English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
maximum current relay U رله جریان زیاد
overcurrent relay U رله جریان زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fuse U آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fused U آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
aerodynamic heating U افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
high frequency current U جریان با بسامد زیاد
jet stream U جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
line circuit breaker U کلید جریان زیاد
magnetic overload relay U رله جریان زیاد مغناطیسی
maximum circuit breaker U کلید جریان زیاد
overcurrent circuit breaking U قطع مدار جریان زیاد
overcurrent coil U بوبین جریان زیاد
Other Matches
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
immane U زیاد
excessive U زیاد
profoundly U زیاد
very U زیاد
overmuch U زیاد
plethoric U زیاد
in excess U زیاد
extensive U زیاد
plaguily U زیاد
outrageously U زیاد
profusely U زیاد
in quantities U زیاد
highs U زیاد
overly U زیاد
mickle U زیاد
mickle or muckle U زیاد
muckle U زیاد
not a lettle U زیاد
thicker U زیاد
thick U زیاد
swingeing U زیاد
too much U زیاد
over and above U زیاد
highest U زیاد
intensively U زیاد
vastly U زیاد
quite a few <idiom> U زیاد
thickest U زیاد
intensely U زیاد
large adv U زیاد
mortally U زیاد
generous U زیاد
hugely U زیاد
tremendously U زیاد
high U زیاد
immoderate U زیاد
no end of U زیاد
ranksack U زیاد
highly U زیاد
copious U زیاد
for all the world U بی کم و زیاد
heartbreak U غم زیاد
populous U زیاد
much U زیاد
supererogatory U زیاد
rife U زیاد
effusively U زیاد
egregiously U زیاد
extortionate U زیاد
intense U زیاد
many U زیاد
late U زیاد
glaring U زیاد
to a large extent U زیاد
greatest U زیاد
great- U زیاد
great U زیاد
superabundant U زیاد
extortionary U زیاد
fulsome U زیاد
greatly U زیاد
numerous U زیاد
wide U زیاد
widely U زیاد
wider U زیاد
too U زیاد
widest U زیاد
squeamishly U زیاد
heavily U زیاد
heart break U غم زیاد
squeamishness U زیاد
overbusy U زیاد مشغول
over confident U زیاد مطمئن
over blow U زیاد دمیدن
expanses U فضای زیاد
expanse U فضای زیاد
over anxious U زیاد دل واپس
onding U بارندگی زیاد
over anxiety U دل واپسی زیاد
longings U ارزوی زیاد
scrupulosity U دقت زیاد
scrupulousness U دقت زیاد
scrupulousy U بادقت زیاد
overburdensome U زیاد سنگین
ravenous hunger U گرسنگی زیاد
glare U درخشندگی زیاد
proliferated U زیاد شدن
proliferates U زیاد شدن
sale on a large scale U فروش زیاد
over issue U زیاد انتشاردادن
proliferating U زیاد شدن
proliferate U زیاد شدن
glared U درخشندگی زیاد
over ripe U زیاد رسیده
glares U درخشندگی زیاد
over estimate U زیاد براوردکردن
overblown steel U فولاد با دم زیاد
rigor U دقت زیاد
longing U ارزوی زیاد
ravenousness U گرسنگی زیاد
rapturously U با شعف زیاد
superabundant U خیلی زیاد
heavy U زیاد سخت
large scale U بمقدار زیاد
polymathy U دانش زیاد
large-scale U بمقدار زیاد
pretentiously U با ادعای زیاد
pretentiousness U ادعایی زیاد
profound interest U دلبستگی زیاد
particularity U دقت زیاد
heaviest U زیاد سخت
heavier U زیاد سخت
propagate U زیاد کردن
propagated U زیاد کردن
propagates U زیاد کردن
propagating U زیاد کردن
polyuria U ادرار زیاد
vehemently U باحرارت زیاد
tremendous U مقدار زیاد
polyphagia U اشتهای زیاد
profuse of gilfts U زیاد بخشنده
prosternation U سستی زیاد
queazy U زیاد دقیق
overmoke U زیاد سیگارکشیدن
overdrssed U زیاد اراسته
quick wit U هوش زیاد
quillet U دقت زیاد
add زیاد کردن
heavies U زیاد سخت
raff U خیلی زیاد
overrider U حق دلالی زیاد
overstock U زیاد پر کردن
extreme U خیلی زیاد
overwrite U زیاد نوشتن
overvoltage U فشار زیاد
camber U افزایش زیاد
cambers U افزایش زیاد
prosternation U ضعف زیاد
punctiliousness U دقت زیاد
overlabour U زیاد کارکردن
vehement U باحرارت زیاد
quaff U زیاد نوشیدن
frequent visiting U دیدنی زیاد
downpour U بارندگی زیاد
downpours U بارندگی زیاد
floridly U با ارایش زیاد
finicality U خودارایی زیاد
fervidness U گرمی زیاد
fervidity U گرمی زیاد
exuberantly U بفراوانی زیاد
increase U زیاد کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com