English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (629 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
coach U رهبری عملیات ورزشی را کردن
coached U رهبری عملیات ورزشی را کردن
coaches U رهبری عملیات ورزشی را کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
head stock U راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
sportscaster U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscast U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasters U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
leads U رهبری کردن
administering U رهبری کردن
directed U رهبری کردن
administered U رهبری کردن
directs U رهبری کردن
lead U رهبری کردن
administer U رهبری کردن
shapherd U رهبری کردن
conduce U رهبری کردن
administers U رهبری کردن
direct U رهبری کردن
lead U رهبری کردن راهنمایی
leads U رهبری کردن راهنمایی
conduct U انتقال دادن رهبری کردن
conducts U انتقال دادن رهبری کردن
conducted U انتقال دادن رهبری کردن
head U ریاست داشتن بر رهبری کردن
conducting U انتقال دادن رهبری کردن
spearheaded U هر چیز نوک تیز رهبری کردن
spearheading U هر چیز نوک تیز رهبری کردن
spearhead U هر چیز نوک تیز رهبری کردن
spearheads U هر چیز نوک تیز رهبری کردن
piloted U رهبری کردن خلبانی کردن
pilots U رهبری کردن خلبانی کردن
pilot U رهبری کردن خلبانی کردن
conducted U رفتار کردن رهبری کردن
conduct U رفتار کردن رهبری کردن
conducting U رفتار کردن رهبری کردن
head U رهبری کردن مقاومت کردن
conducts U رفتار کردن رهبری کردن
leadoff U عزیمت کردن رهبری کردن
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
direction U رهبری
steered U رهبری
leadership U رهبری
steers U رهبری
headships U رهبری
pacemaking U رهبری
headship U رهبری
aim U رهبری
leads U رهبری
leadoff U رهبری
conduction U رهبری
steer U رهبری
lead U رهبری
aims U رهبری
aimed U رهبری
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
price leadership U رهبری قیمت
democratic leadership U رهبری دموکراتیک
democratic leadership U رهبری مردمی
apostolate U رسالت رهبری
tactics U رهبری ماهرانه
direction U هدایت رهبری
leads U : راهنمایی رهبری
guidance U راهنما رهبری
lead U : راهنمایی رهبری
steering committee U کمیته رهبری
precentorship U رهبری سرایندگان
cease U قطع کردن عملیات
ceased U قطع کردن عملیات
ceasing U قطع کردن عملیات
reconnoitre U عملیات اکتشافی کردن
rehearsals U تمرین کردن عملیات
ceases U قطع کردن عملیات
rehearsal U تمرین کردن عملیات
reconnoitering U عملیات اکتشافی کردن
reconnoitres U عملیات اکتشافی کردن
reconnoitring U عملیات اکتشافی کردن
reconnoitered U عملیات اکتشافی کردن
reconnoiter U عملیات اکتشافی کردن
reconnoitred U عملیات اکتشافی کردن
reconnoiters U عملیات اکتشافی کردن
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
sporty U ورزشی
gymnastical U ورزشی
sports medicine U طب ورزشی
agonistic U ورزشی
athletic U ورزشی
circuits U یچ کردن عملیات انجام میدهد
demonstrations U تظاهر به انجام عملیات کردن
circuit U یچ کردن عملیات انجام میدهد
costing U مشخص کردن هزینه عملیات
clearing operations U عملیات پاک کردن مین
demonstration U تظاهر به انجام عملیات کردن
phasing U مرحله بندی کردن عملیات
dumbbells U اسباب ورزشی
wheels U اتحادیه ورزشی
wheel U اتحادیه ورزشی
wheeling U اتحادیه ورزشی
sweets U عرقگیر ورزشی
gymnasiums U مجموعه ورزشی
jerseys U پیراهن ورزشی
jersey U پیراهن ورزشی
hot-air balloons U بالن ورزشی
hot-air balloon U بالن ورزشی
physical exercise U تمرین ورزشی
hot air balloon U بالن ورزشی
calendars U تقویم ورزشی
sweetsuit U عرقگیر ورزشی
dumbbell U اسباب ورزشی
calendar U تقویم ورزشی
gymnasium U مجموعه ورزشی
indian club U میل ورزشی
game U مسابقههای ورزشی
coliseum U استادیوم ورزشی
athletic trainer U پزشکیار ورزشی
club sport U باشگاه ورزشی
sports facility U تاسیسات ورزشی
sport skill U مهارت ورزشی
aerostat U بالون ورزشی
color U تفسیر ورزشی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
interdiction U ممانعت کردن عملیات یا اتش ممانعتی
logging U عملی باز کردن عملیات در یک سیستم
interdict U ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
gymkhanas U ورزشگاه باشگاه ورزشی
player U هنرپیشه بازیکن ورزشی
athletic training room U اطاق پزشکی- ورزشی
country club U باشگاه ورزشی وتفریحی
hosts U تهیه تسهیلات ورزشی
gymkhana U ورزشگاه باشگاه ورزشی
launching U قایق ورزشی و صیادی
launch U قایق ورزشی و صیادی
sportswriter U وقایع نگار ورزشی
host U تهیه تسهیلات ورزشی
launched U قایق ورزشی و صیادی
sport skill pattern U الگوی مهارت ورزشی
ballet U رقص ورزشی و هنری
ballets U رقص ورزشی و هنری
country clubs U باشگاه ورزشی وتفریحی
launches U قایق ورزشی و صیادی
hosting U تهیه تسهیلات ورزشی
hosted U تهیه تسهیلات ورزشی
aborted U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
abort U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
scouted U عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouts U عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
feints U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
aborts U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
feinted U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feint U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
aborting U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
scout U عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
batch U با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
batches U با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
feinting U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
point four U رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
quarterbacks U بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterback U بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
cleat U میخ ته کفشهای ورزشی گوه
league U هم پیمان شدن گروه ورزشی
sport shirt U پیراهن یقه باز ورزشی
marathons U یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
leagues U هم پیمان شدن گروه ورزشی
marathon U یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
sportive U سرگرم تفریح وورزش ورزشی
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
passing action U عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
to show somebody up [in a competition] U کسی را شکست دادن [در مسابقه ورزشی]
featuring U مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
to show somebody up [in a competition] U از کسی جلو زدن [در مسابقه ورزشی]
spikes U یک جفت کفش ورزشی میخ دار
features U مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
featured U مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
feature U مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opened U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opens U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
jayvee U عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
pythiad U دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
wrong-foot باعث بر هم خوردن تعادل حریف در یک بازی ورزشی شدن.
blazers U نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
blazer U نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
bloomer U شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
minor league U دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
cyaniding U عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
notron utilities U مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com