رسان
illation
U
نتیجه رسان منتج شونده
prompt box
U
جای سخن رسان یا سوفلور
prejudicious
U
زیان رسان تبعیض امیز
malignant
U
زیان اور صدمه رسان
prejudicial
U
زیان رسان تبعیض امیز
evangelists
U
صاحب انجیل مژده رسان
evangelist
U
صاحب انجیل مژده رسان
postboy
U
چاپار چابک سوار نامه رسان
stratotanker
U
نوعی هواپیمای تانکر سوخت رسان چهار موتوره هوایی
journals
U
روزنامه
papered
U
روزنامه
paper
U
روزنامه
papering
U
روزنامه
papers
U
روزنامه
the daily paper
U
روزنامه
newspapers
U
روزنامه
journal
U
روزنامه
newspaper
U
روزنامه
paper boys
U
روزنامه فروش
newspaperman
U
روزنامه فروش
sportswriter
U
خبرنگارورزشی روزنامه
newspaper columns
U
ستونهای روزنامه
gazetteer
U
روزنامه نویس
paper boy
U
روزنامه فروش
official gazette
U
روزنامه رسمی
newsstand
U
روزنامه فروشی
official jurnal
U
روزنامه رسمی
news vendor
U
روزنامه فروش
news agent
U
روزنامه فروش
logbook
U
روزنامه دریاپیمایی
local paper
U
روزنامه محلی
editor
U
سردبیر روزنامه
cutting
U
برش روزنامه
journalism
U
روزنامه نگاری
publicist
U
روزنامه نگار
newspapermen
U
روزنامه نگار
journals
U
دفتر روزنامه
publicists
U
روزنامه نگار
journal
U
دفتر روزنامه
daily
U
روزنامه یومیه
dailies
U
روزنامه یومیه
journalists
U
روزنامه نگار
columns
U
ستون روزنامه
column
U
ستون روزنامه
day book
U
دفتر روزنامه
newsman
U
روزنامه فروش
daybook
U
دفتر روزنامه
newsmen
U
روزنامه فروش
journalist
U
روزنامه نگار
newsprint
U
طبع روزنامه
book of account
U
دفتر روزنامه
newspaperman
U
روزنامه نگار
daily news paper
U
روزنامه یومیه
news-stand
U
جایگاه فروش روزنامه
journalistic
U
وابسته به روزنامه و روزنامهنگاری
unit journal
U
دفتر روزنامه یکان
sales d.
U
دفتر فروش روزنامه
news stand
U
جایگاه فروش روزنامه
trade journal
U
روزنامه یا مجله بازرگانی
semi monthly
U
روزنامه یامجله دوهفتگی
name plates
U
نام و آرم روزنامه
newspapers
U
روزنامه نگاری کردن
a newspaper's political affiliation
U
وابستگی سیاسی روزنامه ها
newspaper
U
روزنامه نگاری کردن
purchase journal
U
دفتر روزنامه خرید
newsboy
U
پسر روزنامه فروش
newsstand
U
دکه روزنامه فروشی
intelligence journal
U
دفتر روزنامه اطلاعات
news room
U
اطاق روزنامه خوانی
headliner
U
نویسنده سرمقاله روزنامه
head line
U
عنوان سرصفحه روزنامه
newspapermen
U
صاحب وگرداننده روزنامه
commonly read paper
U
روزنامه کثیر الانتشار
gazette
U
مجله رسمی روزنامه
news-stands
U
جایگاه فروش روزنامه
editoress
U
مدیره روزنامه یامجله
journals
U
دفتر روزنامه یکان
newspaperman
U
صاحب وگرداننده روزنامه
journal
U
دفتر روزنامه یکان
newsprint
U
ماشین چاپ روزنامه
newsstand
U
دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
tabloid
U
روزنامه نیم قطع و مصور
tabloids
U
روزنامه نیم قطع و مصور
back issue
U
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
back copy
U
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
feuilleton
U
پاورقی قسمت پایین روزنامه
he writes for the papers
U
برای روزنامه هامقاله مینویسد
editorial board
U
هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
city article
U
گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
offprint
U
مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
shirt-tail
U
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
an open letter
U
نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
scrapped
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
balaam
U
موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
shirt-tails
U
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
scrap
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
there is a rush for the papers
U
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
tear sheet
U
قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
scrapping
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scraps
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
press campaingn or stunt
U
مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
paragraphist
U
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
itemizer
U
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
personals
U
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
feuilleton
U
کتاب یامقالهای که بصورت پاورقی در روزنامه چاپ شود
advertorial
U
تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
sights
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
papers
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papering
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papered
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
paper
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
agony aunt
U
شخصیکهدر ستونیاز روزنامه مطلبمینویسد کهدر آن پاسخ مشکلات و نامههای خوانندگان طرح میشود
penny a liner
U
کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
screamer
U
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
subscriber
U
مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscribers
U
مشترک روزنامه وغیره مشترک
diarists
U
روزنامه نگار وقایع نگار
diarist
U
روزنامه نگار وقایع نگار
journalize
U
در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com