Perdic | رنگین بینی مرضی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	chromatopsia U	رنگین بینی مرضی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	rainbow border U	حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
	morbid U	مرضی
	emaciation U	لاغری مرضی
	heterorexia U	اشتهای مرضی
	verbomania U	پرحرفی مرضی
	mutually agreed to U	مرضی الطرفین
	verbigeration U	مکررگویی مرضی
	pseudomnesia U	یاداوری کاذب مرضی
	premorbid personality U	شخصیت پیش مرضی
	rubeola U	مرضی شبیه سرخک
	xerophthalmia U	رمد چشم مرضی در اثر کمبود ویتامین A
	contra proferentem U	قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
	chromosomes U	رنگین تن
	colored U	رنگین
	chromaticity U	رنگین
	chromosome U	رنگین تن
	coloured U	رنگین
	colored hearing U	رنگین شنوی
	rainbow U	رنگین کمان
	sunbow U	رنگین کمان
	irises U	رنگین کمان
	rainbows U	رنگین کمان
	chrom U	رنگین حسی
	chromatism U	رنگین شنوی
	colored smelling U	رنگین بویی
	iris U	رنگین کمان
	iridescent U	رنگین کمانی
	pug nosed U	دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
	snub nosed U	دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
	snub-nosed U	دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
	face U	سطح رنگین هدف
	iridescence U	نمایش رنگین کمان
	faces U	سطح رنگین هدف
	iridescency U	نمایش رنگین کمان
	fogbow U	رنگین کمان حاصل از مه
	What is good enough for others should be good enough for you. U	خونت که از بقیه رنگین تر نیست
	smalto U	خرده شیشه رنگین روی اجرموزاییک
	rainbow U	قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
	rainbows U	قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
	light U	هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
	lighted U	هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
	lightest U	هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
	septum U	حفرههای بینی پره بینی
	guided propagation U	تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
	Hanbel U	[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
	vomer U	استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
	anaglyph U	عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
	weather forecasts U	پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
	anticipated stock losses U	تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
	weather forecast U	پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
	predicting interval U	فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
	snot U	اب بینی
	nose U	بینی
	pecker U	بینی
	rhinologist U	بینی
	graphology U	خط بینی
	double vision U	دو بینی
	rheum U	اب بینی
	snivel U	اب بینی
	nozzles U	بینی
	nozzle U	بینی
	sniveled U	اب بینی
	the handle of the face U	بینی
	sniveling U	اب بینی
	hand reading U	کف بینی
	snoot U	بینی
	neb U	بینی
	nasally U	از بینی
	snivels U	اب بینی
	noses U	بینی
	snivelling U	اب بینی
	snivelled U	اب بینی
	night bilndness U	شب بینی
	palmistry U	کف بینی
	cross eye U	دو بینی
	cross eye U	کج بینی
	chiromancy U	کف بینی
	mucus of the nose U	اب بینی
	nose U	بینی اسب
	noses U	بینی اسب
	night bilndness U	روز بینی
	crystal gazing U	بلور بینی
	fortune telling U	طالع بینی
	pregiurement U	پیش بینی
	false pride U	خود بینی
	expectation U	پیش بینی
	nassal U	وابسته به بینی
	prevision U	پیش بینی
	erythropsia U	سرخ بینی
	haemoscopy U	خون بینی
	astronomy U	طالع بینی
	nasute U	گنده بینی
	nearsightedness U	نزدیک بینی
	genethlilogy U	زایچه بینی
	genethlilogy U	طالع بینی
	expectations U	پیش بینی
	fastidiousness U	باریک بینی
	polyopia U	چند بینی
	cautions U	پیش بینی
	clear sightedness U	روشن بینی
	finesse U	نکته بینی
	flat nosed U	پهن بینی
	ozena U	قرحه بینی
	perdict U	پیش بینی
	platyrrhine U	پهن بینی
	perspicuity U	تیز بینی
	perspicuity U	روشن بینی
	conchoscope U	بینی بین
	cautioning U	پیش بینی
	biopsy U	زنده بینی
	caution U	پیش بینی
	cautioned U	پیش بینی
	introspection U	باطن بینی
	hook nosed U	دارای بینی کج
	ornithoscopy U	مرغ بینی
	otoscopy U	گوش بینی
	outsight U	برون بینی
	microscopic U	ذره بینی
	outsight U	فاهر بینی
	forcasting U	پیش بینی
	megalopsis U	درشت بینی
	near sightedness U	نزدیک بینی
	lookahead U	پیش بینی
	long siht U	دور بینی
	localism U	کوته بینی
	lenticular U	ذره بینی
	nasal U	مربوط به بینی
	nasal U	وابسته به بینی
	laryngoscopy U	حنجره بینی
	keenness of sight U	تیز بینی
	megalopsia U	درشت بینی
	near sight U	نزدیک بینی
	auguries U	پیش بینی
	microscopy U	ذره بینی
	microscopy U	ریز بینی
	moon blindness U	روز بینی
	mucus of the nose U	مخاط بینی
	strictures U	باریک بینی
	macropsia U	درشت بینی
	stricture U	باریک بینی
	myopy U	نزدیک بینی
	augury U	پیش بینی
	abdominos'copy U	شکم بینی
	myopia U	نزدیک بینی
	isomorphism U	هم ریخت بینی
	megalomania U	خودبزرگ بینی
	nasion U	بیخ بینی
	nasolabial U	وابسته به لب و بینی
	nasology U	مبحث بینی
	foresight U	پیش بینی
	optimism U	خوش بینی
	optimism U	نیک بینی
	pessimistically U	ازروی بد بینی
	nasoscope U	بینی بین
	clairvoyance U	غیب بینی
	nasiform U	بینی شکل
	nasality U	وابستگی به بینی
	paranasal U	نزدیک بینی
	predictions U	پیش بینی
	nares U	مجراهای بینی
	prediction U	پیش بینی
	hawk nose U	بینی قوشی
	forecasting U	پیش بینی
	clairvoyance U	روشن بینی
	snuffer U	سوراخ بینی
	to read people's hands U	کف بینی کردن
	astrology U	اختر بینی
	astrology U	طالع بینی
	precautions U	پیش بینی
	precaution U	پیش بینی
	prognostications U	پیش بینی
	prognostication U	پیش بینی
	nostrils U	سوراخ بینی
	nostril U	سوراخ بینی
	vibrissa U	موی بینی
	weltanschauung U	جهان بینی
	world view U	جهان بینی
	nasitis U	اماس بینی
	to blow nose U	گرفتن بینی
	second sight U	روشن بینی
	sniff U	بینی گرفتن
	soothsayer U	فال بینی
	soothsaying U	فال بینی
	spectroscope U	طیف بینی
	spectroscopy U	طیف بینی
	stereoscopic U	برجسته بینی
	strology U	زایجه بینی
	subtility U	باریک بینی
	telegnosis U	غیب بینی
	the tip of the nose U	نوک بینی
	the two nostrils U	دو سوراخ بینی
	second sight U	دور بینی
	xanthopsia U	زرد بینی
	objectivity U	واقع بینی
	subtlety U	باریک بینی
	subtleties U	باریک بینی
	insolence U	خود بینی
	inferiority complexes U	خود کم بینی
	inferiority complex U	خود کم بینی
	worldview U	جهان بینی