Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
magnetic time relay
U
رله زمانی مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
zero condition
U
حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
Other Matches
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
slice
U
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
U
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime
U
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm
U
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
assembly
U
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
temporal
U
زمانی
simultaneeity
U
هم زمانی
onetime
U
یک زمانی
monomial
U
یک زمانی
whilom
U
یک زمانی
synchrony
U
هم زمانی
synchronization
U
هم زمانی
time limit
U
حد زمانی
eternities
U
بی زمانی
time sense
U
حس زمانی
eternity
U
بی زمانی
on
<prep.>
U
در
[زمانی]
sometime
U
یک زمانی
contemporaneousness
U
هم زمانی
timeline
U
خط زمانی
time limits
U
حد زمانی
temporal sign
U
علامت زمانی
time interval
U
فاصله زمانی
time
U
زمانی موقعی
times
U
زمانی موقعی
time path
U
مسیر زمانی
time preference
U
ترجیح زمانی
temporal maze
U
ماز زمانی
time preference
U
رجحان زمانی
spatiotemporal
U
فضایی و زمانی
timed
U
زمانی موقعی
time horizon
U
افق زمانی
time division multiplex
U
تسهیم زمانی
time estimation
U
براورد زمانی
time disorientation
U
گم گشتگی زمانی
time dilation
U
پارادوکس زمانی
time division multiplexing
U
تسهیم زمانی
time fire
U
تیر زمانی
time constant
U
ثابت زمانی
time flutter
U
اختلال زمانی
time jitter
U
اختلال زمانی
time base
U
مبدا زمانی
time fuse
U
ماسوره زمانی
time bar
U
محدودیت زمانی
throughput time
U
اشتراک زمانی
time error
U
خطای زمانی
mechanical time fuze
U
ماسوره زمانی
time scale
U
مقیاس زمانی
time scales
U
مقیاس زمانی
time sharing
U
اشتراک زمانی
time lag
U
تاخیر زمانی
time lag
U
فاصله زمانی
time lags
U
فاصله زمانی
timetable
U
برنامه زمانی
timetabled
U
برنامه زمانی
timetables
U
برنامه زمانی
timetabling
U
برنامه زمانی
clock paradox
U
پارادکس زمانی
continuous time
U
با پیوستگی زمانی
discrete time
U
با گسستگی زمانی
time limits
U
محدودیت زمانی
time limits
U
محدوده زمانی
schedule
U
برنامه زمانی
scheduled
U
برنامه زمانی
schedules
U
برنامه زمانی
interval
U
فاصله زمانی
time lags
U
تاخیر زمانی
yore
U
در زمانی بسیاردور
lapse
U
فاصله زمانی
lapses
U
فاصله زمانی
lapsing
U
فاصله زمانی
flashback
U
وقفه زمانی
flashbacks
U
وقفه زمانی
temporal
U
جسمانی زمانی
time limit
U
محدوده زمانی
time limit
U
محدودیت زمانی
in a short time
U
در اندک زمانی
time pressure
U
فشار زمانی
When I came in
U
زمانی که من تو آمدم
time table
U
جدول زمانی
timetrend
U
روند زمانی
time slice
U
برش زمانی
no longer
U
نه بیشتر
[زمانی]
pressure of time
U
فشار زمانی
time yield
U
تسلیم زمانی
time yield limit
U
حد تسلیم زمانی
lag
U
تاخیر زمانی
lagged
U
تاخیر زمانی
lags
U
تاخیر زمانی
no longer
U
نه دیگر
[زمانی]
time series
U
سریهای زمانی
timer switch
U
کلید زمانی
time score
U
نمره زمانی
time study
U
بررسی زمانی
time frames
U
چارچوب زمانی
time priority
U
اولویت زمانی
time quantum
U
ذره زمانی
time priority
U
تقدم زمانی
time frame
U
چارچوب زمانی
time schedule
U
برنامه زمانی
timeline
U
تسلسل زمانی
time preference
U
ارجحیت زمانی
unit of time
U
واحد زمانی
vintage model
U
الگوی زمانی
time lag
U
فاصله زمانی مرده
monsoon
U
باد وباران زمانی
serve time
<idiom>
U
زمانی رادرزندان بودن
monsoons
U
باد وباران زمانی
vintage model
U
الگوی مقطع زمانی
time lags
U
فاصله زمانی مرده
tdm
U
تسهیم زمانی ultiplexing
synchronises
U
انطباق زمانی داشتن
synchronising
U
انطباق زمانی داشتن
synchronize
U
انطباق زمانی داشتن
rate of time preference
U
نرخ برتری زمانی
aging
U
سخت گردانی زمانی
since he was in petticoats
U
از زمانی که بچه بود
o technique
U
تحلیل عوامل زمانی
timing
U
برنامه ریزی زمانی
synchronised
U
انطباق زمانی داشتن
chronologic
U
دارای ربط زمانی
low time constant
U
ثابت زمانی کوچک
distributed lag
U
توزیع فاصله زمانی
time series data
U
امار سریهای زمانی
time fire
U
تیراندازی با گلوله زمانی
time sampling
U
نمونه گیری زمانی
cross sectional data
U
داده ها در یک مقطع زمانی
cotidal
U
دارای هم زمانی در طغیان اب
time division multiplexing
U
انتقال چندتایی زمانی
capacitive time constant
U
ثابت زمانی فرفیت
time series analysis
U
تحلیل سریهای زمانی
age hardening
U
سخت گردانی زمانی
time slicing
U
تقسیم بندی زمانی
time slicing
U
برش زمانی زدن
high burst
U
تیر زمانی بالا
time average symmetry
U
تقارن میانگین زمانی
chronological
U
ترتیب زمانی وقوع
chronological
U
دارای ربط زمانی
inductive time constant
U
ثابت زمانی القا
synchronizes
U
انطباق زمانی داشتن
input time constant
U
ثابت زمانی اولیه
asynchronous time division multiplexing
U
تسهیم زمانی ناهمگام
magnetic tape recording
U
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
grid magnatic angle
U
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
phase
U
دوره زمانی اجرای برنامه
chronograph
U
الت سنجش فواصل زمانی
valve duration
U
مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
greatuncle
U
زمانی برابر 00852 سال
lap chart
U
جدول زمانی برای هر دور
marginal rate of time preference
U
نرخ نهائی ترجیح زمانی
time out of minds
U
زمانی که کسی یاد ندارد
time out
U
معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
phased
U
دوره زمانی اجرای برنامه
strain age harden
U
سخت کردن کرنشی زمانی
age hardening susceptibility
U
تقبل سخت گردانی زمانی
social rate of time preference
U
نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
finals
U
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
time constant of an exponential quantity
U
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
synchronous time division multiplexing
U
تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
time table
U
جدول زمانی ورود و عزیمت
time utility
U
بهره گیری از شرایط زمانی
strain age hardening
U
سخت گردانی کرنشی زمانی
final
U
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
decision lag
U
تاخیر زمانی در تصمیم گیری
airburst ranging
U
تنظیم تیر زمانی بالا
phases
U
دوره زمانی اجرای برنامه
variable time fuse
U
ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
crippling
U
پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
phased
U
مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
cripples
U
پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
time lag
U
زمان تلف شده سکته زمانی
crippled
U
پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com