English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hanky-panky U روباه بازی
hanky panky U روباه بازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fox U روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes U روباه بازی کردن تزویر کردن
foxing U روباه بازی کردن تزویر کردن
Other Matches
earth U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
foxtail U دم روباه
foxes U روباه
arctic fox U سگ روباه
fox brush U دم روباه
foxing U روباه
blue fox U سگ روباه
reynard U روباه
fox U روباه
dog fox U روباه
scoria U روباه سربار
kennels U لانه روباه
pits U حفره روباه
yoicks U صید روباه
vulpine U روباه صفت
foxhole U سوراخ روباه
foxier U روباه صفت
pit U حفره روباه
kennel U لانه روباه
vixens U روباه ماده
vixen U روباه ماده
foxy U روباه صفت
foxiest U روباه صفت
How did you make out? Did you succeed or fail? U شیری یا روباه ؟
foxholes U سوراخ روباه
guile U روباه صفتی
fox hole U سنگر حفره روباه
vixenish U شبیه روباه ماده
foxhunt U شکار روباه باتازی
cub hunting U شکار بچه روباه
silver fox U روباه نقره فام
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
foxhunt U باتازی شکار روباه کردن
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
master of U سرپرست گروه شکار روباه
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
to be like a fox <idiom> U مثل روباه حیله گر بودن
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
earth stopper U مامور بستن سوراخهای روباه
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
brush U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brushes U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
tallyho U صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
The fox,being asked who his withness was ,said, my. <proverb> U به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
drag hunt U شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
foxtail U یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> U روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
tallyho U فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
pteropus U شبپره میوه خور که پوزه اش مانند پوزه روباه است
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
game U بازی
home U بازی
solitaire U تک بازی
falconine U بازی
solitaires U تک بازی
sportiveŠetc U بازی کن
actions U بازی
slackness U بازی
fun U بازی
dibasic U دو بازی
watermanship U اب بازی
action U بازی
clearance U بازی
plain dealing U بازی
openness U بازی
played U بازی
hopscotch U بازی لی لی
basics U بازی
gaming U بازی
homes U بازی
play U بازی
playing U بازی
grey hound U سگ بازی
basic U بازی
patulousness U بازی
plays U بازی
partie U بازی
holdout U خودداری از بازی
skate U بازی تهاجمی
skates U بازی تهاجمی
Frisbees U بازی با فریزبی
skated U بازی تهاجمی
skiing U اسکی بازی
fence U شمشیر بازی
gimmickry U حقه بازی
rugby U بازی رگبی
trickiness U حقه بازی
Frisbee U بازی با فریزبی
trapze U بند بازی
factionalism U فرقه بازی
power game U بازی قدرتی
power games U بازی قدرتی
stanza U بخشی از بازی
tricksy U بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
stanzas U بخشی از بازی
fences U شمشیر بازی
doubled up U بازی دوبل
footballers U فوتبال بازی کن
footballer U فوتبال بازی کن
play-acts U بازی کردن
play-acts U تو بازی رفتن
twiddling U بازی کردن
twiddles U بازی کردن
twiddled U بازی کردن
hawking U قوش بازی
swordplay U فن شمشیر بازی
To be acting. To put it on . U رل بازی کردن
sporting U بازی دوست
play-acting U تو بازی رفتن
play-acting U بازی کردن
video game U بازی دیدنی
holdouts U خودداری از بازی
jiggery-pokery U حقه بازی
party politics U حزب بازی
twiddle U بازی کردن
play-act U بازی کردن
video games U بازی دیدنی
play-act U تو بازی رفتن
sharp practice U حقه بازی
play-acted U بازی کردن
play-acted U تو بازی رفتن
tooth clearance U بازی دندانه
double U بازی دوبل
gaming U قمار بازی
war game U بازی جنگ
bandied U چوگان بازی کچ
let us play U بازی کنیم
bandies U چوگان بازی کچ
bandy U چوگان بازی کچ
bonfires U اتش بازی
bonfire U اتش بازی
fireworks U اتش بازی
bandying U چوگان بازی کچ
wordplay U بازی با لغات
monkey business U کچلک بازی
pantomime U لال بازی
hanky-panky U حقه بازی
charade U نوعی بازی
full-time U 09 دقیقه بازی
fencing U ششمشیر بازی
speculation U سفته بازی
whoredom U فاحشه بازی
playfully U با خنده و بازی
doubled U بازی دوبل
pantomimes U لال بازی
wargaming U بازی جنگ
chicaneries U حیله بازی
handout U نوبت بازی
handouts U نوبت بازی
polo U چوگان بازی
cog U حقه بازی
cogs U حقه بازی
hustle U بازی هشیارانه
hustled U بازی هشیارانه
hustles U بازی هشیارانه
hustling U بازی هشیارانه
cage U بازی بسکتبال
tricking U شعبده بازی
tricked U شعبده بازی
child's play U بازی کودکان
chicanery U حیله بازی
firework آتش بازی
paperwork U کاغذ بازی
skating U اسکیت بازی
charlatanry U زبان بازی
playthings U اسباب بازی
golfing U بازی گلف
plaything U اسباب بازی
child's play U بچه بازی
trick U شعبده بازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com