English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
party spirit U روحیه تحزب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
demoralising U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralises U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralize U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralised U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralized U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizes U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizing U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
partisanship U تحزب
factionalism U تحزب
mentality U روحیه
moral U روحیه
morale U روحیه
spiriting U روحیه
gei U روحیه
spirit U روحیه
mentalities U روحیه
spirituality U روحیه مذهبی
demoralization U تضعیف روحیه
tucking U نیرو روحیه
tuck U نیرو روحیه
tucks U نیرو روحیه
spirit de corps U روحیه قسمتی
high moral U روحیه قوی
high moral U روحیه عالی
esprit U غرور روحیه
espirit de corps U روحیه گروهی
esprit de corps U روحیه قسمتی
recreations U روحیه و رفاه
recreation U روحیه و رفاه
psych U تضعیف روحیه
low-spirited U دارای روحیه بد
spirit U رمق روحیه
morale U روحیه جنگجویان
spiriting U رمق روحیه
low spirited U دارای روحیه بد
psyches U تضعیف روحیه
psyched U تضعیف روحیه
psychs U تضعیف روحیه
psyching U تضعیف روحیه
weak minded U دارای روحیه ضعیف
dispirit U دلسردکردن روحیه راباختن
disspirit U روحیه راتضعیف کردن
morale U روحیه افراد مردم
public spirited U دارای روحیه اجتماعی
demoralised U تضعیف روحیه کردن
brace U تجدید واحیای روحیه
poor spirited U دارای روحیه ضعیف
braced U تجدید واحیای روحیه
demoralization U از بین بردن روحیه
demoralization U تخریب روحیه کردن
demoralized U تضعیف روحیه کردن
demoralizes U تضعیف روحیه کردن
demoralize U تضعیف روحیه کردن
demoralizing U تضعیف روحیه کردن
demoralising U تضعیف روحیه کردن
demoralises U تضعیف روحیه کردن
flatten U روحیه خودرا باختن
flattens U روحیه خودرا باختن
cowing U ترساندن تضعیف روحیه کردن
cows U ترساندن تضعیف روحیه کردن
zeitgeist U روحیه یا طرزفکر یک عصر یادوره
cow U ترساندن تضعیف روحیه کردن
cowed U ترساندن تضعیف روحیه کردن
fey U دارای روحیه خراب واشفته
bravura U افهار شجاعت و دلاوری روحیه مطمئن وامرانه
welfare funds U اعتبارات رفاهی یا بهزیستی اعتبار مربوط به روحیه ورفاه
rah rah U دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
buddy system U سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com