English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
impluse relay U رله ضربه جریان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
impluse U ضربه جریان
impluse amplifier U تقویت کننده ضربه جریان
impluse amplitude U دامنه ضربه جریان
impluse bandwith U پهنای باند ضربه جریان
impluse correction U تصحیح ضربه جریان
impluse counter U شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
impluse modulator U اشکارساز ضربه جریان مدولاتور ایمپولز
impluse noise U نویز ضربه جریان
impluse period U زمان تناوب ضربه جریان
impluse recorder U کنتور ثبات ضربه جریان
impluse repeater U تکرارکننده ضربه جریان
impluse sender U فرستنده ضربه جریان
impluse sending key U تکمه ارسالی ضربه جریان
impluse sequence U توالی ضربه جریان
Other Matches
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
impact U ضربه
surges U ضربه
pulse U ضربه
pushes U ضربه
pushed U ضربه
push U ضربه
left U ضربه چپ
impulse U ضربه
kick U ضربه با پا
kick U ضربه
impulses U ضربه
impacts U ضربه
blow U ضربه
whang U ضربه
mishit U ضربه بد
sole of the foot kick U ضربه با کف پا
sole trap U ضربه با کف پا
blows U ضربه
head U ضربه با سر
brunt U ضربه
stroke U ضربه
stroked U ضربه
stroking U ضربه
hack U ضربه
hacked U ضربه
hacks U ضربه
strokes U ضربه
slugger U ضربه زن
shock U ضربه
shots U ضربه
shot U ضربه
shock proof U ضد ضربه
pulsed U ضربه
interrupter U ضربه گر
butting U ضربه با سر
surge U ضربه
strikeless U بی ضربه
shocked U ضربه
shocks U ضربه
surged U ضربه
sole kick U ضربه با کف پا
shockproof U ضد ضربه
collisions U ضربه
impluse U ضربه
bonks U ضربه بر سر
bonking U ضربه بر سر
bonked U ضربه بر سر
bonk U ضربه بر سر
collision U ضربه
tit U ضربه
tits U ضربه
antiknock U ضد ضربه
thud U ضربه
thudded U ضربه
thudding U ضربه
thuds U ضربه
butt joint U ضربه
double kick U دو ضربه پی در پی
kicked U ضربه با پا
yee jupkki U ضربه پا
kicks U ضربه
kicks U ضربه با پا
flaps U ضربه
kicked U ضربه
kicking U ضربه
kicking U ضربه با پا
pops U ضربه
pop U ضربه
popped U ضربه
flap U ضربه
flapped U ضربه
whiff U ضربه ناموفق
exhaust stroke U ضربه خروجی
bumpers U ضربه گیر
overhead stroke U ضربه از بالای سر
four quarter hold U ضربه فنی
drive U ضربه از پایین
percussion drill مته ضربه ای
at one blow U بیک ضربه
penalty hit U ضربه ازاد
penalty kick U ضربه پنالتی
penalty flick U ضربه پنالتی
skull U ضربه به سر بازیگر
bumper U ضربه گیر
shock absorbers U ضربه گیر
shock absorbers U ضربه پذیر
foundamental blow U ضربه کارساز
drive U ضربه درایو
drives U ضربه از پایین
foul blow U ضربه خطا
flutter kick U ضربه پا در کرال
foozle U ضربه ناشیانه
shock absorber U ضربه پذیر
shock absorber U ضربه گیر
four U ضربه 4 امتیازی
ni dan geri U ضربه دوتایی با پا
first strike U اولین ضربه
drives U ضربه درایو
miskick U ضربه ضعیف
flick kick U ضربه با بیرون پا
skulls U ضربه به سر بازیگر
flip shot U ضربه با استفاده از مچ
net shot U ضربه لب تور
punched U ضربه با مشت
rectangular pulse U ضربه مستطیلی
downward stroke U ضربه رو به پایین
downward travel U ضربه برگشت
downward travel U ضربه رو به پایین
finishing blow U ضربه مرگ
finishing blow U ضربه اخر
c. degrace U ضربه مرگ
c. degrace U ضربه اخر
butt stroke U ضربه با ته قنداق
near U نزدیک به ضربه
near- U نزدیک به ضربه
neared U نزدیک به ضربه
change beat U تبادل ضربه
exchange of blows U تبادل ضربه
down stroke U ضربه رو به پایین
cutting stroke U ضربه برش
compression stroke U ضربه تراکم
cut under U ضربه زیردست
dabber U ضربه زدن
color shock U ضربه رنگ
dashpot U میراکننده ضربه
dashpot U ضربه گیر
dink U ضربه اهسته
dollyo chagi U ضربه دورانی پا
double hit U دو ضربه غیرمجاز پی در پی
chip shot U ضربه کوتاه
nearer U نزدیک به ضربه
nearest U نزدیک به ضربه
nearing U نزدیک به ضربه
brisance U ضربه انفجاری
pushes U ضربه فشاری
brain concussion U ضربه مغزی
birth trauma U ضربه تولد
piston stroke U ضربه پیستون
bingle U ضربه پایگاهی
beat of drum U ضربه طبل
bar stop U ضربه میله
backheader U ضربه با عقب سر
axial runout U ضربه محوری
electrolytic interrupter U ضربه گر الکترولیتی
pushed U ضربه فشاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com